احمد شاکری؛ نویسنده و منتقد حوزه ادبیات پایداری یادداشتی انتقادی درباره کتاب «نیستان دی»، نوشته حسین زحمتکش زنجانی نوشته است که در ادامه آن را از نظر میگذرانید.
پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی بهواسطه جایگاه و اهمیت این شخصیت، علاقه و ارادت شمار فراوانی از ایرانیان و غیر ایرانیان به آن شهید بزرگوار، اشتیاق برای آگاهی از زوایای زیستی، روحی، علمی و اخلاقی ایشان و بالأخره بهکارگیری تعبیر «مکتب حاج قاسم سلیمانی» از سوی مقام معظم رهبری، روایت از این شهید، جریان پرشوری را در ادبیات کشور رقم زد. بررسی چیستی، کجایی، چرایی و مؤلفههای جریان مزبور، نیازمند تحقیق مستقلی است. گرچه این تجربه جداافتاده از تجربه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس در طول دهههای گذشته نبوده است و زمینهها و ظرفیتهای موجود در آن فعال شده و به بار نشستهاند. با این وجود نمی توان منکر «تفاوت» ها، «برجستگی» ها و خصوصیات «انحصاری» این جریان بود.
برخی از این خصوصیات بدین قرارند:
الف- عملکرد حاج قاسم و خلوص او در دید مخاطبان و راویان، علاقه شدیدی را در طیف وسیعی از مردم موجب شد. همین به انضمام برخی اسباب دیگر، ظرفیتهای ظهور یک اسطوره را از او ایجاد میکرد؛ موضوعی که روایت روایتگران را در هالهای از محبت وافر قرار میداد و آن را منعکس میکرد.
ب- اطلاعات موجود درباره زندگی حاج قاسم سلیمانی به دلیل نوع مسئولیت و خصوصیت ویژه او نهتنها نسبت به زیست غنی و پرمایهاش که حتی به عنوان یک کنشگر معمول نیز در معرض دید و در نتیجه روایت نبود.
ج- تولیدکنندگان روایت در مقایسه با موضوعات و شخصیتهای پیشین از تنوع و کثرت بیشتری برخوردارند؛ بدین معنی که لزوماً نویسندگان به این موضوع نپرداخته و نوعی روایت عمومی در سطوح مختلف از حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت.
در نتیجه چنین جریانی طیف وسیعی از آثار مستند، توصیفی، روایی، خاطرهگون، زندگینامهای در قالبهای مختلف داستانی و غیرداستانی تولید شد. فارغ از متوقع بودن چنین جریانی در واکنش به شهادت آن شخصیت تأثیرگذار، که میتوان از آن به جریان «روایتگری» تعبیر کرد، «روایت»ها فیالجمله، «راضیکننده»، «واقعنگارانه»، «فنی و ادیبانه»، «متأملانه»، «محققانه»، «کامل» و «تأثیرگذار» نبودند.
با سکون «شور» اولیه، ذهنیت فضای ادبی کشور به «نیاز» تولید آثار «فاخر» درباره این شهید والامقام اقرار کرد، و این پرسش شناختهشده که بارها و بارها در گونه ادبیات دفاع مقدس و گونههایی چون ادبیات انقلاب اسلامی و ادبیات تاریخی مطرح شده بود، بازپرسیده شد که چگونه میتوان از چنین شخصیتهایی، روایتهای درخوری به دست داد. همانطور که روشن است، این پرسش در بُعد نظر، پاسخ علمی، تئوریک و ادیبانه (داستاننویسانه یا خاطرهنگارانه) میطلبد و در بُعد عمل، نیازمند خلاقیت و فناوری داستانی است.
نکاتی درباره «نیستان دی»
۱. از جمله پرسشهایی که منطق «انتخاب» نویسنده را در نوشتن درباره شخصیت رواییاش بنیان مینهد، چرایی و کجایی انتخاب «شخصیت» است؟ طبعاً این انتخاب در محدوده روایتهای داستانی، معنای واقعی خود را مییابد. اما در پاسخ به چرایی انتخاب، نویسنده باید توضیح دهد که در انتخاب ناگزیر شخصیت داستانی خود چرا باید به شخصیتی همانند حاج قاسم سلیمانی توجه کند و شخصیت را در کدام بُعد تاریخی یا ذهنی جستجو کند. اگر درونمایه نهایی را انتقال معنایی بدانیم که از آن در موضوع مورد بحث به «مکتب حاج قاسم» یاد شده است، بهترین و کاملترین مصادیق کدامند؟ شیوهها چگونه این مصادیق را پوشش خواهند داد؟
الف- نخستین انتخاب «گفتن» درباره تمامی یا بخشی از ارزشهایی است که مصداق مورد نظر -در بحث حاضر، حاج قاسم سلیمانی- از آن بهرهمند است. مراد برشمردن یا توضیح و تبیین ارزشها به صورت مطلق و بدون اشاره به مصداق مشخص است؛ کاری که منابع نظری و روایی آن را انجام میدهند. اما به نظر میرسد این روش کافی نیست؛ چرا که در اینجا «شخص» موضوعیت دارد. شخص به ارزشها و مفاهیم عینیت میدهد و آن را قابل اجرا کرده و به عرصه عمل میآورد.
ب- دومین انتخاب بیان همان ارزشها در قالب اشخاصی است که عالیترین درجات دینی را به خود اختصاص دادهاند. پیامبران و ائمه معصومین، مصداق تام چنین فرضی خواهند بود. آنها اسوههای واقعی هستند و کمال ارزشها و معانی در آنها به وجود امده است. بنابراین اگر روایتی به دنبال کمال معنی و ارزش است، لازم است از این حضرات عدول نکرده و به زندگی آنها بپردازد.
ج- سومین گام، طراحی و تولید یا آفرینش شخصیتهای خیالی است که میتوانند ارزشهای دینی را بهتمامه متجلی کنند. این شخصیتها تعین تاریخی ندارند و زادۀ ذهن و تخیل نویسندهاند.
د- چهارمین انتخاب، توجه به شخصیتهای تاریخی و بیرونی است که بهاندازه ظرف خود بخش از این ارزشها را در عمل و رفتارشان محقق کرده و نشان دادهاند. بهعنوان نمونه، ادبیات دفاع مقدس سرشار از چنین شخصیتهایی است که در قالب جنسیتهای مختلف، سنین مختلف، جایگاههای متفاوت و اصناف متنوع، چنین نقشی را ایفا کردند.
ه- پنجمین انتخاب، آن است که شخصیتهای برجسته در هر موضوع انتخاب شوند؛ بهعنوان مثال کسانی چون شهید باکری و همت یا کاظمی و حاج قاسم سلیمانی برای روایت انتخاب شوند.
مروری بر این انتخابها نشان میدهد در هر یک از اقسام، فرصتها و تهدیدهایی برای روایت (روایت داستانی) وجود دارد. روایت از اولیای الهی گرچه روایت انسان کامل و اسوه تام است، با این وجود اشراف بر چنین شخصیتهایی آنگونه که لازمه روایت داستانی عمیق است، برای نویسندگان غیرممکن است. در نقطه مقابل، روایت از شخصیت های مخیل، گرچه نیازمند قرار گرفتن در قید و بندهای شخصیت مستند نیست، اما تأثیرپذیری و الگوپذیری ناشی از اهمیت و جایگاه دینی را کاهش خواهد داد.
نظر شما