شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۰
چشمان پدربزرگ با شنیدن نام «احمد» برق می‌زند

کتاب «احمد، احمد» به قلم علی ناصری داستان پدربزرگی است که بر اثر بیماری فراموشی همه‌چیز از ذهنش محو می‌شود؛ جز نام احمد. معرفی داستان را در این مطلب بخوانید.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ فاطمه نعمتی: «آرام آرام شروع شد. ما داشتیم ذره ذره در خاطرات پدربزرگ فراموش می‌شدیم.» داستان فریدون و پدربزرگش این‌طور شروع می‌شود. پیرمرد مهربان خانواده در حال نامرئی شدن است. او دیگر نمی‌تواند حواسش را جمعِ چیزهایی کند که در اطرافش می‌گذرد. او دیگر نمی‌تواند خانواده‌اش را به درستی بشناسد. پدربزرگ همانند تشبیه خودِ داستان، «مثل درخت پربرگی شده است که در یک باد شبانه تمام برگ‌هایش فرو می‌ریزد و صبح‌گاه لخت و عور باز در جای خود ایستاده است.»

حافظه یکی از دارایی‌های مهم انسان است؛ اصلا شاید بتوانیم کمی پا را فراتر بگذاریم و بگوییم مهم‌ترین دارایی. چرا مهم‌ترین؟ ما برای چه کار می‌کنیم و پول درمی‌آوریم و با پول‌مان چیزهای مختلف می‌خریم؟ جز این است که می‌خواهیم لذت ببریم و آن لذت را به خاطره‌های خوب تبدیل کنیم و از آن خاطره‌هایی که در حافظه‌مان ذخیره شده‌اند به وقتِ لحظه‌های ناخوب استفاده کنیم؟ زندگی برای انسان مگر جز این است؟

حافظه و از دست دادن آن ایده داستان «احمد، احمد» است. فریدون نوجوان قصه است و پدربزرگش آن‌قدر درگیر فراموشی می‌شود که دیگر شاید نوجوانی خودش را هم به یاد نیاورد. بیماری فراموشی مرز نمی‌شناسد، حدوحدود اهمیت خاطره‌ها را رد می‌کند و همه را با خود می‌برد؛ اما شاید زورش به بعضی چیزها نرسد. بعضی خاطره‌ها یا بهتر بگوییم بعضی آدم‌ها آن‌قدر حضورشان در زندگی‌مان قدرتمند است که زورِ یک بیماری افسارگسیخته هم به آن‌ها نمی‌رسد؛ مثل احمد، احمدی که یک روز در زندگی پدربزرگ آمد و مثل یک باد همه گردوغبارهای روی لباس‌ها، اسباب و اثاثیه و دیوارهای خانه پدربزرگ را پاک کرد و رفت.

پدربزرگ فریدون را احمد صدا می‌زند. می‌گوید او بوی احمد می‌دهد. هیچ‌کس نمی‌داند احمد کیست. فریدون کنجکاو می‌شود که بداند احمد کیست که او را شبیه بهش می‌بیند. از مادربزرگ می‌پرسد؛ مادربزرگی که خودش هم با شنیدن نام احمد از زبان پدربزرگِ بی‌برگ و نامرئی، اندوهگین می‌شود. فریدون منتظر جواب است. مادربزرگ هم برایش می‌گوید؛ از احمدی که لطف بود، خیر بود، برکت و تغییر بود برای پدربزرگ قصه.

پدربزرگ بداخلاق بود و رفتارهای ناخوب زیادی داشت و کار به جایی رسیده بود که مادربزرگ فریدون قصد طلاق داشت؛ اما همان لحظه‌ها بود که احمد پا در زندگی پدربزرگ گذاشت. همکارش شد، دوستش شد، هم‌صحبت و هم‌دلش شد. احمد بوی خوبی می‌داد، کارهای خوب می‌کرد و به پدربزرگ هم یاد می‌داد و سرانجام نوری شد بر ذهن تاریک پدربزرگ و او را هم روشن کرد؛ اما روزی هم آمد که رفت و دیگر کسی او را ندید، حتی پدربزرگ.

بعضی آدم‌ها مانند احمد قدرتمندند و نمی‌گذارند پستی‌ها و بلندی‌های زندگی خاطره‌شان را از ذهن بقیه پاک کنند؛ زیرا رسم زندگی‌شان بر درستی گذاشته شده است و اخلاق حسنه‌شان آنقدر خیر و برکت برای اطرافیان می‌آورد که به یاد ماندنی می‌شوند.

علی ناصری، نویسنده داستان «احمد، احمد» در این اثر از همین آدم‌ها می‌گوید و قدرت معنوی‌ای که دارند. احمدِ داستان حضور واقعی در لابه‌لای کلمات کتاب نداشت؛ یادی بود که روایت می‌شد؛ اما یادی قدرتمند که مایِ مخاطب هم اثرش را حس می‌کنیم. نویسنده کتاب برای نشان دادن یک مفهوم دینی و بازنمایی شخصیتی دینی مانند پیامبر اکرم (ص) گریزی بر وقایع تاریخی نزد تا نوجوان امروز را با آن حضرت آشنا کند؛ بلکه قصه‌ای از امروز، انسان‌هایی در دل کوچه پس کوچه‌های امروز و کارهایی امروزی را انتخاب کرد تا هر چه بیشتر ذهن مخاطب نوجوان خود را مشغول کلماتی کند که می‌خواند. این همان شیوه درست روایت تاریخ در زمانه امروز ماست. نوجوانان ما داستان می‌خواهند، ماجراهایی از دل مسائل امروز که در همین لحظه‌ها به او بگوید در مسائل مختلف چه کنشی داشته باشد. علی ناصری از این روش به خوبی در این کتاب استفاده کرده است.

قلم نویسنده و سبک روایتش برای مخاطب نوجوان مناسب است؛ البته نوجوان‌هایی هم که نزدیک به مرز جوانی هستند می‌توانند از این داستان لذت ببرند؛ زیرا فریدونِ قصه هم دارد خودش را برای کنکور آماده می‌کند. گفت‌وگوی درونی شخصیت اصلی قصه با خودش به جا استفاده شده است و تعلیق هم در این داستان کم‌حجم دیده می‌شود که بیانگر پرداخت مناسب سوژه از سوی نویسنده است.

«احمد، احمد» به قلم علی ناصری و تصویرگری سمانه صلواتی که در سومین دوره جشنواره خاتم در بخش کودک و نوجوان برگزیده شده است در 28 صفحه مصور رنگی به بهای 10 هزار تومان از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است.

به مناسبت هفته وحدت، پیشنهاد می‌کنیم این کتاب کم‌حجم را که در قصه‌ای امروزی برای نوجوان امروز تأثیر پیامبر اکرم (ص) بر شکل زندگی انسانی را روایت می‌کند بخوانید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها