آگاهنبودن افراد جامعه از حقوق فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از عوامل مهم عقبماندگی جامعه و زمینهساز مشکلات اجتماعی خواهد بود. یکی از عوامل قانونشکنی، آگاهنبودن افراد از قوانین و مقررات است و اولین گام برای حاکمیت قانون، آگاهی افراد جامعه به قانون است. جامعه توسعهیافته، جامعهای است که در آن رعایت قانون یک ارزش است و افرادی که حق خود را از روشهای قانونی مطالبه میکنند انسانهای توسعهیافته هستند. آگاهی از قوانین و مقررات نقش مهمی در قانونمندی، توسعهیافتگی، مسئولیتپذیری و نظم اجتماعی دارد. آموزش حقوق شهروندی میتواند زمینه مشارکت افراد جامعه را در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی فراهم آورد. لازم به یادآوریست که منظور از کودک در این نوشتار به استناد اکثر اسناد حقوق بشری، شخصی است که به سن 18 سالگی نرسیده است. پس از این یادآوری لازم است به منزلهی ورود به بحث، به تعریف حقوق شهروندی استناد کنیم که منظور از آن عبارت است از: «به طور کلی حقوق شهروندی را میتوان به مجموعه قواعد حاکم بر روابط اشخاص در جامعه شهری تعریف کرد. حقوق شهروندی جز حقوق ذاتی و فطری انسانهاست. نکته قابل توجه این است که حقوق شهروندی به افرادی تعلق مییابد که «تابعیت» یک کشور را داشته باشند. همچنین باید افزود که حقوق شهروندی، به تابعان یک کشور فارغ از رنگ، قومیت، نژاد، دین و طبقهشان تعلق مییابد».
آموزش حقوق شهروندی به کودکان امر بسیار مهمی است و باید آن را از سنین بسیار کم آغاز کرد؛ چراکه این امر میتواند در روند بهبود زندگی آنان و آینده کشور مؤثر باشد. کودکان، آینده یک کشور هستند و همانطور که میدانید، هر کشور و شهری قوانین و مقررات خاص خودش را دارد. به طور کلی عبارت شهروندی به این معناست که چگونه میتوان در یک کشور یا شهر با توجه به قوانین و اصولی که دارد زندگی کنیم. همانطورکه میدانید، هیچ فردی با حق و حقوقی به دنیا نمیآید و این کشورها و جوامع هستند که تعیین میکنند، چه حقوقی را به شهروندان خود بدهند. به طور معمول خانه و خانواده امنترین، مطمئنترین و سالمترین مکان برای رشد و آموزش کودکان است. در نتیجه پدر و مادرها موظف هستند برای جلوگیری از خطرات احتمالی از همان کودکی آموزشهای اولیه درباره حقوق و فرهنگ شهروندی را به کودکان خود شروع کنند.
پرسش بسیار مهمی که مطرح میشود این است که اهمیت و لزوم قانون چیست؟
انسانها نمیتوانند جدا از یکدیگر زندگی کنند. فطرت بشری ایجاب میکند که در جامعه زندگی کنند. جامعه نیز متشکل از انسانهاست. برای زندگی در جامعه و در کنار همنوعان، انسان نیازمند این است که قواعدی را بر روابط خود حاکم کند و از همینجا، ضرورت و لزوم جاریشدن قانون بین افراد احساس میشود. نیازهای انسانها به یکدیگر نیازهای طبیعی و واقعی است؛ مثلاً نیاز انسان به تشکیل خانواده و ازدواج یک نیاز واقعی و طبیعی است؛ اما قواعدی که باید این رابطه را تنظیم کند، «قانون» نامیده میشود. تقریباً از ابتدای خلقت انسان، قوانینی در جوامع بشری حکمفرما بوده است؛ اما با پیشرفت جامعه این قواعد نیز پیچیدهتر شده است، به گونهای که امروزه انسانها برای بسیاری از امور زندگی نیاز به قوانین و مقررات مربوط به آن را دارند. همانطور که میدانیم، خواستههای انسانها با یکدیگر شباهت زیادی دارند و مردم یک جامعه کم و بیش خواستههای مشابهی دارند. بنابراین برای جلب منافع بیشتر و بهرهمندی از امکانات، اختلافاتی بین آنها درمیگیرد. انسانها به تدریج دریافتهاند که بقای جامعه با آشوب و بینظمی امکانپذیر نیست و ناچار، از آن جهت که عضو جامعه هستند باید قواعدی را بر روابط خود برقرار نمایند. امروزه مجموعه این قواعد را «حقوق یا قانون» مینامیم و تصور بقای یک جامعه بدون قانون و حقوق امکان ندارد.
امروزه برخی بر این باورند که حقوق، یک دانش پیچیده و ظریف است و بسیاری از اصطلاحات آن قابلیت سادهسازی و بیانشدن به زبان عامه را ندارد؛ اما برخی دیگر با توجه به مقتضیات اجتماعی در شرایط فعلی از ضرورت آموزش همگانی حقوق سخن میرانند. درواقع، آموزش همگانیِ حقوق، نیازی است که درباره شیوه آگاهسازی از ابعاد حقوقی مسائل، مهارت و تکنیکهای بهتر زیستن در جامعه کنونی سخن میگوید. تجربه نیز نشان میدهد افراد توانمند در حوزه حقوق شهروندی، مسائل زندگی خود را بهتر بازشناسی میکنند و ظرفیت بیشتری برای حل آن دارند. این توانمندی چیزی بیش از دانش ابتدایی درباره مقررات جاری است. به عبارت دیگر، فرد توانمند قبل، حین و بعد از بروز اتفاقاتِ روزمره، از ظرفیت روانی کافی برای مدیریت آنها برخوردار است. بنابراین، شهروندان آگاه به حق و تکلیف خود، به نحو مؤثرتر و معنادارتری در زندگی اجتماعی مشارکت کرده و زندگی فردی خود را بهتر اداره میکنند.
هر انسان به عنوان بخشی از اجتماع دارای ارتباطات مختلف با افراد جامعه است که درواقع همین ارتباطات اجتماعی به زندگی او معنا میبخشد و مسیر اجتماعیشدن را شکل میدهد. در این مسیر، آموزش بویژه آموزش کودکان نقشی بسیار مهم و اساسی دارد. پس همه افراد جامعه از جمله کودکان باید قوانین و اصولی را که متضمن آداب و اخلاق اجتماعی است، یاد بگیرند. مجموعه قواعد و اصول زندگی اجتماعی که از آن به عنوان «حقوق شهروندی» یاد میشود و برای زندگی امن و خوب در جامعه ضروری است، باید به صورت مدون، جامع و سهل در دسترس همگان باشد تا با فرهنگسازی و آموزش بهموقع شاهد بالا رفتن هوشیاری افراد بزرگسال و کودکان جامعه به حقوق شهروندی و آگاهی از خطرات بیتوجهی در برابر آن باشیم.
آموزشهای شهروندی که باعث آشنایی افراد با حقوق شهروندی خود میشوند، سبب استیفای حقوق انسانی هر فرد به عنوان یک شهروند در ابعاد مختلف و با روشهای درست و انسانی شده و از تضییع حقوق جلوگیری میکنند. آنچه اهمیت دارد بالارفتن روحیه کار گروهی، تعهد و همدلی در جامعه، هوشیاری در برابر هر نوع سوءاستفاده، قانونمداری و برقراری روابط انسانی صحیح بین افراد جامعه جهت داشتن جهانی امن و آسوده برای همگان است.
نظر شما