داستان رمان کاروناتیلاکا به سال ۱۹۹۰ برمیگردد و در سریلانکا طی جنگ داخلی این کشور اتفاق میافتد. در این داستان، برای شخصی به نام معالی زمان بسیار مهم است، او هفت قمر فاصله دارد تا به عزیزانش برسد و آنها را از بیرحمی درگیریهای کشورش آگاه کند.
این نویسنده گفت که در سال 2009 تصمیم گرفت پس از پایان جنگ داخلی سریلانکا، «داستانی از ارواح که مردگان میتوانند دیدگاه خود را ارائه دهند» بنویسد، زمانی که بحثهای شدیدی در مورد تعداد غیرنظامیان کشته شده و تقصیر چه کسی وجود داشت. عنوان این رمان برآمده از جنجالهای جنگ داخلی سریلانکا است. «نیل مکگرگور»، رئیس هیئت داوران من بکور، از آن بهعنوان یک «رویداد هیجانانگیز متافیزیکی، یک نوآر پس از مرگ که نه تنها مرزهای ژانرهای مختلف، بلکه زندگی، مرگ، جسم و روح، مشرق و مغرب را به محاق میبرد»، یاد کرد. وی افزود: «این یک غوغای کاملا جدی فلسفی است که خواننده را به قلب تاریک جهان هدایت میکند و وحشتهای مرگبار جنگ داخلی سریلانکا را به تصویر میکشد. در عین حال خواننده این اثر، لطافت و زیبایی، عشق و وفاداری، و دنبال کردن آرمانهای انسانی را کشف میکند.»
«هفت قمر معالی آلمیدا» به سریلانکا دهه 1980 بازمیگردد و به همین ترتیب قهرمانی فاسد در آن حضور دارد. معالی، پسر یک پدر سینهالی و یک مادر بورگر، یک عکاس دورهگرد است که عاشق دوربین مورد اعتماد نیکون خود است. یک قمارباز در پوکر با ریسک بالا. یک همجنسگرا و یک ملحد و در شروع رمان، او مرده از خواب بیدار میشود. او فکر می کند «قرصهای احمقانه» را که یکی از دوستانش به او دادهاند بلعیده است و دچار توهم شده است. اما نه: او واقعاً مرده است و ظاهراً در دنیای زیرین حبس شده است. از نظر او، «آخرت یک اداره مالیات است و همه در پی تخفیف هستند.» ارواح دیگر او را احاطه کردهاند، با اندامهای تکهتکه شده و لباسهای آغشته به خون. آنها قادر به تشکیل یک صف منظم برای پر کردن فرمهای خود نیستند. بسیاری از افرادی که او در این منظره تاریک روزگار ملاقات میکند قربانی خشونتهایی هستند که در دهه 80 سریلانکا را گرفتار کرد، از جمله یک استاد دانشگاه تامیل که به خاطر انتقاد از گروه جداییطلب و ستیزهجو ببرهای تامیل کشته شد.
پیش از دریافت جایزه بوکر، کاروناتیلاکا برای این اثر خود ستایشهای بسیاری دریافت کرده بود. «هفت قمر معالی آلمیدا» از سوی «تومیوا اوولاد» در گاردین به دلیل «تواناییاش در اجرای عدالت هنری در دورهای وحشتناک از تاریخ کشورش» مورد ستایش قرار گرفته بود. «لوسی پوپسکو» در فایننشال تایمز اظهار داشت که این رمان «اثری جاهطلبانه، کتابی حماسی در سطح گستره (ترکیبی از داستانهای هیجانانگیز، داستان جنایی و رئالیسم جادویی) و یادآوری قدرتمند از گذشته بیرحمانه سریلانکا است.» «کیت مکلوفلین» در نیویورک تایمز، «شوخطبعی خشک» و «هوش تزلزلناپذیر برای خلق نثری آهنگین» از سوی کاروناتیلاکا را ستوده بود.
گفتنی است که در فهرست نهایی نامزدهای جایزه بوکر امسال کتابهای متفاوتی حضور داشتند، از جمله آثاری از آلن گارنر، نویسنده بریتانیایی؛ نوویولت بولاوایو، نویسنده زیمبابوهای؛ کلر کیگان، نویسنده ایرلندی؛ پرسیوال اورت، نویسنده آمریکایی؛ و الیزابت استراوت، نویسنده آمریکایی.
کتاب این نویسنده سریلانکایی آشکارا ملهم از رئالیسم جادویی نویسندگانی چون گابریل گارسیا مارکز است، اما این رمان همچنین یادآور شوخ طبعی و سوررئالیسم آثار نیکولای گوگول یا «مرشد و مارگاریتا» اثر میخائیل بولگاکف است.
نظر شما