کتاب «سلامت و نظریه اجتماعی» اثر فرناندو دمایو تلاشی است برای فهم بهتر از مسائل بهداشتی و درمانی در برهههای مختلف زمانی تا بر این اساس سیاستگذاریهای بهداشت و درمان مناسبی طراحی و تدوین شود.
کتاب از هشت فصل و یک پیشگفتار تشکیل شده است؛ نویسنده فصل نخست را به مبانی و فصل دوم را به بنیانهای جامعه شناسی پزشکی اختصاص داده است، در فصل سوم طرحوارههای نظری و در فصل چهارم به نابرابریهای بهداشتی درمانی پرداخته است. در فصل پنجم نظامهای بهداشت و درمان مورد بحث قرار گرفته و فصل ششم به پزشکی شدن پرداخته است. در فصل هفتم روابط در قلمرو پزشکی مورد بررسی قرار گرفته و آخرین فصل یعنی فصل هشتم نتیجهگیری کتاب آمده است.
در درآمدی که توسط ویراستار مجموعههای نظریه اجتماعی یعنی راب استونز نوشته شده آمده است: «این مجموعهها بر اساس یک هدف ساده بنا شدهاند و آن تعمیق بخشیدن به فهم نقش نظریه اجتماعی در خلق و معتبر ساختن بسیاری از پژوهشهای تجربی ارزنده در علوم اجتماعی است. این مجموعه مبتنی بر تعهدی برای کاوش درباره زمینههای گستردهای است که نظریه و تجربه با آن مواجهاند و از خوانندگان میخواهد تا در چنین کاوشی سهیم باشند. در این مجموعه هر کتاب مبتنی بر حوزههای تحقیقی همچون سلامت، مهاجرت، جرم، سیاست، تکنولوژی، حقوق بشر و محیط میباشد و ویژگی هر یک از آنها ارتباط متقابل تجربه و نظریه در ارتباط با طرحوارههای کلیدی هر حوزه تحقیقی است.»
در پیشگفتار کتاب آمده است: «نوشتن کتابی پیرامون سلامت و بیماری در حالیکه دوستان و اعضای خانوادهام درشرایط پرخطری زندگی میکنند بسیار دشوار است. از نظر من چنین کوششی تاکید بر تنشهایی است که در سرتاسر این کتاب وجود دارد: این که ما میتوانیم از قدرت پزشکی مدرن بیم داشته باشیم و اینکه دسترسی به تکنولوژیهای پزشکی پیشرفته مهمترین چیزی است که در جهان وجود دارد، اما هنوز هم بایستی نگران جهتگیریهای تقلیلگرایانه پزشکی به سبب نادیده انگاشتن نقش تعیین کنندگان اجتماعی ،تواناییمان در سیاستزدایی از افراد دردمند و ناتوانیمان در توزیع عادلانه خدمات باشیم. امیدوارم که این کتاب به کسانی کمک کند که اساساً سلامت و بهداشت و درمان را اجتماعی تلقی میکنند و اینکه در ادراک سلامت به عنوان پیامد عدالتهای اجتماعی، درسهایی که ویرشو و انگلس ۱۵۰ سال پیش در صدد بیان آن بودند نیز موثر واقع شود. هرچند این کوششها مربوط به گذشتهاند، اما جای آنها در بحثهای بهداشت و درمان در جهان معاصر خالی است.»
در فصل نتیجهگیری میخوانیم: «جامعه شناسی پزشکی در کانون تحولات جدید نظری و روششناختی قرار گرفته است. در عین حال با پیوند آثار ابتدایی ویرشو و انگلس در قرن نوزدهم و کوششهای پارسونز، گافمن و فوکو در قرن بیستم تاریخ بسیار جذاب و قابل توجهی نیز دارد و در ۱۵ سال گذشته آثار ویلکینسون و فرامر که به نظر میرسد معرفتشناسیها و روششناسیهای متضادی را دامن زدهاند، تمامی توجهها را معطوف به تعهداتی در این حوزه تحقیقی کرده است. از جمله اینها، توانایی ادراک سلامت در زمینهای اجتماعی به مثابه امری برساخته اجتماعی و تحت تاثیر شرایط اجتماعی میباشد. اگرچه این مفهوم پدیدهای پزشکی و سیاسی نیز است. جامعه شناسان پزشکی که در این چارچوب عمل میکنند برخی از مهمترین موضوعات عصر حاضر ازجمله نابرابری و تبعیض، جنسیت و استثمار، زبان و قدرت، را مورد بررسی قرار میدهند.»
در پشت جلد کتاب آمده است: «امروزه تردیدی باقی نمانده که بهداشت و سلامت اساسیترین مسئله جوامع بشری شده است. در گذشته چنین گمان میشد که سلامتی مسئلهای کاملاً شخصی است، پژوهشهای جامعهشناختی با مطالعه و فهم تجارب زیسته بیماران نشان دادهاند که تا چه حد بیماری و سلامت برساختهای اجتماعی است. هدف اصلی این کتاب نیز روشن ساختن این مسئله است که چطور فهم سلامت و بیماری مستلزم داشتن بینش جامعهشناختی است. به عبارت دیگر بنیان جامعهشناختی سلامت به مثابه یک مفهوم دلالت بر اجتماعی بودن بیماری و سلامت دارد و اینکه شرایط اجتماعی سطوح سلامت جمعی را معین میکند.
این کتاب به این سوالات پاسخ میدهد که چطور بیماریهای مختلف را میتوان به گونهای اجتماعی الگوبندی کرد؛ چطور سلامت افراد بازتاب پیچیده نیروهای اقتصادی، فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی است. به عبارت دیگر پژوهشهای این کتاب حاکی از این مسئله هستند که چگونه میتوان از اقتصاد سیاسی بیماریها سخن گفت و تاثیر نظام سیاسی بر ساختار نظامهای بهداشت و درمان را مطالعه کرد. مطالعه چنین پیوندهای پیچیدهای که در حوزه جامعهشناسی پزشکی قرار دارد ما را قادر میسازد تا فهم بهتری از مسائل بهداشتی و درمانی در برهههای مختلف زمانی به دست آوریم و بر این اساس سیاستگذاریهای بهداشت و درمان مناسبی طراحی و تدوین کنیم تا از بروز بیماریها پیشگیری و از شیوع آنها جلوگیری نماییم.»
نظر شما