یکی از محورهای مهم این کتاب، این است که چطور میتوان در زمانه پرهیاهو و شلوغی که فضای مجازی هیچخلوتی در اختیارمان نمیگذارد، فرصتی برای تفکر پیدا کرد؟
یکی از محورهای مهم این کتاب، این است که چهطور میتوان در زمانه پرهیاهو و شلوغی که فضای مجازی هیچخلوتی در اختیارمان نمیگذارد، فرصتی برای تفکر پیدا کرد؟ نویسنده کتاب تلاش دارد ارزش یادگیری و تفکر را به یاد مخاطبش بیاورد تا بتواند از زندگی ماشینی و لذتهای توخالی دست بکشد و با استفاده از تجربه فیلسوفان، دانشمندان و نویسندگان، جانی تازه به ذهنش ببخشد و به راز شادمانی متفکرانه زندگیکردن پی ببرد.
مقدمه فلسفی این کتاب درباره ارزش ذاتی یادگیری و همراهان نزدیکش فراغت و تفکر به این منظور است که به خواننده کمک شود تا مثالهای یادگیری به خاطر نفس یادگیری را ردیابی کند. استفاده صحیح از عشق به یادگیری در زندگی واقعی چه شکلی است؟ چطور ممکن است زندگی آدم را شکل بدهد؟ عشق به یادگیری ای که درست به کار رفته باشد چطور ممکن است دارویی باشد برای تسکین شکلهای بیهوده زندگی یا صورتهای اجتناب ناپذیر رنج؟ این استفاده صحیح عشق به یادگیری چطور ممکن است اوج کل کوشش آدم باشد؟
در فصل دوم این کتاب تلاش میشود نابودی یادگیری به دست عشق به پول و جایگاه را استنتاج شود. بعد دو داستان از تحول یا رستگاری زندگی متفکرانه تعریف میکند. یکی داستان معروف آوگوستین قدیس و دیگری داستان سکولار مدرن خاستگاههای اثر هنری در رمانهای ناپلی نوشته فرانته. آنچه انسانهای مدرن با گرایشات روشنفکری را بیشتر از همه درگیر میکند این برداشت همگانی است که پیگیری یادگیری به خاطر نفس یادگیری بیفایده است و بنابراین در مقابل خواستههای بزرگی که رنج بشری و بیعدالتی در برابر ما قرار میدهند توجیه ناپذیر است.
در این کتاب شاید اگر زندگی متفکرانه از اساس نو شود، موقعیت بهتری پیدا کنیم. وظيفه مولف نسبت به تصاویر و داستانهایی که در کتاب میآید نسبت به تاریخی یا خیالی بودنشان بی طرفی است تا حدی به این دلیل که دیگر اطمینان ندارد تفاوت اساسی این دو در چیست. داستان خوب به حقیقت پهلو میزند؛ تاریخ خوب داستانهای تأثیرگذار میگوید. بنابراین، تصاویر ادبی الهام بخش الگوهای واقعی میشوند و برعکس.
کتاب پیش رو واژه «تحقیق» را با دقت انتخاب کرده است چرا که امیدوار است خواننده، همراه مولف تحقیق کند. به هر حال هر کس زندگی خودش را دارد به خصوص در به کارگیری ذهن ممکن است در جایی که شما راهی میبینید، من به بن بست برسم. آنجا که من شفافیت مییابم، شما ممکن است مانع پیدا کنید. بسیاری از افکار صرفاً ناکاملند. ممکن است خمیرشان خوب ورز داده نشده باشد یا به شیوه خودتان بپزیدش و چیز دیگری درست کنید.
در «پیشگفتار» این کتاب میخوانیم: «بی عدالتیای که در برابر ما قرار میدهند توجیه ناپذیر است. من معنای ظاهری «ایجاد تفاوت» را از شکلهای خدمت شخص به شخص تمیز میدهم، و بر آنم که زندگی متفکرانه وقتی مفید است که با خودش مواجه شود و خودش را به عنوان شکل دوم تنظیم کند. آکادمیسینهای حرفهای ناظران طبیعی فعالیتهای متمرکز بر کتابها و اندیشهها هستند و امروزه بسیاری از آنها خود را مثل من دلسرد و بیقرار مییابند. من متقاعد شدهام که درد عمدتاً به تأثر و همراه با آن ناكامی قدرت تخیل مربوط است پیوند ما با کار فکری به چیزی بیات و بیجان بدل شده است.»
«چشمهای ما بیتابانه روی دورنماهای دیگر میچرخد. به این فکر میکنیم که نکند جایی پیچی را رد کرده باشیم. بیشک کشاورزی یا خوانندگی در یک کلوب شبانه راضی کنندهتر است؛ بیشک استعدادهای ما در تشکیلات گسترده جهانی کار حقوق بشر بیشتر به درد میخورد تحت این شرایط یک استدلال درخشان فلسفی حتی اگر میتوانستم یکی دست و پا کنم - بیفایده بود. همچنین، یک تشخیص دقیق تاریخی - حکایتی از پیچ و خمهای زندگی فرهنگی و ادی که ما را به موقعیت غم انگیزمان رسانده ـ ما را عاقلتر میسازد اما نیروی از دست رفتهمان را احیا نمیکند. ما به تصویرها و الگوها نیاز داریم خیالهایی دلربا که ما را به مسیری درست بیندازند و مجذوب خود کنند، به یادمان بیاورند که چه کسی بودیم و چه کسی یا چه چیزی ممکن است بشویم تازه آن وقت است که امر عاشقانه برمیگردد».
این کتاب دارای دو مقدمه و پیشگفتار و سه فصل است و پس از اینسهفصل هم یکموخره با عنوان «خرد هر روزه» درج شده است. «کنارهگرفتن از دنیا»، «یادگیری از دسترفته و بهدستآمده» و «فواید بیفایدگی» عنوانهای این سه فصل هستند.
انتشارات ققنوس کتاب «لذت تفکر؛ شادمانی متفکرانه زیستن» نوشته زینا هیتز را با ترجمه محمدرضا شکاری در ۲۴۸ صفحه و قیمت ۹۵ هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما