کمکاری در تبیین و ترویج مطالب درست علت ترویج شبهات است
حمیدرضا داداشی در ابتدای برنامه نظر و برداشت اولیه خود را به عنوان یک مخاطب، نه یک منتقد از مطالعه کتاب اینطور بیان کرد: این یک واقعیت است که ما درباره وقایع ریز و جزئی کربلا اطلاعات کافی نداریم؛ حتی درباره وقایع بزرگ هم اطلاعاتمان کامل نیست. بهخاطر کمکاریهایی که صورت گرفته است حتی از طرف نویسندگان، تحریفهایی صورت گرفته و برداشتها و شبهات اشتباه به مخاطبان امروز منتقل شده است. بهشخصه برای من جالب بود که چطور شد عمر سعد مقابل امام حسین(ع) قرار گرفت. از نویسنده کتاب تشکر میکنم که در قالب داستان و کمی به صورت سینمایی، موضوع زندگی عمر سعد و تصمیمش برای مقابله با امام حسین(ع) را برای مخاطبان ارائه داده است.
میخواستم درباره زندگی مخالفان امام حسین(ع) بنویسم
سیدسعید هاشمی ضمن برشمردن دلایل انتخاب شخصیت عمر سعد برای راوی این داستان گفت: هنر و داستان مذهبی خودش یک ژانر است و لازم است که وجود داشته باشد. جرقه اول این داستان، یک حادثه خیلی خاص بود؛ اینکه خیلی اتفاقی در یکی از کتابهای شیخ مفید خواندم که بعد از حادثه عاشورا، عمر سعد طبق دستور ابن زیاد از افرادی خواست که بر پیکر شهدا اسب بتازانند. ۱۰ نفر داوطلب شدند و طبق تحقیقات هر ۱۰ نفر حرامزاده بودند. این شد که تصمیم گرفتم اثری بنویسم درباره مخالفان امام حسین(ع) و زندگیشان و راوی را خودِ آنها قرار دهم.
وی مجموع کار پژوهشی و روند نوشتن اثر را حدود یکسال دانست و درباره بازخوردها گفت: کار پژوهشی چهار ماه طول کشید و در هشت ماه هم داستان را نوشتم. بازخوردها هم از طرف ناشران و هم مخاطبان خوب بود؛ چرا که داستان را امروزی و برای مخاطب امروز نوشته بودم. درنهایت نشر مهرستان آن را با شمارگان خوبی منتشر کرد و تاکنون چهاربار هم تجدیدچاپ شده است.
این نویسنده از اثر جدید خود نیز خبر داد: بهزودی رمانی درباره زندگی حضرت فاطمه(س) از زبان خالد بن ولید نوشتهام و قرار است نشر مهرستان آن را منتشر کند.
پیش و پسِ زندگی ابن سعد دلیل انتخابم بود
هاشمی نظر خود را راجعبه کمتر پرداختهشدن به شخصیتهای جنبی واقعه کربلا اینطور توضیح داد: یکسری شخصیت هستند که تاکنون به آنها پرداخته نشده است ولی مهم هستند. در جنگ ابن سعد با امام حسین(ع) حدود شش الی هفت نفر به لشکر امام حسین میپیوندند که دونفر آنها از خوارج بودند. در واقعه کربلا دستههای مختلفی وجود داشتند؛ برخی مثل ابن سعد میدانستند که امام حسین(ع) حق است ولی میگفت بعدا توبه میکنم، برخی دیگر نادان بودند و فکر میکردند امام حسین غیرمسلمان است و از دین و حکومت خروج کرده است و بعضی دیگر مثل حرمله از اوباش و الواتی بودند که دین نداشتند و صرفا پول میخواستند.
وی ابعاد زندگی عمر بن سعد را درخور توجه دانست و افزود: ابن سعد از شخصیتهایی بود که در کل ماجرای عاشورا وجود داشت و میتوانستیم بیشتر چیزها را از زبان او بگوییم. پدر او پیشینه بدی داشت و سعی میکرد با سؤالهایش حضرت علی(ع) را به تمسخر بگیرد و دلیل دیگرم برای انتخاب این شخصیت این بود که میدانیم عاقبت ابن سعد چه شد و چطور مُرد. این پیش و پس زندگی ابن سعد باعث شد که این راوی را انتخاب کنم.
نگاه طنزآمیز به عمر سعد کشش داستانی را بیشتر کرده است
داداشی درباره عنوان اثر گفت: اسم کتاب جذاب است؛ ولی از طرفی عمر سعد گندمی نخورده و نویسنده از ترفند بازی زبانی استفاده کرده است.
وی مقدار طنز موجود در اثر را پیشبرنده داستان برشمرد و بیان کرد: نگاه طنزآمیز به عمر سعد به کشش این داستان که فضای جدی دارد کمک کرده است و چون نویسنده سابقه طنزنویسی دارد توانسته به خوبی این کار را انجام دهد.
این منتقد درباره زاویهدید کتاب عنوان کرد: نگاه منِ راوی کمک کرده است ما با عمر سعد و کشمکشهای درونیاش بیشتر آشنا شویم. در جاهایی حتی همذاتپنداری هم میکنیم؛ اما در برخی جاها به کار لطمه زده و مستقیمگویی رخ داده است. اگر از زاویهدید دانای محدود یا کل استفاده میشد، نویسنده میتوانست این مستقیمگوییها را حذف کند.
داداشی درباره ویراستاری کتاب افزود: کار کودک و نوجوان باید نظیف باشد؛ اما دائم کلمه «مرتیکه» در کتاب تکرار میشود. بهتر بود این اتفاق نمیافتد.
برای نگارش رمان نوجوان باید حدوحدودی را رعایت کرد
هاشمی در پاسخ گفت: به تکرار کلمه «مرتیکه» دقت نکرده بودم و اگر ویراستار به من یادآوری میکرد آن را ویرایش میکردم.
وی افزود: درباره مستقیمگویی چنین احساسی ندارم و چون باید ادبیات و تاریخ را در کتاب تلفیق میکردیم بالاخره به این مسئله دچار میشدیم. به کتاب نباید طوری نگاه کرد که اثر تاریخی است؛ بلکه باید ادبی نگاه کرد و آن را داستان تاریخی دانست. ضمن اینکه من بر اساس منابع داستان را نوشته و همه منابع را هم در کتاب ذکر کردهام. علاوهبر این، رمان نوجوان حدوحدود کلمه دارد و باید سلیقه نوجوانان را هم در آن مدنظر قرار داد.
نوجوان امروزی، امروزی میخواند
سیدسعید هاشمی درباره زبان اثر گفت: تصمیم گرفتم در «فرمانده گندمخوار» به شدت امروزی بنویسم و نثر من همین است. چرا باید موضوعات قدیمی را به نثر قدیم نوشت؟ نوجوان امروزی، امروزی میخواند و حرف میزند. آنها با نوجوانان دهه ۶۰، ۷۰ خیلی فرق دارند.
زبان ابن سعد باعث شد که بتوانم برخی حرفها را نقل کنم و به نظرم ایرادی ندارد که از کلمات و عبارات امروزی برای مخاطب نوجوان امروزی استفاده کرد.
حمیدرضا داداشی درباره تفاوت این رمان مذهبی با حرفهای شفاهیای که در منبرها برای مخاطبان گفته میشود اینطور توضیح داد: به اندازه کافی عناصر رمان در اثر هست که تفاوت قائل شویم و بگوییم رمان مذهبی شکل گرفته است. کشمکشهای درونی عمر سعد و بیان آنها نکاتی است که در منبرها گفته نمیشود و حرف جدیدی در این اثر است. تاریخنویسان وارد جزئیات نمیشوند و آثار تاریخی شاخوبرگ و تخیل ندارند؛ ولی داستان اینها را دارد.
هاشمی در اینباره افزود: فکر میکنم حتی درباره مظلومیت امام حسین(ع) نکاتی در این اثر گفتهام که در منبرها نگفتهاند. این را میشود در کتاب خواند؛ چرا که منبر جای رمان نیست و جای مقتلخوانی و مقتلگویی است.
نظر شما