کتاب «شماره پنج» در نوبت چاپ اول توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس روانه بازار نشر شد و در سیاستهای جدید این مرکز، نشر مرز و بوم آن را با یونیفرم و قالب جدیدی روانه بازار نشر کرده است.
خبرگزاری ایبنا، به مناسبت هفته دفاع مقدس در نشستی با حضور چهرههای مختلف فرهنگی و علاقمندان به آثار دفاع مقدس همراه با مرتضی قاضی (نویسنده کتاب)، سمیه حسینی (مصاحبه کننده کتاب) و محمدرضا شرفیخبوشان و هادی لطفی به عنوان منتقدان اثر به بررسی ویژگیهای مختلف کتاب «شماره پنج» پرداخته است لازم به یادآوری است سمیه حسینی با اقتباس از خاطرات کتاب «شماره پنج» قصههای مستقلی را به رشته تحریر درآورده که برنده جوایز معتبری شدهاند.
در ادامه بخش نخست آن را از نظر میگذرانید:
مرتضی قاضی: کتاب شماره پنج توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده که سابقه 41 سال دارد از زمان شروع جنگ (سال 1360) زیر نظر دفتر سیاسی سپاه یک ایدهای شکل گرفت تحت عنوان تاریخ جنگ ثبت و ضبط شود برای جلوگیری از تحریف. در آن زمان 20 نفر شروع کردند از عملیات فتحالمبین از ابتدای سال 1360 تا انتهای سال 1361 تحت عنوان راویان در کنار فرماندهان ضبط و ثبت میکردند و ثمر تلاش این افراد در زمان جنگ 35هزار نوار، یک میلیون برگ سند نظامی، 1200 دفترچه راوی و کلی مطالب و محتوا که بعد از جنگ این افراد با مدیریت آقایان درودیان، مرحوم نخعی، مرحوم اردستانی و محسن رشید محصولاتی را مبتنی بر داشته و سرمایه تعریف کردند که بخشی از آن روزشمارها جنگ، اطلس عملیاتها، اطس نبردها، اطلس یگانها، نبردها بود و از سال 85 به تدبیر و ابتکار جناب آقای مرحوم اردستانی رئیس فقید سابق مرکز، تاریخ شفاهی فرماندهان شروع شد.
به موازات کار تاریخ شفاهی فرماندهان یک بحثی پیش آمد؛ اینکه چون مرکز یک سال بعد از جنگ با یک سال تأخیر ایجاد شد، بخشهایی که قبل از تاسیس مرکز کار میکردند و در جبهههای جنوب و غرب فعال بودند چگونه مردم مقاومت میکردند برای پوشش این بازه یکساله پروژههایی تعریف شد یکی از پروژهها این بود که در آبادان چه خبر بوده و نقش زنان در مقاومت آبادان و خرمشهر و شهرهای دیگر چگونه بوده است؟ که کتاب شماره پنج اولین نمونه از این پروژه بود.
خانم جوشی، به عنوان راوی کتاب شماره پنج و مسئول بسیج خواهران آبادان به عنوان کسی که مطلعتر از دیگر بانوان شهر آبادان و اشراف بیشتری به موضوعات داشته در سلسله مراتب راویان انتخاب شدند و نهایتا کتاب شماره پنج با مصاحبه خانم حسینی [همسر مرتضی قاضی] و با نویسندگی اینجانب محقق شد و قرار شد -این نوع از کارها- ادامهدار باشد. این کتاب در سال 96 در بخش خاطرات شایسته تقدیر شد و بعد از کتاب «فرنگیس» که مقام اول را آورد، به مقام دومی رسید و از نگاه داوران دیده شد.
اتفاق جالبتر اینکه خانم حسینی محقق کتاب شماره پنج از این کتاب دو تا الهام گرفتند داستان «نامیه» که در جشنواره ادبی یوسف جزء بیست داستان برگزیده شده و داستان «یخ در بهشت» الهام گرفته از یکی از داستانهای همین کتاب بود که در سال 96 در جایزه ادبی یوسف برگزیده شد و جایزه اول را گرفت و در سال 97 در برنامه شب خاطرهای که نزد رهبر معظم انقلاب برگزار شد و شب مهم و تاریخ سازی شد که بحث صدبرابری و بحث نهضت ترجمه در حوزه دفاع مقدس در آن جلسه عنوان شد خانم جوشی خاطرات خودشان از بحث آبادان را تعریف کردند و این جزء ماجرهای این کتاب است. در سلسله نقدهای انتشارات مرز و بوم نقد اول«دیدهبان تاریخ» نوشته خانم نظرلو زندگینامه شهید اسحاقی و نقد دوم «امدادگر کجایی» نوشته خانم رامهرمزی بودند که در خبرگزاری مهر برگزار شد و نقد سوم مربوط به این کتاب است و نقد چهارم و پنج به دو کتاب «روزهای جنگی سعید» و کتاب «یحیی» در ایام دفاع مقدس است –که در آینده- به آن میپردازیم.
چاپ جدید کتاب شماره پنج در نشر مرزو و بوم منتشر میشود به این دلیل که مرکز اسناد براساس سیاستهای خودش کتابهای خاطراتش را از انتشارات خودش (نشر مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) به انتشارات مرز و بوم منتقل کرده است و نشر مرز و بوم برای کتابهای حوزه خاطرات تخصصی شده است. بنابراین دو چاپ اول این کتاب با مرکز نشر اسناد و چاپهای بعدی در انتشارات مرز و بوم به چاپ خواهد رسید و به همین دلیل نشر مرز و بوم به نقد این کتاب پرداخته است.
مرتضی قاضی: بله کتابها در نشر مرز و بوم یونیفورم یکسانی به لحاظ ساختار اصلی دارند. جلدها سه تیکه و شامل عکس راوی که به صورت دستی طراحی شده است و عنوان کتاب و نام نویسنده به همراه آرم [نشان] نشر مرز و بوم در جلد قرار میگیرد. و شعار مرز و بوم و یونیفورم داخلی کتاب هم که براساس طراحی خاص هر کتابی انجام میشود.
چاپ کتابهای این چنین در نشر مرز و بوم فقط بحث انتقال نشر از مرکز نیست بلکه یونیفورم متفاوت و تغییراتی هم خواهد داشت.
ایبنا: آقای شرفی خبوشان شما نسخه قدیمی کتاب را مطالعه و نسبت به آن اشراف دارید، از حوزه تخصصی شما که حوزه داستان است دیدگاهی یا نظر و نقدی درباره کتاب دارید لطفا بفرمایید؟
محمد رضا شرفی خبوشان: خوشحالم که در جمع نویسندگان و پژوهشگران و فعالان عرصه ادبیات و تاریخ شفاهی دفاع مقدس هستم و جمعی که توانشان را در امری که بسیار لازم و جدی برای کشور است قرار دادهاند. امر تاریخساز و حفظ تاریخ و فرهنگساز که باعث رونق ادبیات میشود و آبشخوری برای پدیدآمدن گونههای دیگر ادبیات است.
ما همواره باید درک کنیم که پدیدآمدن چنین کتابهایی لازم و ضروری است و این دو کلمهی بهجا و مناسبی است که هرچه میگذرد ضرورت پدیدآمدن این کتابها بیشتر مشخص میشود و هرچقدر در این حوزه کار کنیم باز کم است چون در برابر یک عرصه 8 سالهای قرار داریم هر لحظه و ساعت آن ماجرا ساخته با یک عده انسان متفاوت با روحیات و جهانها و اقشار و نگاههای مختلف که حضور در جنگ داشتند و هرکدام در جایگاه خود حماسه آفریدند و بعد از گذشت سالیان و تمام شدن جنگ تحمیلی هنوز هم بسیار ناگفتهها و خاطرات است که گفته و تدوین نشده است و بخش بسیار گسترده و بزرگی است که هنوز مانده است و این یک بخش اندکی از آن واقعه است که بیان شده و هرجای دنیا با پدیدههای ملی و جمعی و تاریخساز یک برخورد هویتی دارند به این معنا که غفلت نمیکنند و تمام توان خود را میگذارند برای بخش هویتی خود که ثبت و حفظ شود و به واسطه آن فرهنگسازی انجام دهند از این جهت همانطور که در کتاب هم ذکر شد خانم فاطمه جوشی قهرمان و راوی کتاب جایی اشاره میکنند که امام (ره) فرمودند که جنگ نعمت است از این جهت که نعمت برای هویت و فرهنگ و نعمت برای ساختن هویت یک انسان ایرانی معاصراست و نگاه امام از این جنبه بوده که این سخن را گفته؛ در طول تاریخ این جنگها هستند که هویت ملتها را میسازند چرا که این جنگها عرصهای هستند برای نمود ایثار و فداکاری و ازخودگذشتگی انسانها؛ اگر جنگ نباشد چنین امکانی نیست که –فرد- درون خودش را بروز بدهد. نوشتن از جنگ، جنگطلبی نیست اتفاقا نوشتن از جنگ یعنی استقبال از فرهنگ و هویت. تلاش در این عرصه، تلاش ویژه و خاصی است که باید قدرش را دانست.
محمدرضا شرفی خبوشان: بله؛ برگزاری جلسات نقد و بررسی و معرفی این گونه کتابها باید خیلی بیشتر از اینها باشد حسرت میخوریم که چرا از کتاب شماره پنج دوبار بازچاپ شده است احتیاج داریم که این چرخه فعالیت و این زحمات کامل شود فقط این نیست که محقق و تدوینگر و پژوهشگر کارشان را انجام دهند و عرضه و رسیدن به دست مخاطب و تلاش برای اینکه همه نسبت به کتاب حساسیت نشان دهند کامل نیست.
اهمیت –باید- آنچنان باشد که یک نگاه دولتی و حکومتی به اینگونه کتابها نداشته باشیم. این کتابها با هویت ما سروکار دارد باید هرکسی که احساس میکند ایرانی و مسلمان است علاقهمندی خود را به کنکاش و دانش و اوضاع 8 سال جنگی که در خاطره تاریخی ما ایرانیان است نشان دهد و راهش هم خواندن این کتابهاست و کتاب شماره پنج کتابی است که تمام مولفههای متن جذاب را دارد که انسان علاقهمند به تاریخ شفاهی معاصر اگر آن را بخواند جذب این کتاب بشود.
عناصری که ما قرار است در تاریخ شفاهی برای جذب مخاطب عام داشته باشیم در این کتاب وجود دارد؛ یکسری از کتابها جزء کتابهای تخصصی به شمار میروند و رویکرد و نگاه ما به این کتابها از جنبه اسنادی است و سند خاصی است برای پژوهشگری و اهل تاریخی و مورد مراجعه یک عده خاصی از جهت تحقیق و بررسی است. اما کتابهایی داریم که این کتابها جنبه عمومیتری دارند مولفههایی از لحاظ تکنیکهای روایتگری در آن هست ما انتظار داریم این کتابها جزء کتابهایی طبقهبندی شوند که مخاطب عامتری به آنها اقبال نشان دهد. کتاب شماره پنج جز این کتابهاست و کتابی است که قاطبه عموم خوانندگان علاقهمند به تاریخ شفاهی و تاریخ دفاع مقدس و در یک دایره کلی خوانندگان علاقهمند به خواندن سرگذشتنامه را شامل میشود.
از لحاظ آسیبشناسی در بحث تیراژ پایین این کتاب باید تاریخشناس و یا منتقد ادبی در مورد این کتاب صحبت کند در یک شکل تبلیغاتی کلی بیان کردن و صحبت کردن درباره آن نمیتواند جذب مخاطب کند و حلقه مفقوده در پیدا کردن مخاطب و عرضه کتابها، نداشتن متخصصان معرفی کتاب، نداشتن بررسیکنندگان و منتقدان و همچنین ضعف در بحث رسانه است که این کتابها را طوری تبلیغ کند که مخاطب احساس کند که خواندن این کتاب نیاز اوست و برخورد با موضوعات اساسی و معانی آرمانی برخوردی کلیشهای و شعارگونه نباشد بلکه موضوعات آرمانی را همواره موضوعات اصلی جامعه تلقی کنیم اگر برخورد غیرفنی داشته باشیم با هر موضوعی؛ آن موضوع اهمیتش را از دست میدهد.
مفاهیم آرمانی خودشان ذاتا کلیشه نیستند برخورد رسانهای و تبلیغی ماست که از این مفاهیم آرمانی و اصیل کلیشه میسازد. و در این مورد کیفیت آثار نقش بسیاری برای اقبال خواننده دارد محصول هم باید قابلیتهایی داشته باشد از نظر ما آثار ما در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس، آثار باکیفیتی هستند و ظرفیت آن را دارند که اگر حرکت رسانهای درست و فنی و به معنای ایجاد حس نیاز در جامعه برایش فراهم شود حتما از آن استقبال خواهد شد نمونهاش کتاب شماره پنج است.
درکتابی که میخواهد مخاطب قاطبه جامعه را در نظر بگیرد باید مولفهها و فنون روایتگری وجود داشته باشد و آن چیزی که روایت را میسازد عنصر درگیری است و اگر خوانندهای تاریخ شفاهی را از منظر علاقهمندیاش نه از منظر تحقیق بخواند این درگیری موجود در کتاب است که خواننده را شیفته میکند در کتاب شماره پنج این درگیری را میبینیم. خانم جوشی به عنوان نماینده زنان در خط مقدم و در منطقه جنگی حضور دارد و با واسطه شرایط بحرانی آبادان و مستقیما با دشمن برخورد میکند و مصائب جنگ دیده میشود این شخصیت زن ما اولین یک شخصیتی است که جامعه زنان را نماینده میکند و زنانی که در معرض مستقیم با دشمن و تبعات جنگ قرار گرفتهاند. زنان در عرصه دفاع مقدس در بخشهای مختلفی حضور فعال داشتند چه در پشت جبهه و حمایت از رزمندگان در کمکهای مردمی در نقش مادران، و خواهر و همسران رزمندگان و شهدا و کمک به مجروحین اما یک بخشی از زنان هم بودند که مستقیمتر با جنگ در ارتباط بودند با تمام وجود واقعه جنگ را درک کردند گلوله خوردند و مجروح شدند و با دشمن رویارو شدند این کتاب جزء آن دسته از کتابهای تاریخ شفاهی دفاع مقدس است که زنان را در این عرصه به نمایش میگذارد و از این جهت یکی از قابلیتها و ویژگیهای این کتاب همین است. تعداد این کتابهای که قهرمان زن دارد اندک و کم است و همین قلیل بودن کتاب شماره پنج را کتاب ویژه و قابل اعتنا میکند. کتاب شماره پنج درگیری با موقعیتها مختلف و مقابله با موانع را خوب پرداخته و جای جای کتاب وجود دارد و خستهکننده و یکسان طولانی نیست.
آسیبشناسی بعضی از خاطرات دفاع مقدس هم متاسفانه این مزیت را ندارد و این به خاطر نوع و کیفیت راوی است و هیجان لازم، ترکیب خاص و چینش خاص رعایت شده و وارد یک درگیریای میشویم و ضمن اینکه راوی فقط به خودش نمیپردازد و به شخصیتها دیگر میپردازد و آنها را کنکاش میکند و به مکان توجه میکند و شهر را خوب معرفی میکند و همه اینها دست به دست هم داده که این کتاب برای مطالعه علاقهمند همراه با هیجان و تنوعی باشد که کتاب تا آخر ادامه دهد.
هادی لطفی: وقتی شروع به خواندن کتاب میکنیم، به آبادان دهه 30 و 40 میرویم و اتفاق خیلی خوب است که کتاب از همان ابتدا خواننده را به همان مکان و فضایی میبرد که ما –به عنوان مخاطب- غیرآبادانی بتوانیم آبادان را برای خودمان ترسیم کنیم. حتی آدمها و محیط آنجا در حین اینکه فقط توصیف نیست ما اتفاق هم داریم در حین توصیف آدمها و مکانها و تصویری که به ما میدهد ما وسط یک ماجرا و اتفاق قرار میگیریم و این کشش را برای من خواننده ایجاد میکند که ادامه بدهم و بخوانم مخصوصا ابتدای کتاب این کشش زیاد بود. حسن دیگر کتاب پر از داستان و اتفاق و ماجراهای شنیدنی و ناب و دستاول که حیف است بیان و بازگو نشود.
جای جای کتاب پر از قصه و پر از آدمهایی که میتوانند تبدیل به شخصیت شوند غیر از خانم جوشی که داستان را میخوانیم و سالها را سپری میکنیم و میرسیم به جنگ و ایام حصر آبادان را پشت سرمیگذاریم افراد دیگر این کتاب هرکدام میتوانند یک شخصیت باشند اتفاقهای خاص و ماجرا دارند و این آدمها در یک زمان و مکانی قرار میگیرند که برای خودشان هم تازگی دارد. کتاب پر از تصویرها و صحنههایی است که شاید برای یک کتاب 200 صفحهای یکی از این صحنهها کافی باشد که به عنوان مثال ماندن بچهها در جنگ که پدر و مادرشان شهید شدند و با یکسری بچه مواجهیم که پدر و مادرشان شهید شدند خود این کودکان یک کشش و داستانی دارند. یا هتل شهدا در خود این صحنه داستانهای نهفته وجود دارد و عیدها و روزهای سال نو در غربت خودش قابلیت فیلم شدن را دارند یا روزهای ماه رمضان این کتاب پر از صحنههایی است که میتواند مقدمهای و بهانهای شود برای خواندن داستانهای مجزا مثل یخ در بهشت و... این تلنگر را به ما میزند که چرا باید تیراژ این کتاب 1500 عدد باشد.
سمیه حسینی: این کار پیشنهاد مرکز اسناد بود که با خانم جوشی این مصاحبه را انجام دادیم و به لحاظ گفتوگویی که انجام دادیم خیلی سخت نبوده است؛ حریم خصوصی که خانم جوشی برای خودشان داشتند جدی بود و با رعایت یکسری اصول اولیه و حریم خصوصی راحت با ایشان گفتوگو کردم. من و همسرم و فرزند اولم یک هفته در آبادان بودیم و مصاحبهها را انجام دادیم.
تاریخچهای که ما وارد حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس شدیم به دانشگاه صنعتی شریف بر میگردد و از طریق این بچهها که انتشارات روایت فتح را دست گرفته بودند این ذهن شکل گرفت و وارد انتشارات روایت فتح شدیم. جملهای که در ذهن ما حک شد این بود که ما میخواهیم شهدا را از قاب عکس بیرون بکشیم و ملموس کنیم و این سرلوحه کار ما شد. نکتهای که اصلی و تاثیرگذار است دنبال این هستیم که آن چیزی که واقعا اتفاق افتاده را با جزییات بیان کنیم. در حین مصاحبه با خانم جوشی وارد حوزه داستان نشده بودم و بعد از آن اتفاق افتاد و الان که وارد حوزه داستان شدم خیلی تاثیرگذار است.
وقتی سراغ راوی میرویم باید ببینیم چقدر فضاسازی کرد و چقدر شخصیتپردازی کرد و روایتها را دقیق و درست بیان کرد و در مصاحبهها با توجه به این نکات اساسی به جان خاطره میرسیم و خانم جوشی خاطراتی داشتند که آنها را در دفترچهای یادداشت کرده بودند و منم از آن استفاده کردم و دور از انصاف است اگر به آن اشاره نکنیم و از این خاطرات وقایع اصلی را بگیرم و به جزییات بیشتر توجه کنم و چقدر حیف که یکسری از این خاطرات از دست رفته است.
ایبنا: ارتباط با محیط آبادان و شخص خانم جوشی چطور بود؟
سمیه حسینی: محیط خیلی گرم و جذاب بود که راستش همان موقع داستان «ناریه» را نوشتم با استفاده از خاطرات خود خانم جوشی که عکاسی میکردند از جنازهها که در جایزه یوسف هفتم شد و بعد از آن یخ در بهشت را نوشتم و الان هم از خاطرات ایشان استفاده میکنم و مشغول نوشتن داستان هستم و اینقدر این خاطرات و ماجراها جذاب و جاندار هستند که قابلیت این را دارد تبدیل به داستان شود.
در مورد خاطره «یخ در بهشت» جذابیت خاص داشت زنها آبادان در زمختی جنگ روحشان لطیف است به فکر بو نگرفتن جنازهها بودند، آنجا احساس کردم جا دارد این قسمت را بولد [برجسته] کنم. و ماجرا این بود که با وارد کردن شخصیت دیگری که کودکی بود که میخواست یخ در بهشت درست کند و دنبال یخ بوده و وارد بیمارستان می شود و زنهای آبادانی در حال خردکردن یخ روی جنازهها جوانهای اصفهانی و شیرازی بودند؛ این توجهی است که وسط خشونت و زمختی جنگ اتفاق میافتد و این خیلی انسانی بود. این کتاب پر از ماجراهای انسانی است.
نظر شما