دکتر عبدالحسین مهدوی، مدیر تولید اسبق موسسۀ پژوهشی میراث مکتوب در غربت غرب، پس از تحمل بیماری حاد ریوی به دیار باقی شتافت.
مهدوی متولد افغانستان بود. در ایران دکتری دامپزشکی گرفت، اما دل در گرو ادبیات فارسی داشت و به شعر و ادب عشق میورزید. به همین دلیل، بهطور آزاد به کلاس ادبیات برخی اساتید چون زندهیاد زرینکوب میرفت.
مهدوی در سرودن شعر تسلط داشت. گاه منتخباتی از دفتر شعرش را برایمان میخواند. با زندهیاد قیصر امینپور رفاقتی دیرین داشت و مرگ قیصر اندوه سنگینی بر دلش نشاند. دقتهای ادبی او موجب شد چند سالی مدیر تولید مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب شود. بسیاری از آثار مؤسسه را با دقت میخواند، ویرایش میکرد و بیآنکه اعتراضی و گلایهای بکند، کار دیگران را آماده برای صفحهآرایی میکرد.
از آغاز فعالیت مجله آینه میراث، عضو تحریریه بود و گاه در نقد و معرفی و داوری مقالات از هیچ همکاری دریغ نداشت. رساله گل و بلبل مهجور همدانی را برای کتابخانه مجلس تصحیح کرد. فروتن و مؤدب و خوشرو بود و اگر بگویم فرشتهخصال بود، بیراه نگفتهام. خیلی تلاش کردم مسئله اقامت او در ایران حل شود. حتی نامهای نوشتم و از مقامات خواهش کردم، مسئله اقامت ایشان و دکتر اکبر عشیق و مرحوم دکتر عاصف فکرت، هر سه از نخبگان کشور همزبان افغانستان حل شود.
عشیق به استرالیا رفت و گوینده رادیو سیدنی شد و عاصف فکرت به کانادا کوچ کرد و مهدوی بهرغم میلش به فنلاند مهاجرت کرد. با آن مرحوم مدام در واتساپ در ارتباط بودم. چندی پیش از کرونا به ایران آمد و به قول سعدی: دیدار یار غائب دانی چه ذوق دارد از دیدارش مسرور و شادمان شدیم. هفته پیش برایش تصویر نقاوه الآثار تألیف زندهیاد پرویز اذکایی را فرستادم، زود جواب داد که در بستر بیماری است و گرفتار فیبروز ریوی و کاملا زمینگیر شده و با اینحال با فروتنی در جواب نوشت:
جنابِ آقای ایرانی بزرگوار!
بنده آن مطلب إرسالی را میبینم و اگر اندک کُمکی از نوعِ *شَغَلَتْنا، شَدُرُسْتْنا* متصوّر باشد، کسبِ سعادتی برای خود میدانم. شما هم اگر دعای خیرتان در مَظانِّ إستجابتِ آن، گاهی عصای دستِ این علیلِ زمینگیر شود که *نورٌ عَلیٰ نورٍ*.
باری، از دوست یک إشارت، از ما بهسر دویدن.
و اینکه:
گر بمانیم زنده، بردوزیم
دامنی کز فراق چاک شده
ور نمانیم، عُذرِ ما بپذیر
ایبسا آرزو که خاک شده
زنده و سرزنده باشید. یاعلی مدد! مهدوی.
این مکتوب را همراه با عکسی از خود که در بستر بیماری متصل به دستگاه تنفسی است، برایم فرستاد. با دیدن چهرهاش اشک بر گونههایم جاری شد و اندوه جانکاهی بر دلم نشست. دانستم که از این بیماری جان به در نمیبرد و تنها چشم به اعجاز شفای حق باید داشت.
و او این پیام را هفته پیش برایم فرستاد و امروز از طریق دوست عزیز افغانستانیام آقای شریعتی، مدیر انتشارات عرفان که من او را سالهاست تنها نماینده فرهنگی افغانستان در ایران میخوانم، باخبر شدم مهدوی به دیدار معبود شتافت و دعوت حق را به جان پذیرفت. خداوند روح این نیکمرد محبوب را که با رفتنش داغی بر دلمان گذاشت، غریق رحمت کند و در رفیق اعلی جای دهد و با اولیاءالله همنشین گرداناد.
نظر شما