محمود فاضلی بیرجندی در یادداشتی به یاد زهرا شجیعی نوشت: در آن روزگاران نویسنده ممکن بود درباره صاحب منصبان بنویسد و حتی آنان را به نیش قلم بنوازد اما دیگر سالهاست کسی شرح حال رجال نمینویسد.
ابراهیم صفایی شاید از نامدارترین آن کسان بود که یکچند رسالههای کوچک در باره مقامات روزگار خودش و برخی مقامات قاجاری نوشت.
دیگر ابوالحسن احتشامی بود که مجموعه مقالاتی در احوال بیش از 20 تن از رجال عصر پهلوی نوشت و سال 1328 آن را در کتابی با عنوان بازیگران سیاست انتشار داد. آقای احتشامی گزارشهایش را با زبانی نوشت که آغشته به طنز و نقد هم بود.
نصرالله شیفته هم کتابی نوشت و بدان عنوان بیوگرافی 81 نماینده ملت داد. کتاب او چون دیگر نوشتههایش ارزش استناد نداشت.
عطاالله فرهنگ قهرمانی در دهه 1340 کتابی انتشار داد با عنوان: اسامی نمایندگان مجلس شورای ملی از مشروطیت تا دوره 24 قانونگذاری. کتاب آقای قهرمانی فقط اسامی نمایندگان را در برداشت.
جز اینها نویسندهای که زندگینامه از رجال نامدار نوشت ابراهیم خواجه نوری بود. او کتابهایی با عنوان بازیگران عصر طلایی نوشت که درخشید. آقای خواجه نوری وارد تحلیل رفتارهای شخصی و حکومتی مقامات هم شد و سبک تازهای گذاشت. اواخر دهه 1340 دوره کتابهای شرح حال رجال ایران به قلم مهدی بامداد چاپ و منتشر شد که جامع احوال رجال سدههای سیزدهم و چهاردهم بود. کاری بس خوشایند که بسیار هم مورد نیاز اهل پژوهش بود و تا کنون بارها چاپ شده است.
پس از آن حسن مرسلوند چهار جلد کتاب با عنوان زندگینامه رجال و مشاهیر ایران نوشت. کار آقای مرسلوند به وزن و وثاق کتابهای آقای بامداد نبود. اما کسانی را معرفی کرد که در کار آقای بامداد نیامده بودند. دکتر زهرا شجیعی شاید اصولی ترین کتابها را در شرح احوال رجال سیاست و حکومت ایران نوشت. کتاب چند مجلدی او با عنوان نخبگان سیاسی ایران و کتاب دیگرش با عنوان نمایندگان مجلس در 21 دوره قانونگذاری منابع معتبری است.
کتاب با ارج دیگر را دکتر ابوالفضل قاسمی نوشت با عنوان الیگارشی یا خاندانهای حکومتگر ایران. کتاب دکتر قاسمی به اندازه انتظار به خاندانها نرسید. نگاه سیاسی چپ آقای قاسمی البته روشنتر از کارهای دیگر هم مرام ایشان به نام زاوش بود. حسین ملکی که نام مستعار زاوش داشت کتابی با عنوان دولتها و دولتمردان در عصر مشروطیت نوشت که در آن به تبع نگاه آیینی خویش، کارگزاران حکومتی را فراماسون و مزدور استعمار شناخته بود. در نزد او کسی مزدور شرق نمیشد و هر مزدور حتما برای غرب و امپریالیسم مزدوری میکرد.
در آن روزگاران نویسنده ممکن بود درباره صاحب منصبان بنویسد و حتی آنان را به نیش قلم بنوازد اما دیگر سالهاست کسی شرح حال رجال نمینویسد.
دوم آذر ماه سالگرد درگذشت دکتر زهرا شجیعی است. خانم شجیعی خاموش بود و کار پژوهشی میکرد. وقت خود و خواننده خود را برای یافتن ردپاهای مزدبگیران استعمار و نوکران امپریالیسم هدر نداد.
نامش گرامی باد. به همانندان دکتر زهرا شجیعی نیاز داریم که دنیا را راست و روشن ببینند.
نظر شما