نویسنده دفاع مقدس در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد؛
فقدان روایت اصیل درباره حاج قاسم/ ادبیات دفاع مقدس به سمت داستان میرود
جواد کلاته عربی نویسنده دفاع مقدس گفت: وقتی فقدان روایت اصیل وجود دارد، قطعا هر روایت میتواند مشتری پیدا کند، دلیل اصلی تعدد آثار در این حوزه همین موضوع است، بعد از گذشت چهار سال هنوز روایت مسنجمی در خصوص حاج قاسم وجود ندارد.
تولید حدود هفتصد عنوان اثر در خصوص شهید حاج قاسم سلیمانی چه لزومی دارد؟ برای یک ارائه منجسم از شخصیت وی به مخاطب باید چه روندی را طی کرد؟
مسئله این است که ما نمیتوانیم جلوی کسی را بگیریم که درباره شهید سلیمانی یا هر موضوع دیگری کتاب ننویسد، اما وقتی فقدان روایت اصیل وجود دارد، قطعا هر روایت میتواند مشتری پیدا کند، دلیل اصلی تعدد آثار در این حوزه همین موضوع است، بعد از گذشت چهار سال هنوز روایت مسنجمی در این باره وجود ندارد.
البته اخیر مطلع شدم انتشارات خط مقدم کتاب «سرباز؛ قاسم سلیمانی» به نویسندگی مصطفی رحیمی را منتشر کرده است، از جزئیات این کتاب خبر ندارم اما اصولا آثاری که مصطفی رحیمی مینویسد آثار جدی و قابل تأملی است، اگر این آثار چاپ شود و ویژگیهای مدنظر را داشته باشد، اولین اثری در این چهار سال است که با ویژگیهای لازم وارد بازار نشر میشود، مردم تشنه هستند که درباره شخصیت فراگیری مثل حاج قاسم بیشتر بدانند، سال گذشته حدود پانصد کتاب در خصوص حاج قاسم منتشر شدهبود و امسال این آمار به هفتصد کتاب رسیده است، که موضوع عجیب نیست، البته نمیدانم نهاد مکتب قاسم سلیمانی در میان چه نقشی دارد.
ما تجربه هشت سال دفاع مقدس و چهار دهه نشر کتاب در خصوص را شهدا داریم، قطعا قوه عاقلهای باید وجود داشته باشد تا در مورد حاج قاسم تصمیمگیری کند که چه آثاری با چه رویکردهایی در خصوص حاج قاسم منتشر شوند، کتابهای قوی و جدی که بتواند خوراک خوبی به مخاطب دهد، کتابهایی که بتواند مخاطب را سیرآب کند نداریم و مسئله اصلی همین فقدان روایت است.
تعدادی شهدای مدافع حرم داریم که چندین کتاب را به خود اختصاص دادند و در مورد تعدادی از شهدای مدافع حرم حتی کتابچهای هم منتشر نشده است، با توجه به اینکه این شهدا برای دوره معاصر هستند و محتوای مرتبط با آنها موجود است، چرا آثار موجود، همه شهدای مدافع حرم را پوشش نمیدهد؟
قطعا چندین عامل در این موضوع مؤثر است، خیلی از مخاطبان، نویسندگان و ناشران اقبال و علاقه به شهدای چهره دارند، شهدایی که به هر دلیل تبدیل به چهره شدند.
این چهره شدن چگونه تعریف میشود؟
این چهره شدن را ما تعریف نمیکنیم، یک اتفاق آن را رقم میزند و افکار عمومی و رسانهها پشت آن میایستند و بزرگ و بزرگتر میشود، معمولا اقبال نویسنده، ناشر و مخاطب به سمت شهدای چهره است، البته این اتفاق بدی نیست و طبیعت ماجرا است، اما بدتر این است که همکاران ناشر و نویسندگان ما گاهی برای تسریع در پاسخ به مخاطب دچار آثار با وزن کم میشوند، این خیلی نگرانکننده است، وقتی میگویید درباره یک شهید چندین اثر چاپ شده است، شاید چند عنوان از این آثار واقعا آثار خوبی باشد و بقیه آن آثار معمولی هستند.
اینکه درباره برخی شهدا آثاری نوشته نمیشود گمنام بودن آنهاست، ما در نشر ۲۷ بعثت بنا را بر این گذاشتیم که تمام شهدایی که عضو لشکر ۲۷ بودند را روایت کنیم، ما شهیدی را داریم که چند ساعت یا روز بیشتر از مأمور شدن آن در لشکر ۲۷ نمیگذشته، اما آنها هم مدنظر ما هستند، با وجود اینکه با گذشت چند سال هنوز گمنام هستند، برنامه ما روایت همه شهدایی است که در لشکر ۲۷ بودهاند.
در حال حاضر حدود چهل سال از جنگ تحمیلی میگذرد و هرچه جلوتر میرویم منابع روایت جنگ از همرزمان تا خانواده شهدا از دست میرود، آینده کتابهای دفاع مقدس در این وضعیت چطور میبینید؟
منابع تحقیقاتی ما یا سنوسالی از آنها گذشته است یا از دست رفتهاند، شاید یکی دو دهه دیگر دستمان از شاهدان جنگ خالی باشد، دهههاست کار خاطرهنویسی در حوزه دفاع مقدس انجام میشود و خاطرهنویسی در ادبیات پایداری گوی سبقت را از سایر گونهها ربوده است، احساس میکنم دو دهه بعد یک مقدار فضا در ادبیات پایداری به سمت داستان میرود، شاید این جریان شروع شود، این پیشبینی من است.
میتوان گفت ژانر مشخصی برای ادبیات دفاع مقدسی ندارد و چارچوب مشخصی برای در این حوزه دیده نمیشود.
نمیتوانیم بگوییم ژانر مشخصی ندارد، اما یکجاهایی اختلاف نظر وجود دارد، اگر بخواهم یک نمونه بارز ارائه دهم که بحث در مورد آن وجود دارد، بگو مگو بین گونه مستند و داستان است، در همین ژانر خاطره شفاهی یا حتی زندگینامه شهدا کارهایی را داریم که به سمت نقطه مستند نزدیکتر و کارهایی را داریم که به داستان نزدیکتر است و همان کتابی که داستان است نیز دوست دارد بگوید من مستند هستم و عنوانهایی مثل مستند داستان یا خاطره داستان که در سالهای اخیر به وجود آمده نتیجه همین موضوع است، این نیازمند روند تکوین جلو برود و اساتید امر جلو بیایند که به تعریفهای مشترکی برسیم.
همین امسال در جایزه جشن کتاب دفاع مقدس کتابی با عنوان خاطره داستان جایزه گرفت، در صورتی که در سال گذشته جمع داوران بخش خاطره این امر را جدی نمیگرفتند، اما امسال مسئولان اجرایی جشنواره آن را جدی گرفته و اجرایی کردند، این بحث خاطره داستان یک اشتراک لفظی است که افراد مختلف معناهای مختلفی از آن برداشت میکنند، این بخش باید تعاریف مشخص خود را بشناسد و این امر شدنی نیست مگر اینکه اساتید این حوزه تبادل نظر کنند و دست به کار علمی در این حوزه ببریم، یعنی مقالاتی در این بخش نوشته شود و کار دانشگاهی انجام شود.
با این تفاسیر، ادبیات پایداری به سمت رمان و داستان حرکت میکند؟
کفه ترازو بعدا به سمت داستان سنگین خواهد شد و طبیعی است، وقتی شاهدان عینی ماجرا از بین میرود یا در دسترس نیستند وزن متون کم میشود و رمان میتوان مجال بهتری برای بروز و ظهور موضوعات مدنظر باشد.
در خصوص کتاب «لباس شخصیها» توضیح دهید.
«لباس شخصیها» خاطرات شفاهی یکی از رزمندگان گروه فدائیان اسلام به نام حاج قاسم صادقی است، کتاب خاطرات حدفاصل کودکی تا یک سال بعد از شکستن حصر آبادان است، فعالیت گروه فدائیان اسلام بعد از شکست حصر آبادان در مهرماه سال ۱۳۶۰ تقریبا تمام شد و این گروه نمیگویم متلاشی، اما از بین میرود.
فضای این کتاب با فضای رسمی ادبیات دفاع مقدس فاصله دارد، که به خاطر شخصیت صریح شهید قاسم صادقی است، ماجرای این شخصیت با فرار از مدرسه شروع میشود، شخصیت چموش و سرکش است و همین شخصیت در گروه فدائیان اسلام با شهید سید مجتبی هاشمی و شاهرخ ضرغام خاطراتی را رقم میزند.
نظر شما