سیوسومین دوره این نمایشگاه هم همانند سالهای گذشته - به همراه فراز و فرودهایش – به روزهای پایانی خود رسید و ما را به دورههای بعدی نزدیکتر کرد. اگر بلافاصله بعد از پایان این دوره به دوره بعد و دورههای بعدی نیندیشیم و خود را برای آن آماده نکنیم؛ خیلی زود دیر خواهد شد.
امروز که این یادداشت را آماده میکنم؛ ذهنم با این پرسشها روبهروست:
آیا اهداف برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در مقایسه با اهداف دورههای اول متفاوت شده است؟ عملکرد ما تا چه حد به آنچه لازم داشتهایم، نزدیک شده است؟ این نمایشگاه بهعنوان قسمتی از یک پازل فرهنگی، در کجای صنغت نشر ما واقع شده است؟ چه نقشی و جایگاهی برای آن در منطقه در نظر داریم؟ آیا میتوان بین کارکرد نمایشگاهی یا فروشگاهی تفاوت و یا وجه اشتراکی در نظر گرفت؟ و خلاصه در این روزها که حال کتابفروشان و موزعان – بهعنوان حلقه واسط بین تولیدکننده و مصرفکننده – چندان خوب نیست؛ چه باید کرد؟
پاسخ به اینگونه پرسشها نگاهی نقادانه، جامعنگر و برخاسته از پژوهش و تحقیق را طلب میکند و لازم است در دستور کار سیاستگذاران فرهنگی و بهویژه در برنامههای معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار آید.
در پایان به نظر میرسد، اندیشه درباره ورود دنیای مجازی به حوزه کتاب، برگزاری نمایشگاههای تخصصی کتاب(فیزیکی – مجازی) آموزشهای حین انجام کار دستاندرکاران حوزه نشر، تثبیت قیمت و وجود اقلام مورد نیاز نشر، ترغیب جامعه(به ویژه کودکان و نوجوانان) به مطالعه با مشارکت نهاد آموزش و پرورش کشور، افزایش هرچه بیشتر تعداد مروجان کتاب، توسعه کتابخانههای محلی و... ازجمله اموری است که نباید از آنها غفلت ورزید.»
نظر شما