- سابقه فعالیتتان در کار تصویرگری چیست؟
از سال ۱۳۹۲ یعنی تقریبا همزمان با سال آخر دانشگاه، شروع به فعالیت کردم و وارد حوزه چاپ کتاب شدم. اولین کتابم در همان سال ۱۳۹۲ منتشر شد. از همان زمان تا به امروز از سوی ناشرهای مختلف پیشنهاد کار دارم و همچنان در حوزه تصویرگری کتاب کودک و نوجوان فعالیت میکنم.
- آثار تصویرسازی شما بیشتر در چه موضوعات یا قالبی است؟
مدیرهای هنری و ناشرها براساس تصویرسازیهایی که انجام دادم و کار من را دیدند، به من سفارش میدهند؛ اما به صورت کلی بیشتر تصویرسازیهایم در حوزه کودک بوده و در کنار آن در حوزه رمان کودک یا نوجوان هم کار کردهام. بیشتر، سلیقه خودم تصویرسازی کتابهایی است که موضوع آنها افسانههاست. خیلیوقتها هم ناشرها سلیقه خودم را در نظر میگیرند و بیشتر کتابهایی که سفارش میدهند، با همین مضمون است.
- چرا در بیشتر آثارتان سایز بالاتنه و پایینتنه و همچنین سر، به صورت اغراقآمیزی متفاوت و در عین حال بامزه است؟ درباره سبک کاریتان توضیح دهید.
برایم خیلی جالب است که به این موضوع توجه داشتید. بله؛ این سبکِ کاری من است و از زمانیکه کار تصویرگری را شروع کردم، به این بزرگنمایی و اغراقهای بیش از اندازه، خیلی توجه داشتم. این سبک کار را برای اولینبار از نقاشیها و نگارگریهای ایرانی ایده گرفتم و سعی کردم سبکم را بر همین اساس جلو ببرم. دوست دارم بالاتنه و بهخصوص صورتها را بزرگتر بکشم و پایینتنه را کوچکتر.
- آثار را چطور برای تصویرگری انتخاب میکنید؟ آیا کتابهایی هم بوده که رد کرده باشید؟
اغلب سفارشهایی که از سمت ناشرها دریافت میکنم به این دلیل است که آنها با کار من آشنا هستند؛ یعنی وقتی سفارشی به من میدهند، از قبل میدانند که سبک کاری و شخصیتسازی من چگونه است. بیشتر کارهایی را هم که انتخاب میکنم، خیلی نزدیک به روحیهام هستند. بیشتر تکنیک کاریام، شخصیتسازی و بعد فضاسازی است. اصولا کارهایی که به شخصیتسازی بیشتری نیاز دارد، هم از سوی ناشرها بیشتر پیشنهاد میشود و هم خودم بیشتر قبول میکنم.
خیلی خیلی کم پیش آمده که بخواهم کتابی را رد کنم و اگر کتابی را رد کرده باشم بیشتر کتابهای شعر بوده است؛ چون فضای شعری به سلیقه من نیست و من با فضای داستانی بهتر ارتباط برقرار میکنم: مخصوصا فضاهای کودکانه و خردسالانه.
تصویرسازی کتاب «اتویم بیبخار است» از سوی ناشر پیشنهاد شد. به دو دلیل تصویرسازی این کتاب را قبول کردم: اول اینکه فضای کتاب، فضای کودکانه بود. زمانیکه متن کتاب را برایم ارسال کردند و خواندم، دیدم که کتاب شعر کودک است و چون مخاطب کتاب، کودک بود، پیشنهاد را قبول کردم. دلیل دومم از انتخاب کار این بود که ناشر از من خواست به همراه خواهرم یعنی حمیده خسرویان، کار تصویرگری این کتاب را انجام دهم؛ بنابراین قبول کردم.
- چقدر داستان و متن کتاب در انتخاب تصویرگرها نقش دارد؟
به نظر من این مسئله بسیار مهمی است. اولا بیشتر این مدیرهای هنری هر نشری هستند که انتخاب میکنند چه کسی را برای تصویرسازی انتخاب کنند. دوم اینکه همانطور که پیشتر هم گفتم، سبک کاریام بیشتر داستانهای کودک افسانهای است. بنابراین اگر ناشر قبلا با من کار کرده باشد یا کارهای من را دیده باشد، مطمئنا داستانی که با سبک و سیاق من همخوانی داشته باشد، پیشنهاد میدهد. اگر هم نه، ممکن است ناشر احساس کند که یک داستان نیاز به کاراکترسازی دارد و چون در این زمینه هم کار کردهام، دوباره در اینجا هم یکی از گزینهها برای انتخاب ناشر هستم.
- اولینبار کدام کتاب داستانی بود که تصویرگریاش را انجام دادید؟ چطور تجربهای برایتان بود؟
اولین کتابی که کار تصویرگری آن را انجام دادم، کتاب داستان کودک بود. این کتاب برای انتشارات علمی و فرهنگی بود. خیلی تجربه شیرینی بود از این نظر که اولین کتابی بود که از من چاپ میشد. قبل از آن کارهای تصویرگری زیادی انجام داده بودم که بعضی از آنها حتی جایزه دریافت کرده یا وارد جشنواره شده بودند. چنین تجربهای را از قبل داشتم؛ ولی تجربه کار تصویر برای کتاب کودک تجربه متفاوتی بود؛ چون کتاب به دست بچههای ایران میرسید و آنها کتاب را در دستشان میگرفتند و کار من هم دیده میشد.
اصل موضوع تصویرگری در ابتدا برای کتابهای کودک و نوجوان است و بعد تصویرسازی در مجلهها، بخش تبلیغات و... مطرح میشود. به عقیده من تصویرسازی کتاب کودک و نوجوان سلیقهای است. من خودم تصویرگری کتاب کودک را انجام میدهم و دوست دارم؛ چون فضایی که کار میشود، رنگسازیها و رنگبندیهای زیادی دارد، تنوع زیاد و طراحی بیشتر است و رنگها شاد است؛ اما به عنوان مثال در فضای تبلیغات رنگبندیها بیشتر تیره و سادهتر است. به نظر من در تصویرسازی کارهای کودک، دست تصویرگر بیشتر باز است.
- شما در زمان تصویرگری کتاب «اتویم بیبخار است»، به چه مشخصات و معیارهایی بیشتر توجه کردید تا بتوانید تصاویر کتاب را اینطور هماهنگ تولید کنید؟
یکی از دلایل آن این است که مخاطب کتاب کودک است و همانطور که پیشتر هم گفتم یکی از معیارهای انتخابم این بود که کتاب برای کودکان تصویرسازی میشد. مسئلهای که باعث شد تصاویر و شعرها به هم نزدیک باشد، بحث طراحی بود و آن را به سلیقه خودم نزدیک میدیدم. متن شعرها و کتاب طوری بود که میتوانستم تصویرها را راحتتر به شخصیتهای تصویرسازیام، نزدیک کنم. نکته بعدی هم این بود که دستم در رنگآمیزی بسیار باز بود و همین موضوع باعث شد راحتتر رنگآمیزی کنم و تصویرها را بکشم.
- دنیای مخاطب کتاب و شناخت آن، چقدر برای یک تصویرگر مهم و ضروری است؟
شناخت مخاطب صددرصد برای تصویرگر هم مهم و ضروری است. به هر حال هر کتابی که میخواهد تولید شود، ابتدا باید به مخاطب آن نگاه کرد که در چه رده سنی قرار دارد؟ مخاطب آن خردسال است یا کودک یا نوجوان. تصویرگر باید مخاطب را بشناسد تا بتواند از پسِ کار بربیاید و با توجه به مخاطب تصمیم بگیرد که باید چه طراحیهایی انجام دهد؟ باید چه فضاسازیهایی را در نظر بگیرد؟ باید چه شخصیتسازی انجام دهد که به آن فضای داستانی مربوط شود و مخاطب آن را بفهمد؟
در کار کتاب کودک بیشتر، این رنگها و شخصیتسازیها هستند که مهماند؛ اما وقتی که سن مخاطب بالاتر میرود، مسئلهای که مهم است مفهومبودن کار و فضاسازیهاست؛ حتی شخصیتسازیها و رنگها به حاشیه کشیده میشود. یک تصویرگر باید مخاطبش را بشناسد.
- شما برای اینکه بتوانید تصاویر و رنگبندی و فرم کودکانه یا نوجوانانهای به کارتان بدهید، چه تمرینهای ذهنی یا بیرونی انجام میدهید؟
همانطور که گفتم چون بیشتر کارهایم در زمینه کودک است، وقتی که میخواهم یک شخصیتی را تولید کنم، اول از همه سعی میکنم درباره آن شخصیت مطالعه کنم. اغلب بچههای اطرافم را بیشتر نگاه میکنم و کارهایشان را میبینم و در اصل بیشتر مطالعه دیداری دارم تا مطالعه مکتوب. بر اساس همین تجربهها و دیدن عکسهای بچهها، شخصیتسازی میکنم. در انتها هم سعی میکنم ایده ذهنی خودم را با تجربههایی که بهدست آوردهام و مطالعههایی که داشتهام، ادغام کنم و یک شخصیت بسازم یا فضاسازی مناسبی داشته باشم.
- خواسته شما در عرصه کتاب و کتابخوانی چیست؟
کاش میشد دنیای کتاب، خیلی بیشتر در بین مردم رواج داشت. در حال حاضر که در دنیای دیجیتال هستیم، خیلی از کتابها به حاشیه کشیده شده و این مقداری تأسفبار است. متأسفانه کتابها دارند از فضای خانهها دور میشوند و کاش بشود که پدرها و مادرها بتوانند این موضوع را در خانههایشان لحاظ کنند و برای بچهها کتاب بخرند: البته کتابهای باکیفیت و با تصویرسازیهای مناسب. متأسفانه در بازار، خیلی از کتابها را میبینیم که تصویرهای بیکیفیتی دارند یا از تصاویر کپی استفاده کردهاند. باید هم پدرها و مادرها و هم ناشرها به این قضیه توجه کنند و کیفیت کتاب و تصویرسازی آن را درنظر بگیرند و به این موضوع اهمیت بدهند.
نظر شما