سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): به بهانه روزهای پایانی سالها و فعالیت برخی ناشران ملی استان قم، خبرنگار خبرگزاری ایبنا به سراغ این ناشران میرود و با آنها درباره اتفاقهایی که در یک سال گذشته بر نشر آن رفته است گفتوگو کرده است. اینکه چه تعداد عنوان کتاب چاپ کردهاند، مصائب و مشکلاتشان چه بوده، چه فعالیتهای فرهنگی انجام دادهاند، نگاهشان به آینده چگونه است و این بار با حجتالاسلام علیرضا سبحانینسب مدیر انتشارات نشر جمال که در سالهای اخیر حضور چشمگیری در حوزه کودک و نوجوان داشته، با ایبنا به گفتوگو نشسته است.
- چه تعداد عناوین در سال گذشته توسط نشر شما چاپ شده است. از این میان به چاپ اولیها و تجدید چاپها به تفکیک اشاره کنید.
انتشارات بینالمللی جمال در سال ۱۴۰۲ مجموعاً ۲۳۱ عنوان کتاب چاپ کرد که از این میان ۱۳۸ مورد تجدید چاپ بود و ۹۳ مورد چاپ اولی است. از میان چاپ اولیها هم ۴۵ کتاب به زبان انگلیسی، ۱۷ کتاب به زبان عربی و ۳۱ کتاب به زبان فارسی بوده است.
از میان کتابهای فارسی ۱۶ مورد مربوط به کودک و ۱۵ مورد مربوط به بزرگسال بود. تجدید چاپیها هم متنوع بودند ولی بیشتر به حوزه کودک مربوط میشوند.
- کتابهای شما بیشتر در قالب چه موضوعاتی چاپ شد؟
موضوعات کتابها بسیار متنوع بود. از خاطرات رزمندگان دفاع مقدس بگیرید تا آموزش توحید، اخلاق دینی و رفتارهای مناسب اجتماعی به کودکان و همچنین معرفی سازمانهای خدمتگزاری چون شهرداری و آتشنشانی به آنها.
- و کتابهای شاخصی که مورد استقبال قرار گرفته است؟
الحمدالله کتابهای زیادی از ما مورد استقبال قرار گرفت. «خدایا اجازه»، مجموعه «من اهلبیت را دوست دارم»، «خاطرات خدا»، «خاطرات شیطان»، مجموعه «پیامبران اولوالعزم»، «خداشناسی قرآنی کودکان»، «آقاجان سلام» و برخی عناوین دیگر.
- با توجه به فعالیتهای شما در حوزه چاپ و نشرآیا پویش کتابخوانی هم برگزار کردهاید؟
به لطف خدا توانستیم در سال ۱۴۰۲ دو پویش را برگزار کنیم. پویش اول با کمک مجموعه رسانهای شیرازه و صداوسیمای مرکز انجام شد که محورش، کتابهای پنجگانه پیامبران اولوالعزم بود. این پویش دو ماه روی آنتن بود و الحمد لله استقبال مناسبی هم از آن شد.
پویش دوم هم که به زودی آغاز خواهد شد با محوریت کتاب «خاطرات خدا» و با همکاری شبکه ولایت خواهد بود که انشاءالله به زودی آغاز میشود.
همچنین در سال ۱۴۰۱ پویش سراسری عسل، مثل، یه قصه را با همکاری مجموعه رسانهای شیرازه برگزار کردیم. البته برخی پویشها هم بدون دخالت انتشارات و توسط مراکز فرهنگی دیگر برگزار شده است که مثلاً میشود به پویش کتابخوانی «آقاجان سلام» اشاره کرد.
- پس احتمالاً با دست پُر در نمایشگاههای استانی و کشوری حضور داشتهاید.
بله. نمایشگاههای استانی زیادی را قبلاً شرکت میکردیم و نمایشگاههای ملّی و کشوری هم هر ساله. الآن ۲۴ ۲۵ سال است که شرکت میکنیم.
- آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
هر کدام از نمایشگاهها ویژگیهایی و قابلیتهایی داشته و گاهی نواقصی و تهدیدهایی هم بوده است. در یکی دو جمله نمیشود، نه مزایای نمایشگاهها را یکجا بیان کرد و نه تهدیدهایی که دارد.
از نگاه یک عده این نمایشگاههای استانی تهدید است برای کتابفروشها که فیالجمله هم حرف درستی است از این رو برای نمایشگاههای استانی باید تدبیری کرد که کتابفروشها حضور داشته باشند. در حقیقت بشود از حضور کتابفروشها و فعّالان عرصه کتاب، در شهرستانها در مراکز استان، یا هر شهرستانی که برگزار میشود، استفاده کرد.
هر چند این تهدیدها نسبی است، خیلی نمیشود آن را بزرگ جلوه داد که اصل کار را نادیده گرفت ولی در عین حال نمایشگاهها یک زمانی برای شروع کارِ ترویجی کتاب خیلی مناسب بود ولی الآن که ۵۰ سال از انقلاب دارد میگذرد و کتابفروشیهای خوبی در سطح کشور وجود دارد شاید نمایشگاههای استانی دیگر معنای جدّی نداشته باشد مگر اینکه تعاریف را عوض کنیم، کارکردها را عوض کنیم و اساساً برای نمایشگاههای استانی، یک کارکردی را تعریف بکنیم که در تقویت مطالعه، نشاط دادن به مؤلفینی که در شهرستانها هستند و همچنین به رونق دادن به کتابفروشیها کتاب بدهیم.
اگر قرار باشد نمایشگاههای استانی جدیدی داشته باشیم با تعاریف تازهای باید به عرصه بیایند تا اساساً هزینه فایدهاش بیارزد. چون الآن در یک نمایشگاه استانی گاهی چند میلیارد هزینهاش است چه بسا اگر این هزینه را جور دیگری در همین کتابفروشیها تزریق کنیم، شور و نشاط بیشتری به کتاب، مطالعه، مؤلفین و حتی کتابفروشان داده میشود که بازگشتش به ناشران است و مراکز پخش و چرخه تولید است.
میشود از این چرخه ناقص تولید کتابفروش حذف بشود و رخدادهایی که میشود در یک شهرستان رخ بدهد، همه اینها را حذف کنیم و در یک ده روز، در یک شهرستانی متمرکز کنیم. بنابراین کارکرد نمایشگاههای استانی در ده سال، بیست سال، سی سال پیش با امروز، کاملاً تفاوت دارد و نمیشود با همان تعریف امروز آن نمایشگاهها را برگزار کرد.
البته نمایشگاه تهران به نظر میرسد در بخشهای زیادی از این نمایشگاه ما به باز تعریف، به بررسی نتایج نیاز داریم. بررسی اینکه ما چقدر داریم هزینه میکنیم، چقدر به فروش کمک میکنیم، چقدر به مؤلف، چقدر به ناشر، چقدر به کتابفروش، چقدر به مطالعه در این نمایشگاه کمک میشود، این به نظر میرسد که نیازمند به یک مطالعه جدید بازنگری و بازتعریف نمایشگاه است.
ضمن اینکه ما نمایشگاههای جهانی را هم داریم که به نظر میرسد آنها هم تجربیاتی دارند که میشود از تجربیات جهانی کشورهای دیگر استفاده کرد.
- آیا در یک سال گذشته برگزاری محافل رونمایی یا نقد کتاب داشتهاید؟
بله ما چندتا رونمایی و نقد کتاب داشتیم که الحمدالله مورد اقبال و استقبال هم قرار گرفته بود و مناسب بود. رونمایی و نقد کتابهای کودکان در جلساتی تحت عنوان «کاغذرنگی» برگزار میشود و جلسات رونمایی یا نقد کتابهای بزرگسال ما تحت عنوان «بوی کاغذ» است. ما در این رونماییها و در این نقد کتابها، توانستیم برخی از دیدگاههایی که به عنوان پیشزمینه و بگگراند برخی از محصولهای ما است با مخاطبین گفتوگو کنیم.
- دستاورد ویژه نشر در یک سال گذشته چه بوده است؟
ما در سال گذشته در بخش بینالملل فعالیتهای جدّیای داشتیم و الان کتابهای ترجمه شده و چاپ شده به زبان عربی ما قریب به ۱۰۰ عنوان شده و کتابهای ترجمه و چاپ شده به زبان انگلیسی ما نزدیک به ۵۰ عنوان شده، این از دستآوردهای بینالمللی سال ۱۴۰۲ نشر جمال بود.
- سیاست شما در سال آینده برای حوزه چاپ و نشر چیست؟
در سال ۱۴۰۳ ما تمرکزمان بر تجدید چاپ آثارمان در بخشِ کودک و نوجوان در بخش رمان خواهد بود. ما در سال ۱۴۰۳، بیست عنوان کتاب را طراحی کردهایم که انشاءالله به مجموعهی رمانهایمان اضافه بشود.
در بخش مهارتهای زندگی، برای کودک و نوجوان طراحی کردیم که بیش از ۱۰۰ عنوان انشاءالله کار بشود و منتشر بشود. همهی این عناوین انشاءالله به دو زبان عربی و انگلیسی هم ترجمه و چاپ خواهد شد.
سال ۱۴۰۳ یکی از پُرکارترین سالهای نشر جمال خواهد بود. در سه بخش تولید محتوا، توزیع و ترویج و تبلیغ و همچنین گسترش و توسعه توزیع هم در فضای داخل و هم در فضای بینالملل انشاءالله برنامه داریم.
نبودنِ یک استراتژی محتوا بزرگترین مشکل حوزه نشر است
-به عنوان سوال پایانی، مشکلات حوزه چاپ و نشر در سال گذشته از نظر شما چه بود و چه پیشنهادی برای بهبود این فضا دارید؟
بزرگترین مشکلی که در حوزه نشر وجود دارد، نبودنِ یک استراتژی محتوا است. یعنی یک برنامه پنج و ۱۰ ساله در حوزه نشر، نه در حوزه نشر بزرگسال و نه در حوزهی نشر کودک، علی رغم اینکه سبد فروش کتابهای ایران به ۱۵ هزار میلیارد رسیده ولی اساساً هیچ هدفگذاری نشده و هیچکس نسبت به اینکه قاچهای متعدد این کیک بزرگ چی باشد؛ هدفگذاری و برنامهریزی نشده و هیچ هدایت و ضابطهای وجود ندارد.
اگر من بخواهم مشکلات نشر را بگویم، یک بخشی از مشکلات که برای ۵۰ سال اخیر بوده و ۵۰ سال آینده هم امیدواریم نباشد، مثل کاغذ، مثل گرانیِ توزیع و هزینههای مختلفی که وجود دارد، ولی مهم این است که اینها هیچکدام مشکل اساسی، مشکل اصلی نیست و بزرگترین مشکل، مشکلِ نبودن نقشه راه و مهندسی این مسیرِ پُر از نیاز و پُر از مشکل است.
اگر مهندسی راه بود الآن ما کتابهایی که لازم داشتیم؛ وجود داشت. ترجمههای نابسامان و ترجمههای حساب نشده در بازار آنقدر زیاد نبود و آسیبهای اجتماعی که از نگاههای ژاپنی و کرهای وجود دارد وگریبان جامعه نوجوان ما را گرفته، وجود نداشت.
چون برنامهای نداریم راهی برای تقابل وجود ندارد، راهی برای تشویق مؤلفین ایرانی وجود ندارد. متأسفانه اینها رشد کردهاند و آمدهاند جلو و پیشتازی میکنند، بزرگترین مشکل نشر ما در ۱۴۰۳، در ۱۴۰۴، در ۱۴۰۵ تا ۱۴۱۰ ۱۴۲۰ ۱۴۳۰ نبودن استراتژی تولید محتوا بوده، هست و خواهد بود.
نظر شما