علیرضا خلیفهزاده، نویسنده، مورخ و خلیجفارسپژوه جنوبی در فصل هفتم کتاب «هفت شهر لیراوی و بندر دیلم» با مروری بر کوچ اقوام لُر بزرگ به نواحی جنوبی ایران به تبیین تاریخ ۹۰۰ساله بلوک و طوایف لیراوی پرداخته است. وی در این اثر نوشته است:
«لیراوی جزء طوایف مشهوری بوده که از سده ششم هجری تا سده نهم جزء اتحادیه قبایل لُر بزرگ بوده و نقش برجستهای در رویدادهای آن دوره داشته است. پس از سقوط اتابکان لُر بزرگ نیز این فصل نشان میدهد که نام و آوازه تاریخی و حضور ملی لیراویها فزونی یافته است؛ زیرا بالاترین مقام نظامی قراقویونلوها و آق قویونلوها را در فارس، امیرجلال الدین مسعودشاه لیراوی بر عهده داشته است. در اسناد، نام و نشان تعدادی از بزرگان لیراوی در دوره صفوی و افشار دیده میشود؛ اما مقابله خونین لیراویها با کریمخان زند از مشهورترین وقایع تاریخی این ناحیه است که در کتاب نیز تلفیقی از مطالب منابع تاریخی، روایات شفاهی و تحلیلهای نویسنده دیده میشود. از حضور موثر لیراویها در دوره زند ماجرای محاصره ارگ زند و فداکاری ایلات خضری لیراوی در حمایت از لطفعلیخان زند است که مولف به نقل از تاریخ گیتیگشا و راویتهای شفاهی به تحلیل این رویداد تاریخی پرداخته است. از دوره قاجار و پهلوی اطلاعات مستند و روایتهای خیلی بیشتری ارائه شده است که در این فصل بهخوبی چارچوب تاریخ معاصر لیراوی برای هر خوانندهای نمودار میشود. در دوره مظفرالدین شاه قاجار در اقدامی شگفت اراضی کشاورزی لیراوی خالصه دولتی شناخته و بهعنوان تیول به یک صاحب منصب قاجار واگذار شد که از تمامی خردهمالکان لیراوی سلب مالکیت از املاک شرعی و موروثیشان میکرد. این املاک اگرچه حدود سی سال بعد کم کم در مالکیت خوانین جنوب درآمد اما کشاورزان را به مقاومتهای پراکندهای واداشت که موجب شد آنها در قالب «سازمان نیروی مقاومت ملی» به سمت لغو مالکیت مالکان جدید برود. بههرحال این فصل میتواند زوایای مختلفی از حکومت محلی خوانین و قایدان لیراوی را نشان دهد.»
علیرضا خلیفهزاده، دارای دکترای تخصصی در رشته ایران دوره اسلامی و استاد گروه تاریخ دانشگاه پیام نور تهران و دانشگاه فرهنگیان استان البرز است. در کارنامه وی نگارش آثار شاخصی چون «هفت شهر لیراوی و بندر دیلم»، «تاریخ شول حیاتداود»، «پردیسنشینان»، «مسافران پگاه»، «ایل ستاره» و... دیده میشود. وی در سال جاری با کتاب «هفت شهر لیراوی و بندر دیلم» در کتاب سال خلیج فارس درخشید و عنوان برگزیده این رویداد را از آن خود کرد.
گفتوگوی ما با این نویسنده و مورخ بوشهری پیرامون بلوک لیراوی و طوایف ساکن در آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
بهعنوان سوال نخست، از تاریخچه لیراوی برای مخاطبان ما بگویید. مردمان لیراوی از چه زمانی در منطقه شمال استان بوشهر (دیلم و گناوه) مستقر شدهاند؟
مرزداران با وفای لیراوی سابقهای دیرینه در ساحل خلیج فارس دارند. امروزه تحقیقات باستانشناسان از آثار زندگی و تمدن هفتهزارساله در این ناحیه و تپههای روستای عامری به ما گزارش میدهند. آثار تل چگا سفلی در ناحیه زیدون و در مجاورت خاک لیراوی بهطور علمی کاوششده و آثار مکشوفشده نشان از تمدنی غنی در پسکرانهی خلیج فارس دارد؛ اما طایفه لیراوی نخستین نشانه حضور تاریخیاش به میانه قرن ششم هجری و تحرکات آغازین اتابکان لُر بزرگ مربوط میشود. هر چند از مردم سینیز و مهروبان و دیگر آبادیهای مجاورشان مانند اسلجان و سنجاهان و قوستان هم در سدههای اولیه اسلامی اطلاعات خوبی در خصوص پارچهبافی و کشاورزی و دامداری، کشتیسازی، مشکدوزی و تهیه روغن چراغ و... داریم؛ بهطوری که «ویلهلم بارتولد» در کتاب «تذکره ایران» میگوید: پارچه سینیزی شهرت جهانی داشت و در سمرقند به پارچههای نرم و لطیف، سینیزی میگفتهاند.
این مردم (لیراوی) از نظر فرهنگی چه ویژگیهایی داشتهاند و چه نقشی در تکامل تاریخ نواحی ساحلی خلیج فارس ایفا کردهاند؟
وقتی به سوابق فرهنگی این ناحیه مراجعه میکنیم، میبینیم مقدسی در حدود سال ۳۷۵ از حضور شیعیان در سواحل ایالت ارجان (بنادر سینیز و مهروبان) گزارش میدهد و چندین دانشمند سینیزی و مهروبانی را منابع تاریخی و ادبی نام میبرند که حتی یکی از دانشمندان مهروبانی از این بندر به یمن رفته و دورهای طولانی در آنجا به نشر علم و تجارت پرداخته است. هاینس گاوبه، محقق اتریشی معتقد است لیراویها در قرن ششم هجری در مناطق سینیز و مهروبان و... سکونت گزیدهاند. لیراوی که از لحاظ فرهنگی یکی از طوایف لر بزرگ بوده، میراثدار تمدنهای ایرانی پیش از خود نیز است. حضور آنها در ساحل خلیج فارس مدرک و مستندی دیگر، مبنی بر حضور موثر ایرانیان در دریانوردی و تجارت دریایی و دفاع از مرزهای آبی آن هست؛ زیرا لیراوی از بندر مهروبان تا بندر سنجاهان؛ یعنی از روستای شاه عبدالله تا شیرونک حدود ۵۰ کیلومتر مرز مشترک با خلیج فارس داشته است.
کمی در خصوص زیست و آداب و رسوم طایفه لیراوی در کنار خلیج فارس بگویید؟
آداب و رسوم لیراوی دارای غنایی چندهزارساله است، گوشههایی از فرهنگ این مردم را مرحوم دکتر اللهکرم لیراوی در حدود ۱۷ جلد کتاب ثبت کرده است. زندهیاد حسین جلالپور هم تحقیق علمی و منحصربهفردی روی گویش لیراوی و حیاتداود انجام داده است، اما جای کار علمی در جنبههای مختلف فرهنگی هنوز وجود دارد. در سه سال گذشته هرساله در برنامه بزرگداشت روز لیراوی مطابق ۲۰ دیماه با دعوت از نویسندگان و پژوهشگران محلی و کشوری به بخشهایی از آداب و رسوم و زندگی مردم لیراوی پرداخته شده است و امسال هم با دو محوریت طب سنتی لیراوی و گویش لیراوی ستاد برگزاری در حال برنامهریزی است.
آقای خلیفهزاده! عمده مطالعات شما بیشتر در کدام بعد زندگی مردم بلوک لیراوی خلاصه میشود؟
عمده جستارهای من در منابع تاریخی و ادبی و جغرافیایی و بیشترین یافتههایم در خصوص تاریخ سیاسی اجتماعی و جغرافیای تاریخی مردم و ناحیه لیراوی است، لیراوی دارای دو قلمرو در ساحل خلیج فارس (در شمال استان بوشهر) و در نواحی کوهستانی کوهگیلویه (شهرستانهای بهمئی و کوهگیلویه) بوده است. بنابراین سرزمین مردم لیراوی دارای چند موقعیت مهم بوده است: یکی اینکه در طول تاریخ در کنار راه باستانی اصفهان به ارجان و خلیج فارس قرار داشتهاند، بنابراین تامین امنیت، راهداری و حفاظت از این راههای مواصلاتی همیشه در دست آنها بوده و از این لحاظ همیشه دارای موقعیت راهبردی ارزشمند بوده است، از سوی دیگر، اراضی و سکونتگاههای مردم لیراوی همیشه در میانه فارس و خوزستان قرار داشته است و ناچار متاثر از تحولات آن نواحی نیز بوده است. سومین موقعیتی که لیراوی داشته، ارتباطات دریایی بوده است؛ سواحل و خورها و بندرهای مساعد و مناسب آن باعث میشد که همواره این مردم بتوانند از صید و تجارت دریایی و صادرات و واردات بهره بگیرند و با دیگر نقاط خلیج فارس تا اقیانوس هند رابطه تجاری و مذهبی و علمی و فرهنگی داشته باشند.
آیا برای یافتن منابع در خصوص لیراوی به مشکل هم برخورد کردید. بیشتر منابع را از کجا به دست آوردید؟
دسترسی به منابع مشکل اصلی هر محقق است؛ انگیزه داری، وقت هم داری، سختکوشانه هم میگردی، اما در نهایت میبینی فلان منبع در کتابخانه یک مرکز علمی است و دور از دسترس و من تا همین امروز هم با این مشکلات برشمرده، روبهرو بوده و هستم؛ ولی در طول سه دهه اخیر با مراجعه مکرر به کتابخانهها و مراکز اسناد کشوری، کتابها، نسخ خطی و اسناد مورد نظر را بهدست آوردهام که عمدتا در تهران و بعد بوشهر و شیراز و اصفهان به گمشدگانم دست یافتهام که در این راه برخی سایتهای اینترنتی و کتابخانههای الکترونیکی هم یاری دهندهام بوده و هستند.
آقای خلیفهزاده بررسیها و جستوجوهای میدانی و تاریخ شفاهی، چقدر شما را در مستندنگاری تاریخ این بلوک / دهستان هدایت کرد؟
تاریخ شفاهی را با وقایع تاریخی و اسناد درآمیختم و اگر جایی سند نبود، از نشانههای تاریخی کمک گرفتم و تحلیل کردم. دادههای خام با تحلیل و بررسی پخته شد و چارچوبی ساخته شد که از سوی هر محقق دیگری قابل ادامه و اتکا باشد.
مهمترین اثری که در خصوص لیراوی به رشته تحریر درآوردهاید، کدام کتابتان بوده و چه وجهی از زندگی این مردم را در آن مورد پردازش قرار دادهاید؟
کتاب «هفت شهر لیراوی و بندر دیلم» مهمترین اثر تاریخی من در مورد این ناحیه و مردم است که امسال بهعنوان اثر برگزیده کتاب سال خلیج فارس انتخاب شد. در این کتاب به شهرهای تاریخی و روستاها و رخدادهای تاریخی و برخی خاندانهای حکومتگر محلی آن پرداختهام. صحنههایی با شکوه از حضور ملی لیراویها در تاریخ ایران شاهد هستیم، بهخصوص گزارشی داریم از این مردم که با فرماندهی امیر سهمالدین شنگل لیراوی در سال ۸۲۳ از ساحل خلیج فارس به ساحل ارس رفتهاند و به دفاع از مرزهای شمالی ایران نیز جانانه پرداخته و افتخاری ماندگار آفریدهاند.
آیا اثر جدیدی در خصوص تاریخ بلوک لیراوی و طوایف آن در دست نگارش دارید؟
مجموعهای از اسناد تاریخی ملی و محلی لیراوی را دارم که در حداقل سه جلد قابل تقسیمبندی و چاپ هستند. همچنین نویافتههایی دارم که امیدوارم بتوانم در قالب طرحی نو تحت عنوان «تاریخ ایلات لیراوی» چاپ کنم.
آیا غیر از پردازش تاریخ بلوک لیراوی، مطالعه و شناسایی مناطقی دیگر از جنوب کشور را هم در دست بررسی و نگارش قرار دادهاید؟
تحقیقات من کلا روی نواحی ساحلی خلیج فارس متمرکز است. چاپ کتاب و مقالات متعدد درباره تاریخ بوشهر، انگالی، بندر ریگ، بندر دیلم، بندر گناوه و حیاتداود و برخی دیگر از نقاط خلیج فارس و ترجمه و انتشار برخی نسخ خطی از جمله تحقیقاتی است که تاکنون در این زمینه انجام دادهام. در فضای مجازی نیز بهطور مستمر نویافتههایم را منتشر میکنم. هماکنون نیز در مرحله آخر تصحیح کتاب «شش فصل» نوشته اللهکرمخان حیاتداودی در سال ۱۲۹۷ خورشیدی (چاپ مطبوعه علوی بوشهر در صد و سه سال پیش) هستم.
تاریخنگاری اقوام بومی و بلوکهای استان چقدر در تبیین و تکامل تاریخ اجتماعی این منطقه نقش دارد؟
میتواند نقشی والا داشته باشد ولی جایش خالی است؛ زیرا استان بوشهر تا اوایل دهه شصت وضعیت قومی در تاریخ و جغرافیای آن مشهود بوده است. تقسیمبندی بلوکات که سابقهای دیرینه در استانهای جنوبی دارد. بیشتر بر پایهی جغرافیای طبیعی و بافت قومی و قبیلهای استوار بوده مانند بلوکهای لیراوی، حیاتداود، رودحله، انگالی و چاهکوتاه، شبانکاره، زیراه، دشتستان، برازجان، تنگستان و اهرم، زنگنه، خورموج، دشتی، سنا، شنبه، مالکی، تمیمی و بلوک فاریاب و. .. که در دوره معاصر و به ویژه از دهه شصت این تقسیمبندیها بههم ریخت یا ادغام شد. الگوی تقسیمات شهرستانی جای آنها را گرفت و رنگ و بوی قومی نیز دستخوش تغییر شد.
اما تاریخنگاری بلوکهای قدیمی و بنادر و شهرستانهای جدید تاکنون بهطور کامل و مبسوط انجام نگرفته است. من به ابعاد مختلف تاریخ مناطق لیراوی و لیراوی در کتابهای منتشرشدهام مانند تاریخ «شول حیاتداود» و کتاب «هفت شهر لیراوی و بندر دیلم» پرداختهام. حتی قوم شول را در ایران و استان بوشهر و شهرستان گناوه بررسی تاریخی کردهام. همچنین طی سخنرانیها و مقالاتی که در دانشگاه تهران، بنیاد ایرانشناسی (تهران و بوشهر)، انجمن تاریخ ایران و سایر مراکز علمی ارائه کردهام، در مورد خاندانهای محلی خلیفات در بندر دیلم و خاندان زعاب در بندر ریگ و خاندان آلمذکور در بوشهر چندین پژوهش علمی انجام دادهام. مولفان و مترجمان و محققان استان بوشهر نیز بهطور جداگانه در مورد شبانکاره و برازجان تحقیقات خوبی انجام دادهاند.
در مورد نصوریها در جنوب استان، «ویلم فلور» و دیگران تحقیقات متنوعی انجام دادهاند، در مورد تنگستان، علیمراد فراشبندی و سیدقاسم یاحسینی و کورش تنگستانی تحقیقات خوبی انجام دادهاند؛ اما در مورد ضابطهای دشتی تحقیق جامعی تاکنون انجام نشده است. زنگنه و زیراه و... هرکدام نامی بلند در تاریخ استان بوشهر داشتهاند اما کاری در خور آنها تاکنون انجام نشده است. خلاصه تاریخنگاری جامع اقوام و طوایف (بلوکات و بنادر) استان بوشهر تاکنون بکر مانده و نیاز است که بیشتر مورد توجه قرار گیرد. دانشنامه استان بوشهر هم که در حدود ۱۰۰ جلد آن منتشر شده تاکنون این گوشه از تاریخ اجتماعی و سیاسی استان بوشهر را پوشش نداده است. حرف در پاسخ به این سوال زیاد است ولی اینجا مجال گفتن نیست و خود فرصتی جداگانه برای گفتوگو میطلبد.
سخن پایانی؟
گرامی میدارم یاد همه استادانی را که در سرتاسر استان بوشهر به تحقیق و تالیف و ترجمه در تاریخ و جغرافیای تاریخی استان بوشهر پرداخته و میپردازند. تاریخ اجتماعی و تاریخ مردم ساحلنشین خلیج فارس هنوز نونهالی نوخاسته است و تا آن روز که در سایه نخل استوار این پژوهشها بنشینیم و از خرمای آن کاممان را شیرین کنیم، زمانی طولانی در پیش داریم. امیدوارم حمایت بیشتری از محققان استان بوشهر بشود و برای چاپ آثار محققان، شاهد رویکرد جدیدی در اراده مراکز علمی و فرهنگی استان بوشهر باشیم. بهخصوص در این ایام که یکی از فرزندان شایسته و لیراویتبار یعنی احمد محمدیزاده سکان هدایت استان را (بهعنوان استاندار بوشهر) به دست گرفته است، انتظارات محققان و نویسندگان از او بیشتر است.
نظر شما