در آغاز این نشست، سلمان ساکت به معرفی «هانا آرنت» و آثار او و معرفی مختصری از «فرهنگ رجایی» پرداخت.
در ادامه «فرهنگ رجایی» پژوهشگر و استاد دانشگاه، خود را برگرداننده کتاب و نه مترجم آن، معرفی کرد و گفت: تفاوت برگرداننده با مترجم این است که در برگردان یک کتاب دو مفهوم خلق میشود. برگرداننده کتاب یا باید حرفی ماندگار و ماندنی بزند و یا آنکه در خصوص روش و روششناسی به ما چیزی بیاموزد که این وظایف با کاری که مترجم میکند، متفاوت است.
وی در ابتدای صحبت خود هانا آرنت را فیلسوفی دانست که انسانورزی و فهم درست امر سیاسی را با هم دارد و به همین خاطر هانا آرنت باید برای ما مهم باشد و ترجمه آثار او اهمیت داشته باشد.
در ادامه نیز رجایی به بسط مفهوم انسانشناسی و فهم درست امر سیاسی در دیدگاه «هانا آرنت» پرداخت و هانا آرنت را فیلسوفی دانست که تا آخرین روزهای عمرش بیشتر از اینکه بنویسد، میخواند و افزود: کتاب هانا آرنت، هم روش خوب، هم بینش خوب و هم دانش خوبی به انسان میدهد و به همین علت در خدمت اندیشه هانا آرنت بودن برای انسان مفید است.
وی ادامه داد: آرنت در اثر خود یک هدف را دنبال میکند و آن این است که میخواست به انسانیت خویش تحقق ببخشد و بازیگر نقش آفرین باشد. برای این رسیدن به این هدف او باید خود را به طور کامل میشناخت و مبانی خودشناسی و دیگرشناختی خود را تعمیق میبخشید. به همین خاطر هانا آرنت به سراغ آگوستین میرود و با او همسخن میشود.
رجایی گفت: هانا آرنت شرط اول بازیگری در جامعه و انسان بودن را محبت میداند و اگر انسان با محبت عجین شود به قول حضرت مولانا اگر عرش تکان بخورد، آن فرد جا به جا نمیشود. محبت همان «من عرف نفسه» است و هر کس که بتواند خودش رابشناسد، تمام آفرینش را خواهد شناخت.
وی گفت: آرنت در کتاب «محبت و آگوستین قدیس» برای القای مقوله مهر، چهار واژه را به کار گرفته است: واژه «لاو» به زبان انگلیسی که منظور احساس میل، کشش، علاقه، شهوت، طلب، وصال و امثال آن را دارد و هرجا آرنت آن را به کار گرفته است، در این کتاب واژه «عشق» را برای برگردان انتخاب کردم. اما آرنت سه واژه لاتین را نیز برای القای سه صورت متفاوت تحقق عشق در اندیشه آگوستین بهکار میگیرد: اَپِتیتوس، کیوپیدیتاس و کاریتاس، که به ترتیب برگردانهای هوس، اشتیاق و محبت را معنا میدهند.
این مترجم افزود: عامل دومِ نقش آفرینی فعال و جاودان انسان از نظر هانا آرنت، تحمل درد زایش است، اما این بار به جای مادر، هر کس باید خودش درد غریب زایمان را تحمل کند تا بتواند یک مفهوم عمیق را خلق کند. اگر انسانی بتواند این دو عامل را در کنار هم جمع کند، میتوان امیدوار بود که انسان جاودان خواهد بود.
یادآوری میشود، فرهنگ رجایی پژوهشگر و استاد تمام گروه فلسفه سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه کارلتون و رئیس دانشکده علوم انسانی این دانشگاه است و دوره کارشناسی را در دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد را در دانشگاه اوکلاهما و دکتری را در دانشگاه ویرجینیا گذراند. چندین کتاب اعم از تألیف و ترجمه و نیز مقالات بسیاری به فارسی و انگلیسی در مجلات علمی ـ پژوهشی ایرانی و خارجی از او منتشر شده است. مخاطبان ایرانی بیشتر او را با ترجمه کتاب «فلسفه سیاسی چیست؟» اثر «لئو اشتراوس» میشناسند و از دیگر آثار او میتوان «اندیشه و اندیشهورزی»، «تحول اندیشه سیاسی در شرق باستان» و ترجمه کتاب اخیر یاد کرد.
کتاب «محبت و آگوستین قدیس» اثر هانا آرنت، فیلسوف معاصر است که به تازگی به چاپ رسیده است. «هانا آرنت» متولد 1906 آلمان است. «هانا آرنت» تحصیلات عالی را نزد استادانی چون «پولتمان» و «هایدگر» در دانشگاه «ماربورگ» در رشتههای فلسفه، تئولوژی و زبان یونانی دنبال کرد. آرنت بعدها خود را به دانشگاه فرایبورگ نزد استادانی چون «هوسرل» و «یاسپرس» منتقل کرد و پایاننامه خود را در سال ۱۹۲۹ درباره «مفهوم عشق نزد آگوستین» نوشت. او از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۳ به عنوان همکار علمی با دانشگاه همکاری داشت و رساله زندگینامه «راحل فارنهاگن» یهودی برلینی را هم در همین سالها نوشت.
با ظهور نازیسم و حاکمشدن سیاست یهودستیزی افراطی در آلمان، پیگرد و آوارگی هانا آرنت نیز آغاز شد. او یک بار در سال ۱۹۳۳ از سوی پلیس مخفی رژیم نازی برای مدت کوتاهی بازداشت و آزاد شد و پس از آن از بیم بازداشت دوباره، آلمان را ترک کرد و هفت سال در پاریس اقامت گزید اما درنهایت به آمریکا مهاجرت کرد. حاصل پایان نامه دکتری هانا آرنت، همین کتاب «محبت و آگوستین قدیس» است. این کتاب شاید نخستین اثر دانشورانه هانا آرنت باشد اما رد پای آن را میتوان در تمام آثار آرنت و تا پایان عمرش مشاهده کرد. کتاب «محبت و آگوستین قدیس» در سه بخش با عناوین «عشق بهعنوان تمایل؛ آینده قابل انتظار»، «خالق و مخلوق؛ گذشته به یاد مانده» و «زندگی جمعی» تنظیم و ترجمه شده است و به مفهوم محبت میپردازد.
نظر شما