گفتوگو با سیدعلی آلداوود، مولف کتاب «اسناد و نامههای امیرکبیر»
امیرکبیر را نباید با نگاه امروز نگریست/برای شناخت امیرکبیر باید اسناد در دسترس محققان قرار بگیرد
امیرکبیر شخصیتی اصلاحگر بود که میخواست در همان قالب شخصیت یک صدراعظم مقتدر کار خود را پیش ببرد و بعید به نظر میآید که قصد تاسیس نظام مشروطه در ایران داشته است.
شما به عنوان تاریخنگار و محقق چه عاملی باعث شد به شخصیت امیرکبیر علاقهمند شوید و تصمیم بگیرید کتابی درباره او منتشر کنید؟
موضوع به سال 1365 باز میگردد زمانی که من در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی بودم. دکتر زریاب یک روز به من گفت که کتابخانه مجلس تعداد زیادی نامه از امیرکبیر دارد. جناب دکتر زریاب به این دلیل که سالها در کتابخانه مجلس کار میکرد و خیلی از کتابهای قدیمی آنجا را بررسی کرده بود. به هر حال طی صحبتهای روزانهای که با مرحوم زریاب داشتیم ضمن اشاره به علاقه من به دوران قاجار گفت: «حدودا 400 عدد نامه از امیرکبیر در کتابخانه مجلس موجود است و زمانی من قصد داشتم اینها را چاپ کنم اما به هر دلیلی الان منصرف شدهام و این نامهها را در اختیار تو میدهم تا آنها را چاپ کنی.» من هم با کمال میل قبول کردم. او هم اصل نامهها را در اختیار من قرار داد که حدود 360 نامه بود. این اسناد که عکس بودند برای تطبیق و مقایسه باید به کتابخانه مجلس میبردم که با حمایت مرحوم حائری و در اتاقش کار مقایسه را انجام دادم و دیدم که در عکسهای مرحوم زریاب تنها سه نامه کم است. از آن سه نامه عکس گرفتم و با گردآوری این نامه کتاب مورد نظر را در سال 1371 در نشر تاریخ ایران منتشر کردم.
با توجه به اینکه امیرکبیر شخصیتی بسیار مهم در تاریخ ایران است و همچنین در ذهن مردم جایگاه بسیار مهمی دارد کتاب شما با دیگر آثاری که در این حوزه منتشر شده است چه تفاوتی دارد؟
راجع به امیرکبیر مقاله و نامه زیاد نوشته شده است ولی اکثر این کتابها بنا به گفتههای مورخان یا محققان تجزیه و تحلیل شده و روایتها بر اساس گفتههای دیگران بنا شده است، اما کتاب پیش رو برگرفته از نامههایی است که خود امیرکبیر نوشته است؛ یعنی اگر کسی بخواهد خود امیرکبیر را بشناسد منبع بسیار کمی در اختیار دارد، اما در این نامهها با متونی مواجه هستیم که در آن امیرکبیر با خانواده اطرافیان، دوستان، و خیلی افراد دیگر مکاتبه میکند که زوایایی بسیار آشکار و پنهان از شخصیت امیرکبیر را نشان میدهد. این موضوع را در کمتر منبعی میتوانید پیدا کنید و همین مسئله به عنوان مهمترین وجه تمایز این اثر با آثار دیگر درباره امیرکبیر است.
ما امروز امیر کبیر را به عنوان شخصیتی بسیار مترقی و پیشرو میشناسیم و متناسب با این شناخت است که او را قضاوت می کنیم. آیا در کتاب «اسناد و نامههای امیرکبیر» همین مسئله بیان شده است یا کلا شناخت متفاوتی از امیر کبیر در اختیار ما قرار میدهد؟
اگر ما بخواهیم بر اساس نگاه امروز یک شخصیت را که متعلق به حداقل 200 سال قبل است، بازآفرینی کنیم کار درستی نیست. هرچند خیلیها این کار را میکنند مثلا الان مرحوم فریدون آدمیت مهمترین کتاب را درباره امیرکبیر نوشته است ولی یکی از مهمترین مباحث کتاب این است که امیرکبیر میخواست در ایران مشروطه به پا کند. من فی الواقع شک دارم که امیرکبیر چنین نیتی داشته باشد. چرا که امیر کبیر شخصیتی اصلاحگر بود که میخواست درهمان قالب شخصیت یک صدراعظم مقتدر کار خود را پیش ببرد و بعید به نظر میآید که قصد تاسیس نظام مشروطه در ایران را داشته است. از هیچ یک از نامههایش نیز امر استنباط نمیشود. رسالهای هم که فریدون آدمیت به آن اشاره میکند در هیچ جا نیست به همین دلیل تاکید میکنم که بسیار بعید به نظر میرسد که حرف فریدون آدمیت درست باشد.
آیا با مطالعه این نامهها و اسناد نمیتوان به این نتیجه رسید که امیرکبیر به هر حال یک فکر لیبرال و مشی سیاسی مشروطهخواهی داشته است؟
شاید بتوان گفت که امیر در نهایت در پس ذهنش فکر میکرد که ایران باید یک حکومت مشروطه مترقی داشته باشد اما به هر حال شاید آن زمان را مساعد نمیدید و هر کاری هم در آن زمان که انجام داده با پشتیبانی شاه بوده است نه با پشتیبانی ملت و آن زمانی هم که پشتیبانی شاه از او برداشته شد زمینه برکناری و قتلش نیز فراهم شد. آنچه که از این نامهها و اسناد میتوان فهمید این است که به هر حال مردم نیز دلبسته او بودند ولی اینکه بخواهند وارد عرصه عمل شوند و حمایت کنند، اصلا چنین چیزی در میان نبوده است. به نظر من، این اصلاحات در قالب فضای سیاسی قرن ۲۱ معنا پیدا میکند ولی ما نمیتوانیم درباره شخصیت سیاسی که به ۲۰۰ سال پیش تعلق داشته، این اصطلاحات را تعمیم بدهیم. از طرفی انقلابی کسی است که طالب دگرگونی ساختارها از ریشه و اساس است اما امیرکبیر در قالب نظام سلطنت اقدام به اصلاح امور کرده بود.
به نظر شما چرا کتابهای سندنگاری مانند کتاب شما خیلی ادامه پیدا نکرد و همین نگاه تحلیلی فریدون آدمیت غلبه پیدا کرد؟
در اینکه امیرکبیر شخصیتی اصلاحطلب و ایران دوست داشته هیچ شکی نیست اما برخی از نویسندگان و محققان در این راه بسیار مبالغه میکنند و با بزرگنمایی واقعیت را پنهان میکنند. در واقع آن دسته از نویسندگان با نگاه امروز به شخصیت امیرکبیر نگاه می کنند اما عموم نویسندگان و محققان این نگاه را ندارند که امیر نمی توانست به تنهایی در مقابل دستگاه قاجاریه ایستادگی بکند و شاید اصلا این فکر را نداشته است. همین الان اسناد بسیار زیادی وجود دارد که در میان اسناد وزارت خارجه منتشر شده است ولی یک چیز منظمی و مدونی وجود ندارد نامههای زیادی درباره مسائل مرزی یا وزاری خارجی کشورهای دیگر است که اصلا منتشر نشده است. یا در خود کاخ گلستان که عموما دسترسی به آنها مقدور نیست. بخش زیادی از این عدم دسترسیها هم به دلیل تغییر ریاست بسیار تند نهادها به ویژه کاخ گلستان است و با این محدودیتها واقعا سخت است کار سندی کردن اما باید محققان همچنان امیدوار باشند تا این اسناد در اختیار مخاطبان قرار بگیرد و شخصیت امیرکبیر بیشتر معرفی شود.
نظر شما