همزمان با هفته دفاع مقدس، چاپ چهارم کتاب «نعمت جان»؛ خاطرات صغری بُستاک، پرستار و امدادگر دفاع مقدس، با طرح جلدی نو از سوی انتشارات «راه یار» روانه بازار نشر شد.
در بخشهایی از این کتاب که سومین عنوان ناشر در رده زنان انقلاب و دومین عنوان در رده پشتیبانی جنگ بهشمار میآید، میخوانیم: «مجروح موجگرفتهای داشتیم که گاهی دچار حمله عصبی شدید میشد. بیستوسه سالش بیشتر نبود. هرچه آرامبخش بهش تزریق میکردیم، فایده نداشت. نزدیکیهای ظهر حالش بد شد و با داد و فریاد از اتاقش آمد بیرون. فکر میکرد توی جبهه است و ما عراقی هستیم. این طرف و آن طرف میدوید. آمد سمت ایستگاه پرستاری و همهچیز را به هم ریخت. در اتاق بقیه مجروحها را بستم، دویدم توی اتاق تدارکات. ایستادم پشت در و فقط صلوات میفرستادم.
از شدت ترس به زور نفس میکشیدم. توی دلم میگفتم الان میآید میگیردم و خفهام میکند. توی اتاق، سیلندر گاز بزرگی داشتیم. کتری رویی بزرگی میگذاشتیم رویش و برای مجروحها چای درست میکردیم. یک دفعه در اتاق را به زور باز کرد. خودم را پشت در پنهان کردم. رفت سمت گاز. کتری را برداشت و محکم کوبید به دیوار و از اتاق رفت بیرون. آن قدر پرتابش شدت داشت که یک طرف کتری رفت داخل. تا از اتاق رفت بیرون، زنگ زدم اورژانس و گفتم: یکی از موجیهامون حالش خیلی خرابه. خودتون رو برسونید.» ... دو نفر از پزشکیارها سریع آمدند کمک. داشت خودش را از سیمخاردارهای اطراف بیمارستان رد میکرد که دویدند سمتش. به زور نگهش داشتند و آوردندش بخش. هنوز داد و فریاد می کرد. رفتم بالای سرش تا بهش آرامبخش تزریق کنم. توی هوا دست و پا میزد، اگرجاخالی نداده بودم، صورتم بالگدش صاف میشد...
یکی از پزشکیارها را فرستادم بالای سرش. ده دقیقه ای کنارش ماند. حرف میزدند و میخندیدند. لابهلای حرفهایشان پزشکیار بهش گفت: «خدا رحم کرد ها! نزدیک بود بزنی صورت خواهر بستاک رو صاف کنی!» اصلاً یادش نبود چه کرده. حالش که بهتر شد آمد ازم عذرخواهی کرد.»
چاپ چهارم کتاب «نعمت جان» که تحقیق و تدوین آن برعهده سمانه نیکدل بوده، در 208 صفحه به بهای 30 هزار تومان از سوی انتشارات «راه یار» منتشر شده است. علاقهمندان علاوه بر کتابفروشیها میتوانند از طریق صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub و یا سایت vaketab.ir نسبت به تهیه کتاب اقدام کنند.
نظر شما