به مناسبت 14 مرداد سالروز صدور فرمان مشروطیت
تاریخنگاری انقلاب مشروطیت قربانی نگاه حزبی شده است/ تاکید بر بازخوانی مشروطیت
حمید اسدپور در یادداشتی نوشت: انقلاب مشروطیت ایران شبیه هر پدیده دیگر در تاریخ معاصر ایران قربانی نگاهها و تحلیلهای حزبی، گروهی و انسدادی شده است و ذی نفعان در تاریخ معاصر ایران له و یا علیه آن و همدیگر قلم به دست گرفتهاند.
در اردوگاه سنتگرایان صاحبان قدرت بودند که تمایل داشتند به هر شکل ممکن مکانیسمهای کنترل جامعه را دردست داشته و مبانی قدرت و ثروت خویش را حفظ کنند. در اردوگاه نوگرایان، طیف وسیعی از تحولخواهان دیده میشد که در راس آنها، خواسته مشترکشان خودنمایی میکرد و آن خواسته عبارت بود از به رسمیت شناخته شدن مردم یا جمهور و برانداختن عنوان رعیت. اطلاق عنوان رعیت از سوی صاحبان قدرت و ثروت به مردم در تاریخ ایران یعنی انکار وجود و حضور مردم در جامعه و بدیهی است که در چنین جامعهای سخن گفتن ازتوسعه و عدالت، بیشتر به مزاح شباهت دارد.
انقلاب مشروطیت این اهرم فشار را از صاحبان قدرت و ثروت در ایران گرفت و آنها را وادار کرد که مردم و حضور و وجود آنها را به رسمیت بشناسند. انقلاب مشروطیت صحنه تقابل تداوم گرایان سنتی و تحول خواهان نو گرا بود که با همه ناکامیها، پیروزی را از آن مردم کرد. اگر همین یک دستاورد را بهعنوان تنها دستاورد مشروطیت تلقی کنیم باز کفایت آن را دارد که انقلاب مشروطیت را رخدادی بنیادین و فرخنده تلقی کنیم.
به هر روی سخن گفتن از انقلاب مشروطیت نیازمند مجال کافی و فرصتی وافی است اما به فراخور بحث و به منظور گرامی داشتن سالروز صدور فرمان مشروطیت به این نکته اشاره میکنیم که ضرورت مشروطیتشناسی امروز بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. حقیقتا دانستهها و آگاهیهای ما ایرانیان از انقلاب مشروطیت نیازمند خانه تکانی و بازخوانی و بازنویسی است.
انقلاب مشروطیت ایران شبیه هر پدیده دیگر در تاریخ معاصر ایران قربانی نگاهها و تحلیلهای حزبی، گروهی و انسدادی شده است و ذی نفعان در تاریخ معاصر ایران له و یا علیه آن و همدیگر قلم به دست گرفتهاند. شناخت انقلاب مشروطیت نیازمند جریان سومی است که نه با بغض و نه با حب به آن نگاه کند، ما شناختی علمی و واقعی از مشروطیت لازم داریم. آنچه که تاکنون شاهد بودهایم بغض نسبت به مشروطیت یا حب نسبت بدان بوده است، ما نیازمند شناختی فراتر از حب و بغض هستیم و دقیقا به این دلیل است که میگوییم ضرورت مشروطیتشناسی امروز از هر زمان دیگری آشکارتر شده است.
انقلاب مشروطیت بهواسطه جایگاهی که در تاریخ ایران از هرجهت دارد شایسته توجه جدی و شناخت علمی و قابل استناد است. منابع داخلی موجود درباره انقلاب مشروطیت متاسفانه علیرغم تنوع و تعدد از یک نقصان رنج می برندکه آن همانا اسیر حب و بغض بودن است. منابع خارجی هم از زاویه تامین منافع و پرزنگ ساختن نقش خود و ایدیولوژی مورد علاقه خود به انقلاب مشروطیت پرداختهاند و بنابراین هر دو دسته از این منابع نمیتوانند حقیقت وجودی مشروطیت را به مخاطبان و افکار عمومی بشناسانند.
اگر از این زاویه به منابع مشروطهشناسی نگاهی بیندازیم خلا موجود درباره مشروطیت ایران را بهتر حس خواهیم کرد. انقلاب مشروطیت بعد از یکصد و پانزده سال همچنان ناشناخته باقی مانده و از آن مهمتر مطالبات مردم ایران که در قالب مشروطیت مطرح شد مغفول رها شده است.
* آثار چاپ شده به قلم حمید اسدپور: «تاریخ اقتصادی و سیاسی خلیج فارس در دوره افشاریه و زندیه»، «احیای سلطنت (برآمدن سلطنت ایرانی در عهد سلجوقیان بزرگ و بنیادهای نظری آن)» «کارنامه احزاب سیاسی در مجلس چهارم شورای ملی»، «تاریخ شبانکاره» و مجموعه داستان «نان و جان».
نظر شما