شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۸
داستان عشقی پدرانه

«مهمان کارون» داستانی است درباره ماجرایی واقعی، از پدری که برای دیدن دوباره پسرش راهی جبهه جنگ می‌شود و ایمان و صبرش در این مسیر محک می‌خورد.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): محمد محمودی نورآبادی نویسنده اهل استان فارس است که گاهی او را برای سوژه‌هایی که انتخاب می‌کند و شخصیت‌هایی که به آنان می‌پردازد، «روستایی‌نویس» می‌خوانند. نویسنده‌ای پرورش‌یافته در مکتب زندگی که تجربه حضور در جنگ و شهادت برادر را نیز پشت سرش دارد. کتاب «مهمان کارون» او چاپ تازه‌ای از آن امسال به همت نشر جمکران منتشر شد، سفری احساسی به روزهای نخست زمستان ۱۳۶۵ است و داستانی از آن دی ماه پرحادثه را روایت می‌کند. زمستانی که با دو عملیات کربلای چهار و کربلای پنج، به برهه‌ای حساس از دوران جنگ تحمیلی تبدیل شد. داستان محمودی درباره پدری به اسم عباس است که دوری پسر رزمنده‌اش علیرضا را تاب نمی‌آورد و به امید دیدن دوباره او، قدم به سفری پرفرازونشیب می‌گذارد. سفری که درنهایت به مقصدی متفاوت با مقصد اولیه می‌انجامد و می‌تواند معناها و تفسیرهای بسیاری داشته باشد.

پسرش از همان اوایل جنگ راهی جبهه شده و در آن مقطع، یعنی ششمین سال جنگ دیگر رزمنده‌ای آزموده و کهنه‌کار محسوب می‌شود. پدر از همان روزهای نخست یاد گرفت که دلتنگی را تحمل کند و با نبودن پسرش کنار بیاید، اما در آن روزهای سرد زمستانی، حریف دلشوره‌ها و نگرانی‌هایش نمی‌شود. با خودش کلنجار می‌رود و سعی می‌کند مثل گذشته، دوری از پسر – پسری که برایش مثل دوستی عزیز است – تحمل کند. اما نمی‌تواند. شب‌ها نیز خواب‌هایی مرتبط با پسرش می‌بیند. سرانجام روزی به نیت دیدن دوباره علیرضا از خانه‌اش در شیراز بیرون می‌زند و راهی اهواز می‌شود. عباس از محل استقرار علیرضا اطلاع دقیقی ندارد و از این‌رو، در جستجوی او، مقر به مقر پیش می‌رود. به این ترتیب «مهمان کارون» بر عشقی پدرانه درنگ می‌کند و سیر و سلوک این پدر در جستجوی پسر را به روایت می‌کشد. پدری که صبر و ایمانش در مسیر – مسیری که گاه به نظر می‌رسد انتهایی ندارد – محک می‌خورد، اما آتش آن عشق ناب و خالص، قلبش را گرم نگه می‌دارد و سربلندش می‌کند.

محمودی در مراسم رونمایی از کتاب گفته بود: «در عمده کارهای ادبیات مقاومت حس کردم پدرها مورد کم‌لطفی واقع شده‌اند و خانواده به طور کلی کمرنگ‌تر از آنچه که باید نشان داده شده است. رزمنده‌ها محور داستان‌ها هستند و با کنش و واکنش‌های‌شان قصه را پیش می‌برند. اما من با توجه به رابطه خاص و عمیقی که میان پدر (عباس) و پسر (علیرضا) وجود داشت و کوشش‌های پدر برای پیدا کردن پسر و رویای شبانه او، احساس کردم – و حتی لازم دیدم – که بار روایت باید روی دوش پدر گذاشته شود.»

هرچند «مهمان کارون» روایتی داستانی عرضه می‌کند و نویسنده در خلق بسیاری از صحنه‌ها و حوادث از قوه تخیل بهره می‌گیرد، اما خط اصلی داستان او به ماجرایی واقعی از پدر شهید هاشم‌نژاد تکیه دارد و همین نکته نیز بر جذابیت کتاب و اصالت آن می‌افزاید. همچنین جسارت نویسنده در به‌کارگیری زاویه دید دوم شخص، یکی از نقاط قوت کتاب است که شاعرانگی و گیرایی داستان را بیشتر می‌کند. نیز نباید ناگفته گذاشت که یکی از چند تفاوت و تمایز این داستان با عمده کارهای داستانی حوزه ادبیات پایداری در این است که روایت با شهادت به پایان نمی‌رسد و نویسنده، همچنان قصه سیر و سلوک قهرمانش را ادامه می‌دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها