سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نگار تشکری، داستاننویس و نویسنده: رمان «تنهای هزار ساله» اثری است به قلم زندهیاد استاد سعید تشکری به همراه مهدی سیمریز که توسط نشر معارف در سال ۱۴۰۱ منتشر شد. این کتاب یکی از آثاری است که در روزهای پایانی عمر استاد سعید تشکری به ثمر رسید. استاد تشکری به واقع استاد دراماتیک کردن وقایع تاریخی بود. وقایع و شخصیتها را از دل تاریخ و از لابهلای صدها کتب تاریخیِ خاک خورده بیرون میکشید و به زیبایی تمام به آنها را بار دراماتیکی میبخشید و شخصیتها جان میگرفتند و مخاطب، غرق در دنیای آن وقایع و شخصیتهای جذاب میشد. تشکری هر بار سفری را به دلِ تاریخ آغاز میکرد و با قصهای جدید آن سفر را به پایان میرساند. این بار هم با رمان تنهای هزار ساله مخاطب را به قرن چهارم هجری میبرد و با زندگی شیخ محمد صدوق و همچنین پدرشان ابن بابویه آشنا میسازد.
در این رمان میخوانیم که در دوره فتحعهلی شاه قاجار، پس از بارش بارانی چند روزه و وقوع سیلابی هولناک؛ قبرستانی قدیمی از زیر خاک بیرون میآید. سردابی نیمه ویران در میانه قبرستان خود را مینمایاند و در میان آن پیکری سالم با کفنی پوسیده، عابران را دچار ترس و وحشت میکند. خبر بلافاصله در شهر پیچیده و به گوش شاه میرسد. او نیز که کنجکاو یافتن منشا این شایعه است خود را به قبرستان رسانده و از دیدن پیکر که به نظر سالها قدمت دارد اما کاملاً سالم است شگفت زده میشود. از کتیبه کهنهای که در کناره سرداب است، هویت جنازه آشکار میشود. پیکر متعلق به شیخ صدوق صاحب یکی از کتب اربعه شیعه و یکی از بزرگترین علمای اسلام است اما شاه که همچنان متحیر است، دستور میدهد راز ماجرا برایش مکشوف کنند و از همینجاست که خواننده سفر میکند به دوران زندگی خانواده شیخ محمد صدوق.
یکی از هنرهای نویسنده انتخاب یک عنوان مناسب برای کتاب است. اثری که دارای عنوانی جذاب باشد، در واقع نیمی از راه را خودش رفته چه به لحاظ جذب مخاطب و چه به لحاظ رساندن مفهوم و معانی. رمان تنهای هزار ساله را می توان از ۲ دیدگاه مورد بررسی قرار داد: اول منظور جسدی هست که سالهای بعد کشف شده و دوم منظور جسدی هست که از سایر اجساد آن دوران جدا و هم سالم و تنها مانده است. در واقع عنوان کتاب از همان ابتدا زبردستی نویسنده یا درستتر نویسندگان اثر را به رخ میکشد که البته ما بارها نمونه آن را در دیگر آثار مرحوم تشکری این خاص و ناب بودن را به وفور دیدهایم.
میتوان اذعان کرد یکی از مسائل مهم در یک رمان خوب، شروع جذاب اثر است. در واقع نویسنده اگر داستان خود را در همان ابتدا فوقالعاده دلچسب و جذاب شروع کند؛ تا پایان کتاب، خوانندگان را کاملاً درگیر داستان خود خواهد کرد. در رمان تنهای هزار ساله شروعی جذاب و بسیار هنرمندانه را شاهدیم. «پسرک سراسیمه میدوید و فریاد میزد....» مخاطب به ناگاه مانند پسرک به میان رمان میدود و با داستان همراه میشود. او دوست دارد بداند که پیکری که پسرک فریاد میزند که پیدا شده چیست؟ از کجاست؟ اصلاً راست است یا دروغ؟ اصولاً در کارهای مدرن بسیاری از اساتید و نویسندگان بزرگ بر این اعتقاد هستند که شروع قصه باید جذاب باشد و خواننده را به وسط قصه پرت کند که در رمان تنهای هزار ساله این موضوع کاملاً مشهود است.
پس از نام و شروع نوبت میرسد به بررسی فصل اول. فصل اول رمان نیز از آیتمهای بسیار مهم است. فصل اول یعنی دروازه ورود به اثر و باید آیتمهای خاص خودش را داشته باشد. مثلاً ما را با دورنمای رمان آشنا کند. از اقلیم و جغرافیا حرف بزند. از کاراکترهای داستان. از داستانی که رمان حول آن میچرخد و...
«ما در شهر ری هستیم در سال ۱۳۲۸. چهار روز باران باریده و سیل آمده. جنازهای در باغ مستوفی پیدا شده که سالم است. سالمِ سالم. حالا عباس علی این را بهانه کرده تا با عشقش آشتی کند…» مخاطب خیلی جذاب در فصل اول وارد این رمان میشود و به ادامهی خواندن آن ترغیبش می سازد.
نقطه دیگر قوت این رمان این هست که ما در ابتدا با لایهای از کاراکترها آشنا میشیم. که این آشنایی همراه با حادثه و اکت هست. یعنی نویسنده صرفاً خودش وارد ماجرا نمیشود تا به توضیح کاراکترها بپردازد. بلکه با عباس علی در حال خرید مایحتاج دربار آشنا میشویم. با منیره در حال کار و بار در مطبخ دربار. با فتحعلی شاه و زیر دستانش در حال بحث و گفتگو پیرامون جنازه. شاه بیبی و دخترش در حالی که به زور همراه شاه راهی ری شدند آشنا میشویم. با یکی از قهرمانهای اصلی آقا سید محمد مرعشی و کارهایی که کرده در خلال وارسی جنازه و سنگ مرقد آشنا میشویم. معرفی قهرمان در هر اثر بسیار مهم است که در تنهای هزار ساله هم به وضوح می بینیم که این امر بسیار هنرمندانه انجام شده است.
مسئله مهم دیگر در این اثر، داستان در داستان بودن رمان است. سفر به گذشته و دوران خلافت عباسی آن هم فقط به واسطه اینکه محمدحسینخان دلش میخواهد داستان شیخ را بداند. با همین خواسته از فصل ششم ما با خانواده شیخ صدوق و با پدر و مادر او آشنا میشویم. حالا از اینجا ما پا به پای پدر شیخ صدوق یعنی شیخ علی، خدیجه خانوم و همینطور مادر شیخ صدوق فاطمه خانوم آشنا میشویم و همراه با داستان جلو میرویم تا از زندگی پر ماجرای شیخ صدوق بیشتر بدانیم. شیوه داستان در داستان به گونهای هست که داستانها با هم مرتبطند و از قصههای کلاسیک چون هزار و یک شب پای خودش را در داستان، نمایشنامه، فیلم و رمانهای مدرن و پسامدرنیستی باز کرده است. مثل «ایتالوکالوینو» که نویسندهای است با همین سبک و سیاق است.
از دیگر رموز موفقیت این رمان، میتوان به تصویری بودن اثر اشاره کنم که یکی دیگر از ویژگیهای قلم ناب مرحوم سعید تشکری است. که به طور حتم این توانایی به واسطه سالها کار تئاتر و تجربیات نمایشنامه و فیلمنامهنویسی اوست.
در پایان فارغ از نسبت پدر و دختری، به عنوان یک داستاننویس و علاقمند به ادبیات باید گفت که استاد سعید تشکری همچون ماهی بر گردونه ادبیات داستانی تابیدند و هر اثری از ایشان جزئی از این تابش ماه درخشان است؛ تنهای هزار ساله یکی از آثاری است که پختگی قلم و نثر ناب نویسنده را به رخ هر خوانندهای میکشد. باشد که بخوانیم و بیاموزیم و قدر قلمش را بدانیم.
نظر شما