سیداحمد حسینی، مدیر انتشارات «مهرستان» در گفت‌گو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا)، درباره آینده صنعت نشر در ایران، گفت: مخاطب و تقاضا همواره دو مسئله اساسی نشر بوده؛ دو مسئله که فعالان این حوزه را رنج می‌دهد. میزان تولید با عرضه و تقاضا در ارتباط است، هرچه تقاضا بیشتر باشد، تولید هم افزایش پیدا می‌کند و البته تولید باکیفیت‌تر در فضای رقابتی مطلوب‌تری قرار خواهد گرفت. بسیاری معتقدند، وضعیت افتصادی افراد، تعیین کننده تقاضای افراد است، به‌عنوان مثال، در تحلیل تقاضای کتاب، قیمت کتاب را تعیین‌کننده و افزایش این کالا را دلیل نخست برای کاهش تقاضا می‌دانند؛ می‌دانیم که افزایش قیمت تأثیر‌گذار است، اما به نظرم ریشه مسئله نشر، فرهنگی است.

وی ادامه داد: خانواده‌های سطح متوسط، در ماه حداقل یکی‌دو بار فست‌فود در برنامه غذایی‌شان قرار دارد؛ حساب کنید همین ساندوچ یا پیتزایی که افراد می‌خرند و میل می‌کنند، هزینه‌اش چقدر است. خیلی‌ها حتی به این موضوع فکر نمی‌کنند و برایشان خیلی این هزینه‌ها، طبیعی است.

حسینی ادامه داد: من می‌گویم خانواده‌ها نه ماهی یک‌بار، چند ماه یک‌بار، امکان خرید کتاب را دارند؛ یا حتی سالی یک بار، می‌توانند در نمایشگاه کتاب کتاب را در سبد خرید خانواده‌شان قرار دهند؛ بنابراین تأکید می‌کنم مسائل نشر فرهنگی است.  درحقیقت فرهنگ کتابخوانی باید تقویت شود.

وی ادامه داد: بحث‌هایی مانند حمایت از چاپ و خرید کتاب در بین ناشران مطرح است، اما به نظرم فراتر از این مباحث، حاکمیت باید بر ترویج کتابخوانی تمرکز کند. اگر ترویج کتابخوانی با طرح‌های جذاب، فرهنگ‌سازی و با جریان‌سازی رسانه‌ای همراه شود، نتایج درخور توجهی خواهیم دید. در کشورهای همسایه، همت کردند تا طی 10 سال، کشور برتر منطقه در زمینه کتابخوانی شوند؛ تلاش کردند و موفق شدند.  

حسینی بیان کرد: گاهی اوقات رسانه، به اصطلاح جوی را ایجاد و جامعه را هدایت می‌کند؛ چرا از این ظرفیت برای ترویج کتابخوانی استفاده نکنیم؟ منظورم محتوای خاص نیست، صرف همین شعار نمایشگاه کتاب سی‌و‌چهارم «آینده، خواندنی است»، می‌توانیم مانور دهیم تا کتابخوانی در جامعه ایرانی توسعه پیدا کند و هر فرد، چند ماه یک‌بار هم شده، یک کتاب بخواند و به دانش خود اضافه کند. در حقیقت  بخشی از لذت انسان‌‌ها در زندگی، باید خواندن باشد، ناشران هم پُرقوت‌تر، به کار خود ادامه می‌‌دهیم. در کشورمان، بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت داریم. ۱۶ میلیون دانش‌آموز و چند میلیون دانشجو و دانش‌آموخته، اما شمارگان کتاب‌هایمان مثلا می‌شود ۱۰۰۰ نسخه!

وی افزود: شرایط به گونه‌ای است، اگر ناشری، کتابش به چاپ چهارم، چهارم، پنجم یا ششم برسد، خوشحال می‌شود که کتابش پُرفروش شده است در صورتی که ۵۰۰۰ نسخه در مقابل ۸۰ میلیون جمعیت، عددی ناچیز محسوب می‌شود.