در نشست نقد و بررسی کتابی به قلم مجید ملامحمدی مطرح شد؛
«داعشی و عاشقی» خطشکن رمان با موضوع داعش است
علیالله سلیمی معتقد است: کتاب «داعشی و عاشقی» خطشکنی در زمینه رمان با موضوع داعش است. این اثر بهنوعی تجربهآزمایی است. ما هرگز نتوانستیم از پشت عینک یک داعشی به جهان نگاه کنیم، صرفا چیزهایی شنیدهایم و براساس شنیدهها نمیتوان، رمان نوشت. مطمئنم کتابهای بعدی راجع به داعش بهتر خواهد شد.
محمدقائم خانی در این نشست، دهه 90 را از منظر اثرگذاری بر کشورهای اسلامی خاص توصیف کرد و گفت: این اتفاق به دلیل جنگ تحمیلی شباهت به دهه 60 دارد، اما به دلیل نبود روایت در دهه 60 ، داستان و و روایت چندانی وجود نداشت، ولی در دهه 90 حوزه کتاب نسبت به حضور ایران جنگ واکنش بالایی داشت و با خاطرهنگاری و ادبیات داستانی یک اتفاق جدید رقم خورد.
وی فضای رماننگاری در مورد داعش را چندان مساعد ندانست و راجع به کتاب «داعشی و عاشقی»، افزود: نویسنده موقعیت داستان را در کشور عراق با شخصیتهای خارجی خلق کرده و در این رابطه خطر کرده و میتوان به او تبریک گفت که اینطور به موضوع ورود کرده است.
خانی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به جنبش جلیقهزردهای فرانسه، بیان کرد: یک نویسنده ایرانی وقتی بخواهد شخصیت داستان خود را از جلیقهزردها انتخاب کند، کار دشواری دارد و توصیف شخصیت داستان که ملموس باشد، بسیار سخت است، درحالیکه یک نوجوان معترض در کتاب «داعشی و عاشقی» یک جوان آمریکایی است و در کشور دیگری، فعالیت نظامی انجام میدهد.
این نویسنده و کارشناس ادبی، ادامه داد: کتاب در فضای داعش نیست و فضای دوری دارد و انگار با فاصله روایت میشود و حتی اجزاء از هم دور هستند. باورپذیری تحول در این رمان برای مخاطب دشوار بوده و ممکن است مخاطب تصور کند این تحول در ذهن نویسنده است و از درون شخصیت داستان برنخواسته باشد.
وی به تکثر اطلاعات در عصر اطلاعات راجع به داعش اشاره کرد و گفت: نویسنده نمیتواند بیش از اخبار به مخاطب اطلاعات دهد و اگر قرار نباشد، چالشی در داستان بیان شود و داعش را از منظر پیچیدگیهای افرادی که به آنها میپیوندند بررسی نکند در برابر رقبای رمان و در زمان قدرت اطلاعات نمیتواند مخاطب را جذب کند.
خانی افزود: داستان کتاب «داعشی و عاشقی» طوری است که نیازمند چیدمان هوشمند شخصیتها کنار هم است که آمده: «دو جوان یکی دختر عرب به اسم زیبا و دیگری پسری اروپایی به اسم جوزف که هر دو داعشی هستند برای عملیاتی انتحاری به مسیر پیادهروی اربعین آورده میشوند.» با خواندن همین جمله این سوال مطرح میشود که اینها چگونه به مسیر وارد میشوند؟ وقتی بیشتر میخوانیم متوجه میشویم که تنها تمهید نویسنده این بوده که اینها از مسیر دیگری آمده و شهر را دور زدهاند، درحالیکه به این سادگی نیست و اگر قرار بود بتوانند اینطور وارد مسیر شوند، سالهای قبل هم اقدام میکردند؛ مثلا سال 94 که اوج حضور داعش در غرب عراق و نزدیک بغداد بود. میخواهم بگویم طراحی این بخشها هم درست نیست.
این نویسنده و کارشناس، گفت: اگر خودمان را به جای مخاطب سختگیر بگذاریم، وقتی اثری به صورت رمان است، انتظارات متفاوت میشود. ما نباید نسبت به موضوع داعش سادهانگار باشیم، چراکه در واقعیت هم سادهلوح خواهیم شد. اکنون گروه داعش افغانستان اعلام رسمی کرده و گفته در حکومت طالبان، برای قومی از افغانستان جایی برای زندگی نخواهد بود، عملیاتهایی انجام خواهند داد. در شرایط حساس و خطیر فعلی باید در مورد نوشتههایی که راجع به گروه داعش است، دقت کنیم. داستان هم به دلیل اثرگذاری بالایی که در ذهن دارد لازم است با صرف وقت کافی تولید شود، البته باید به نویسنده تبریک گفت که این باب را باز کرد. در چنین موضوعی، اثر خلاقی تولید کرده است.
داستان کتاب شخصیتمحور است نه فُرم محور
در بخش دیگر این نشست علیالله سلیمی، اظهار کرد: در زمان جنگ تحمیلی، نويسندگان حرفهای وارد عمل نشدند، ولی بعدها افرادی که در دفاع مقدس حضور داشتند با قلم توانای خود و تجربه زیستهشان به نويسندگان مطرحی تبدیل شدند و ادبیات دفاع مقدس شکل گرفت و اگرچه نقد بر ادبیات انقلاب وجود داشت که فضا و مجال چندانی برای رشد آن فراهم نبود.
وی بیداری اسلامی و تحولات خاورمیانه را از رخدادهای معاصر در کشورهای اسلامی دانست و ادامه داد: با ظهور داعش، نیروهای داوطلب برای دفاع از حرمین میرفتند و نظاممند نبودند، ولی بعد از این جریان مدافعان حرم رفتند و ما شهدایی هم در این راه داشتیم. ادبیات هم در همین رابطه رشد یافت و خاطرات مدافعین حرم جمعآوری شد. البته در حوزه دفاع مقدس هم خاطرهنگاری در گذشته بهطور جدی رخ داده بود.
این منتقد ادبی گفت: داستان و رمان مرتبط با دفاع مقدس و مدافعان حرم به دلیل ویژگیهای خاص خود کمتر مورد توجه نویسندگان بوده و یکی از دلایل آن ضرورت گذر زمان از واقعه و تهنشین شدن ماجرا در ذهن نویسنده است.
سلیمی منتقد ادبی با اشاره به آثار نویسنده کتاب «داعشی و عاشقی»، بیان کرد: مجید ملامحمدی پیش از این در حوزه کودک و نوجوان قلم زده و با خوانندهای مواجه میشود که انتظار رمان دفاع مقدسی از او دارد، درحالیکه در فضای مدافعین حرم داستان و رمان وجود ندارد و نویسنده کتاب خط شکنی کرده است. در واقع نوشتن از شخصیتی که از یک ملیت دیگر است، دشواریهای خود را دارد.
وی ادامه داد: داستان شخصیتمحور است نه فُرم محور، اما در داستان با شخصیتهایی مواجه هستیم که مورد انتظار ما نیستند و تودههای مردم از داعش یک فضای ذهنی دارند و جامعه علاقهمند بود راجع به داعش بیشتر بداند و کنجکاو دانستن بود و نویسنده کتاب «داعشی و عاشقی» گویا مجموعه اطلاعات با انتخاب گزینشهای دشوار را در مورد داعش ارائه کرده که بعضا در حد شنیدههاست و اینطور روایت میشود که ما در کربلا همراه او میشویم.
این رمان میتوانست نوعی هشدار برای مخاطب باشد
این منتقد ادبی با طرح این پرسش که «یک جوان فرانسوی چطور شیفته داعش میشود؟»، تصریح کرد: چگونه یک جوان فرانسوی جذب داعش میشود و به آنها معتقد میشود و خواننده میبیند در جای جای داستان این شیفتگی هم دیگر وجود ندارد و اینطور هم نیست هر کسی به داعش پیوسته باشد، همه دشمن او باشند و انگار این موارد تخیل نویسنده است. این موضوع برای خواننده شفاف نیست و لازم است نویسنده همراهی لازم را برای مخاطب ایجاد کند. بهنظر میرسد تمرکز اصلی نویسنده قصهگویی است و گویا داستان برای دوره خاصی روایت میشود.
سلیمی در ادامه گفت: اگر در کتاب «داعشی و عاشقی» یک شخصیت ایرانی حضور داشت، درک فضا برای مخاطبان ایرانی سهلتر بود. ذهن پیچیدهای نیاز دارد که مخاطب باور کند چگونه افراد به داعش پیوستند، شخصیت یک زن داعشی بهسادگی قابلتصور نیست و برای خواننده ایرانی منطق او و دلایل او باز نشده و انتخابها کار نویسنده را سخت کرده و فضاسازی مناسبی اتفاق نیفتاده که مثلا یک شهروند از پاریس چگونه زیسته و او را چگونه به گروه داعش نزدیک میکند.
وی در بخش دیگری از سخنانش به دیالوگهای داستان اشکال وارد کرد و افزود: نویسنده داعش را غیرقابل تطهیر نشان داده و اینکه افراد شیفته آنها را در تعارضهای معنایی نمایش نمیدهد و بهنظر میرسد داستان براساس یک باور عمومی شکل گرفته که عملیات در اربعین نمیتواند محقق شود، حال آنکه میتوانست اینطور نباشد و نویسنده نقش خودش را جدای از باور عمومی ایفاء کند.
این نویسنده و منتقد ادبی، بیان کرد: این رمان میتوانست نوعی هشدار برای مخاطب باشد که هر انسان میتواند در شرایطی به یک داعشی تبدیل شود و هر کسی در باورهای خود دچار سستی و لعزش شود میتواند به داعش بپیوندد. از منظر اجتماعی نکاتی میتوانست این رمان را نجات دهد و نویسنده صاحب ایده باشد، نه آنکه مبتنی بر باورهای عمومی صرف باشد. این رمان ظرفیتهای بالایی داشته و امکان ارتقاء دارد و اگر کسی تحقیق کند، کار به مراتب زیباتر میشود، حتی عنوان داستان ذهن را فریب میدهد. در فصل اول و دوم هم داستان لو میرود، درحالیکه رمان، جهانی است، ولی در سیطره نویسنده و در کتاب «داعشی و عاشقی» اینطور نبوده است.
این اثر بهنوعی تجربهآزمایی است
وی همچنین گفت: نویسنده در این اثر چندان درگیر فرم و ساختار نشده، درحالیکه مضمون هرچه باشد، ساختار است که آن را باورپذیر میکند، ایده کتاب خوب است و به هر ناشری که ارائه شود استقبال میکند، اما اجرای آن دشوار است. این داستان فاقد جزئیات کافی برای باورپذیری و فضاسازی و پیرنگ کار است. تا به حال انفجار انتحاری در پیادهروی اربعین صورت نگرفته و داستان میگوید اگر میخواستند، میتوانستند این کار را بکنند، درحالیکه واقعا نمیتوانند.
سلیمی در بخش پایانی سخنان خود در این نشست، اظهار کرد: در مورد رمانهای سالهای ابتدایی دفاع مقدس هم همانطور که گفتم به همین صورت بوده و داعش هم پدیده جدیدی است و رمانهای شاخص بعد از پایان جنگ خلق شد. کتاب «داعشی و عاشقی» خطشکنی در مورد رمان با موضوع داعش است. این اثر بهنوعی تجربهآزمایی است و مجید ملامحمدی اولین رمان را در این زمینه نوشته و راه تجربه را باز کرده است. ما هرگز نتوانستیم از پشت عینک یک داعشی به جهان نگاه کنیم، صرفا چیزهایی شنیدهایم و براساس شنیدهها نمیتوان رمان نوشت. مطمئنم کتابهای بعدی راجع به داعش بهتر خواهد شد. مسیری باز شده و انتشارات «بِه نشر» هم در این رابطه خطشکن بوده است. باید واکنش خوانندگان را هم سنجید. امیدوارم وقتی داعش به تاریخ پیوست، آثار خوب ادبی راجع به این مقطع تاریخی، خلق شده باشد.
نظر شما