سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -حمیدرضا اکبری، پژوهشگر ادبی و نویسنده: هر تلنگری بر شاعر، بر درونش تاثیر میگذارد و به واسطه روح لطیفش، در شعر ش بازتاب مییابد. رمضان نیز تحولات درونی به شمار می آید و در همین راستا، شعرهای سروده شده در این ماه به اتفاقات رخدادهنگاهی دارد و این همان سوق دادن دیگران به لذتهای عرفانی رمضان است.
رمضان و حافظ
آثار حافظ برجستهترین نمونههای شعر رمضانی به شمار میآیند. حافظ با اطلاعاتی که از دین دارد به بهانه رمضان به آسیبشناسی دین و رفتار ناپسند مدعیان دینی پرداخته است. نگاه حافظ به این ماه دیدگاههای مختلفی وجود دارد. با توجه به اینکه حافظ شاعری رند بوده و نگاه نقادانهای به اطراف خود داشته است برخی معتقدند، اشعار حافظ در ظاهر رگههای رمضانگریزی دارد و او میخواهد مغز دین را بشناساند. به عنوان مثال حافظ در بیت «زان می عشق کزو پخته شود هر خامی / گر چه ماه رمضان است بیاور جامی» در ابتدا مراد از می را «می عشق» ذکر میکند.
در بسیاری از غزلها شاعران ما با توجه به اینکه ماه رمضان رفته است طلب شراب میکنند. برخی معتقدند این شراب به معنی شراب بهشتی است. اما مفهوم در ذهن شاعر شکل میگیرد و رسیدن به مفهوم بدون توضیح خود شاعر کار دشواری است و به سادگی نمیتوان یک معنی را به شعر الصاق کرد.
از جمله مباحث قرآنی که در اشعار حافظ شیرین سخن خوش نشسته و چون نگینی انگشتری شعرش را زینت بخشیده است مفاهیمی چون رمضان، روزه و شب قدر است که از جمله زیباترین ابیات در دیوان حافظ را شامل میشود. او قدر و منزلت روزه و رمضان را میداند و به نیکی دریافته است و میداند که از کرامت این ماه است که چشم حقیقتبین او گشوده خواهد شد و به عوالم بالاتر راه خواهد یافت.
از این رو میگوید:
«روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل
صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی»
رمضان و مولانا
مولوی و زندگی عارفانه وی بخصوص در تزکیه نفس و حال و هوای سحرگاهان در شعرهایش را میتوان به خوبی حس کرد. تقوای او چنان از سر اخلاص است که خواننده شعر خود را در محضر خدا میبیند. مولانا روح پاک خالی از غرایض را در شعرهایش بازتاب میدهد. مولانا به جز نخوردن و نیاشامیدن روزهدار به بخش فراجسمی روزه نیز میپردازد. او رمضان را به مثابه کلیدی بیان میکند که درهای بسته را باز خواهد کرد.
این شاعر میسراید:
آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست
بربست دهان و دیده بگشاد
وان نور که دیده دید با ماست
آمد رمضان به خدمت دل
وان کش که دل آفرید با ماست
در روزه اگر پدید شد رنج
گنج دل ناپدید با ماست
کردیم ز روزه جان و دل پاک
هر چند تن پلید با ماست
روزه به زبان حال گوید
کم شو که همه مرید با ماست
چون هست صلاح دین در این جمع
منصور و ابایزید با ماست
هر سال نه جوها را می پاک کند از گل
تا آب روان گردد تا کشت شود خضرا
بر جوی کنان تو هم ایثار کن این نان را
تا آب حیات آید تا زنده شود اجزا
ای مستمع این دم را غریدن سیلی دان
میغرد و میخواند جان را بسوی دریا
رمضان و سعدی
شعرهای سعدی سهل و ممتنع است، به همین علت پرداخت تحلیلی به شعرهایش نسبت به مولانا و حافظ کمتر بوده است. حضور رمضان و روزه در غزلیات سعدی حضوری پوشیده و رمزی وار دارد. روزه در نگاه سعدی خوراندن طعام به نیازمندان است نه نخوردن طعام از سحر تا هنگام اذان مغرب.
به عنوان مثال در بیتی از سعدی آمده است:
مسلم کسی را بود روزه داشت
که درماندهای را دهد نان چاشت
نظرات