علیرضا محمودی ایرانمهر در روز بزرگداشت حافظ مطرح کرد:
در رمان جدیدم روی خوانش خصوصی حافظ متمرکز شدهام/ راز حافظ که هرگز رهایتان نمیکند
علیرضا محمودی ایرانمهر درباره اثر جدیدش که به زودی از نشر چشمه منتشر میشود، گفت: حافظ چکیدهای از فرهنگ ایران است. اگر در لایههای پنهان شعر او دقیق شوید رد پای آشکاری از کهنترین نشانههای فرهنگ ایران باستان و نیز ایران بعد از اسلام و قرآن را میبینید. در عین حال حافظ چکیده از خرد انسانی نیز است.
چند سالی است که در حال نگارش رمانی با عنوان «حافظ خوانی خصوصی» هستید. پیش از هر چیز درباره این موضوع صحبت کنیم که آیا میان این کتاب و حضرت حافظ که شاید آشناترین چهره ادبیات کهن فارسی برای مردم ایران باشد، رابطهای وجود دارد؟
بله. این رمان از دل شعرهای حافظ متولد شده و بازتاب دهنده پیوندی عمیق مردم ایران با غزلهای حافظ است. اشعاری که مردم قرنهاست شادی و غمهایشان را درون آن جستوجو میکنند و در مراسم و آیینهای گوناگون آن را میخوانند و حتی با آن فال میگیرند. دهها هزار قطعه کاغذی کوچکی که هر روز در ایران با عنوان فال حافظ فروخته میشود، بازتابی از تاثیر اجتماعی حافظ و اندیشه و باورهای مردم ایران است. حالا تصور کنید چقدر نیت و افکار گوناگون ممکن است پشت یک فال وجود داشته باشد؟ هر بیت از این دیوان تصویر چند هزار زندگی را در خود دارد؟ رمان «حافظخوانی خصوصی» بازتابی از هزاران موقعیت عاشقانه، روانشناختی، فلسفی و موضوعات گوناگون اجتماعی است که ما با تفال به دیوان او جستوجوی میکنیم.
بگذارید گفتوگو را از همین نقطهای که به آن اشاره کردید ادامه دهیم. بسیاری از کارشناسان و علاقهمندان جدی ادبیات پدیده فال گرفتن با دیوان حافظ را خرافههای عامیانه میدانند که ربطی به واقعیت اشعار او ندارد. چرا شما از این جنبه به شعر حافظ نگاه کردهاید؟
این نگاه زمانی حالت خرافی پیدا میکند که آن را به صورت امری قطعی در نظر بگیریم. در حالی که نگاه اکثر مردم ایران به این پدیده همچون خود شعر حافظ کاملاً جنبه کنایهآمیز دارد. فال گرفتن در ذات خود پدیدهای آیرونیک است. فال گرفتن برای بیشتر مردم همچون اشارهای الهامبخش است که فقط باعث روشن شدن ذهنشان نسبت به موضوعی میشود. جز این کیفیت بسیار شگفتانگیز دیگری نیز در این شیوه خواندن شعر حافظ وجود دارد که امروزه به آن خوانش هرمنوتیک میگویند. یعنی شکل از خوانش متن که درک معنای آن تا حد زیادی وابسته به خواننده است و بر اساس شرایط و نگاه و موقعیت کسی که به متن نگاه میکند فهمیده میشود. زیبایی شگفتانگیز شعر حافظ در آن است که هر کسی میتواند بنا به حال و موقعیت خود آن را بخواند و معنای کاملاً خصوصی از غزل او استنباط کند. میتوان گفت شعر حافظ شبیه آینه جادویی است که هر بار به آن نگاه کنی تصویر خود تو یا موقعیتی را که در حضور داری نشان میدهد. یعنی رسیدن به جایگاه آینهوارگی.
آیا این کیفیت آینهوارگی فقط در اشعار حافظ وجود دارد یا در آثار دیگر بزرگان ادبیات ایران هم میتوان نشانهای از آن پیدا کرد؟
آینهواردگی یکی از کیفیتهای ناب ادبیات است که نه فقط در شعر حافظ و ادبیات ایران بلکه در هر شاهکار بزرگی که به آن بنگرید دیده میشود. به خاطر همین ویژگی است که آثار بزرگ تاریخ ادبیات در طول زمان زنده میمانند. زیرا در هر زمان و مکان و هر فرهنگ متناسب با شرایط خواننده میتوانند تصویری تازه به او نشان دهند. به دلیل همین آینهوارگی است که امروز همچنان ما نمایشنامههای شکسپیر را میخوانیم و هزاران اجرای مختلف با رویکردهایی کاملاً متفاوت از آن باز تولید میشوند. سخن حافظ این ویژگی را در حد کمال دارد. او کلمات فارسی را در سخن خود به حدی از صیقلی بودن رسانده است که در طول هشت قرن توانسته پیوسته تصویر کاملی از احساسات و احوال انسان را به او نشان دهد. فال گرفتن شکلی از خوانش متن است که آن را به شکل خصوصی و متناسب با احوال فردی ما معنا میکند. در رمان «حافظخوانی خصوصی» دقیقاً روی همین ویژگی، یعنی خوانش خصوصی حافظ متمرکز شدهام. البته فراموش نکنیم که حافظ در فرهنگ عمومی ایران با عناوینی چون «لسان الغیب» و «ترجمان الاسرار» شناخته میشود. یعنی کسی که میتواند از جهانی ناپیدا و اسرار آمیز با تو سخن بگوید.
این تعبیر شما از فال و خوانش هرمنوتیک متن پرسشهای تازه و کنجکاوی زیادی برمیانگیزد. ساختار آینهواری که میگویید چگونه در دنیای رمان ساخته و پرداخته شده است؟ رمان محصولی از دنیای مدرن است و حافظ از دنیای کاملاً متفاوت میآید. بیشتر مضامین شعر حافظ عاشقانه و غنایی و عارفان است. چه نسبتی میان این مضامین و دنیای مدرن رمان وجود دارد؟
برای پاسخ به سوال شما ناگزیرم کمی از فضای این رمان را برایتان توضیح دهم. رمان «حافظخوانی خصوصی» دربارهی آدمهایی است در زمانها و مکانهای مختلف که زندگیشان به هم وابسته شده؛ ولی فقط از طریق بازخوانی خصوصی غزلهای حافظ میتوانند یکدیگر را درک کنند. یکی از شخصیتهای اصلی رمان مردی است که پدر و مادرش در خردسالی به شکلی اسرارآمیز ناپدید شدهاند. او در یازدهسالگی راز غافلگیرکنندهای را در نسخهای دستنویس از دیوان حافظ کشف میکند و برای درک بهتر این راز شروع به حفظ تمام اشعار میکند. ولی اتفاق اصلی سالها بعد در ملاقات تکاندهنده با دختری به نام پریسا که دانشجوی فلسفهی دانشگاه علامه طباطبایی است رخ میدهد. این زن نیز گذشتهای تاریک دارد که کلید زندگی مرد در آن پنهان شده. ملاقات این دو انبوهی از آدمهای ضد و نقیض را وارد داستان میکند. تسلسلی از مرگ و عشق و انکشافهای درونی زندگی همه این آدمها را به هم گره میزند. رابطه این آدمها پر از ابهام و سوءتفاهم است و تنها نقطهای که امکان ارتباط واقعی را میانشان ممکن میسازد بازخوانی خصوصی غزلهای حافظ است. چندین خط روایی به همراه صدها خورده داستان در دل رمان حرکت میکنند؛ اما هر چند خط یک بار با بیت یا غزلی از حافظ برخورد میکنید که اسراری از دنیای درونی انسانها یا جهان و هستی پیرامونشان را آشکار میسازند.
این معرفی شما از رمان «حافظ خوانی خصوصی» همانقدر که فضای این کتاب را روشن میسازد، سوالهای بیشتری را درباره آن به ذهن میآورد. این بازخوانی هرمنوتیک و خصوصی شما از اشعار حافظ چقدر به دنیای آشنای حافظ شیرازی که همه ما میشناسیم نزدیک است؟
این خوانش از اشعار حافظ هم بسیار نزدیک است و هم بسیار دور. زیرا شما هم میتوانید ابتداییترین برداشتها را که به زندگی روزمره و عمومی همه ما برمیگردد در این بازخوانیها ببینید و هم مجموعه متنوعی از برداشتهای فلسفی و روانشناسی و درونی و هستیشناختی. این تنوع و تضاد معانی البته به ویژگی اصلی شعر حافظ برمیگردد که پر از کنایه و معانی چند لایه و متکثر است. شعر حافظ سرشار از شادخواری و نیز عمیقترین سلوکهای معنوی است. همین ویژگی باعث شده که حافظ برای هر نوع آدمی حرفی برای گفتن داشته باشد و طیف مخاطبان آن از مردم عامی کوچه و بازار تا فرهیختگان مقیم کنج کتابخانهها گسترده باشد. در مجموع میتوانم بگویم تجربه خواندن این رمان سیر و سلوک در زندگی چندین آدم متضاد است که بخش زیادی از تفسیرهای تاریخی، عرفانی، اجتماعی و فلسفی را که در هشت قرن گذشته از شعر حافظ وجود داشته یکجا در اختیار مخاطب میگذارد.
در گذشته از شما شنیده بودیم که نوشتن این رمان بیش از 12 سال طول کشیده است. این تنوع مضامین و تفسیرهای گوناگونی که از حافظ وجود دارد باعث طولانی شدن نگارش این رمان شده است؟
بله. جمعآوری و بررسی انبوه منابع و تفاسیری که درباره حافظ وجود دارد کاری طولانی و طاقتفرساست؛ اما بسیار سختتر از آن همسو و یک کاسه کردن این نگاههای متفاوت و گاه متضاد در دل یک رمان مدرن و زندگی قهرمانانش بود. من ناگزیر بودم از نگاه نوجوانی که سرنوشت اولین عشق خود را در فال حافظ جستوجو میکند تا نگاه فیلسوفی که معنای هستی را در شعر او میکاود، پیوسته در رفتوآمد باشم و همهی اینها را یکجا و در قالب داستانی فشرده و جذاب ارائه دهم. به گمانم نوشتن «حافظخوانی خصوصی» به زمانی بسیار بیشتر از 12 سال نیاز داشت و این اتفاق معجزهآسایی بود که توانستم با بضاعت اندک خود کتاب را به پایان ببرم.
به عنوان کسی که حداقل 12 سال در دنیای اشعار حافظ زندگی کردهاید، نگاه خصوصی شما به دیوان حافظ چیست؟
حافظ چکیدهای از فرهنگ ایران است. اگر در لایههای پنهان شعر او دقیق شوید رد پای آشکاری از کهنترین نشانههای فرهنگ ایران باستان و نیز ایران بعد از اسلام و قرآن را میبینید. در عین حال حافظ چکیده از خرد انسانی نیز است. او تصویری کامل و بسیار تکاندهنده از موقعیت انسان در هستی بیکران کائنات را نشان میدهد. انسانی ایستاده در میان چرخهی باشکوه ابد و ازل که شاهد هستی و نیستی است. حافظ همچنین یکی از باطنیترین شاعران و ادیبان و نویسندگان جهان است. دیوان او سرشار از اشارههای اسرارآمیز به مفاهیمی شگفت و تکاندهنده است که تنها با مکاشفهای عمیق آشکار میشوند؛ اما همزمان سادهترین حالات و احوال انسانی را چون دلبستگی و تنهایی و شادی و امید و خشم و حسادت و امیال و آرزوهای روزمره طبیعی را در خود دارد. تصویر انسان در شعر حافظ ترکیبی است از موجود خدای گون و مشرف بر کائنات که پر از پایبندیهای جسمانی و نفسانی است. شعر حافظ شباهت زیادی به واقعیت هستی دارد. آن چیزی که در شعر او مییابید وابسته به چیزی است که خود هستید و در آن جستوجو میکنید. حافظ پنهانترین تضادهای درونتان را برای شما آشکار میکند و روزنههایی اسرارآمیز برای گذر از این تضادها را نیز رو در رویتان قرار میدهد. اما غافلگیرکنندهترین چیزی که من در دیوان حافظ کشف کردم جنبهی روایی غزلهاست. در دل هر غزل داستان نامرئی و شگفتانگیز پنهان شده است که وقتی آن را کشف کنید دیگر هرگز رهایتان نمیکند.
نظر شما