او در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شیراز، از شکلگیری یادروز سعدی و نقش حکایتهای استاد سخن در میان مردم صحبت کرده است. این سعدیشناس و مولف کتابهای پرشمار میگوید که حضور نزدیک به ۴۰۰ ضربالمثل رایج در فرهنگ شفاهی و زندگی ایرانی تنها نمونهای از این تأثیر است.
-شما پیشنهاد دهنده نامگذاری اول اردیبهشتماه بهنام روز سعدی هستید لطفاً چگونگی تعیین این روز و شکلگیری مرکز سعدیشناسی را توضیح دهید.
حضور سعدی و حافظ در شهر شیراز مزیتی والا برای این شهر به ارمغان آورده است و آرامگاه این شاعران هرساله صدها هزارنفر را از سراسر ایران و جهان بهسوی خود میکشاند. به یمن حضور این دو شاعر بزرگ شیراز سرآمد شهرهای فرهنگی و ادبی ایران و جهان شده است. با هدف ادای دین به این شاعران بزرگ از یکسو و نیز تقویت مطالعات سعدیشناسی و حافظشناسی و عمومی کردن آثار آنان و نیز روایت هنری از زندگی و آثار این بزرگان و سامان دادن رویدادهای مستمر فرهنگی و هنری و ادبی در شهر شیراز ایده نامگذاری روزهایی بهنام سعدی و حافظ در سال ۱۳۷۵ به ذهنم رسید. این ایده را در انجمن ادبی یاران یکشنبه مطرح کردم و با بزرگانی چون شادروان دکتر عبدالحسین زرینکوب، استاد بهاءالدین خرمشاهی، دکتر اصغر دادبه و بسیاری در میان گذاشتم. همگی متفقالقول از این طرح استقبال کردند و در نهایت در سال ۱۳۷۶ اول اردیبهشتماه را بهنام یادروز سعدی و بیستم مهرماه را بهعنوان روز حافظ انتخاب کردیم. نخستین مراسم یادروز حافظ در ۲۰ مهرماه ۱۳۷۶ و نخستین مراسم یادروز سعدی در اول اردیبهشتماه ۱۳۷۷ باشکوه تمام برگزار گردید.
انتخاب روز اول اردیبهشت بهنام سعدی بهدلیل آن بود که سعدی گلستان را در اردیبهشتماه آفریده و در مقدمه گلستان از «اردیبهشت ماه جلالی» سخن گفته است و حال و هوای شیراز نیز در اردیبهشت با غزلهای عاشقانه سعدی و گلستان و بوستان او همداستان است. این روزهای فرخنده دو سال بدون تصویب رسمی در شیراز برگزار گردید. در سال ۱۳۷۸ برگزاری و مقبولیت این دو روز فرهنگی بهانهای شد که با پیگیریهای انجام شده شورای فرهنگ عمومی کشور علاوه بر پذیرش و تصویب این پیشنهاد ۱۰ روز فرهنگی دیگر نیز بهنام نامآوران سخن و اندیشه و حکمت و فلسفه از جمله فردوسی، مولوی، عطار، ملاصدرا و… بر آن بیفزایند و برای نخستینبار روزهای فرهنگی زینتبخش تقویم ایران شود.
پس از نامگذاری اول اردیبهشت ماه هر سال به نام روز سعدی در سال ۱۳۸۶ و با توجه به جایگاه ویژه سعدی شیرازی در تاریخ ادبیات فارسی و نقش برجسته او در فرهنگ و ادب ایران اسلامی و برای شناختن و شناساندن ویژگیهای شخصیت، آثار، دوران تاریخی و اجتماعی، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری استاد سخن سعدی و همچنین ساماندهی پژوهشهای مربوط به «سعدیشناسی» و نیز با انگیزه ارتقای سطح دانش و بینش عمومی و اعتلای فرهنگ و ادب کشور در شهریورماه ۱۳۷۸ مرکز سعدیشناسی در شیراز تشکیل گردید.
مرکز سعدیشناسی مؤسسهای فرهنگی و پژوهشی با اهداف فرهنگی و مقاصد غیرتجاری، غیرسیاسی و غیرانتفاعی است و اهداف و موضوع فعالیتهای آن در چارچوب قوانین جاری کشوری در برگیرنده «ساماندهی علمی سعدیپژوهی»، ایجاد کتابخانه مرجع در مورد سعدی با استفاده از کلیه آثار خطی و چاپی و هنری، ایجاد پایگاه اطلاعات رایانهای سعدیشناسی، تشکیل گروههای پژوهشی، فرهنگی و هنری در زمینههای مورد نیاز مرکز، ارائه اطلاعات و نظریههای کارشناسانه، مشاوره و مساعدت در زمینۀ مختلف و به ویژه سعدیشناسی به همۀ افراد حقیقی و حقوقی و نیز سازمانها و نهادهای علمی و فرهنگی اعم از ایرانی و غیرایرانی با توجه به پایاننامههای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری، تلاش در راه ایجاد ارتباط، هماهنگی و همکاری با سازمانها، نهادها، انجمنها، مؤسسات و اشخاصی که میتوانند به گونهای در جهت پیشبرد اهداف یاد شده به این مرکز یاری رسانند اعم از ایرانی و غیرایرانی، ایجاد مرکز انتشاراتی و مطبوعاتی و نیز تولید فیلم، موسیقی، پیرامون زندگی و آثار سعدی، برپایی همایشها، نشستها، سخنرانیها، کلاسها و نمایشگاهها و به ویژه برگزاری روز سعدی در اول اردیبهشتماه هر سال در ایران و جهان، تدوین دانشنامه سعدی، تأسیس موزه سعدیشناسی، اعطای جایزه سالانه به بهترین آثار پژوهشی و فرهنگی و هنری در زمینه سعدیشناسی در اول اردیبهشتماه هر سال اعم از کتابها، مقالات و پایاننامهها و آثار هنری.
مرکز سعدیشناسی با استفاده از تجربه برگزاری همایشهای مستمر و بررسی کارنامه سالانه سعدیپژوهی، ضرورت ساماندهی برنامهای ملی برای سعدیپژوهی و عمومی کردن آثار سعدی را مدنظر قرار داد و سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ را به عنوان «دهه سعدیشناسی» اعلام کرد و هر سالی را به موضوعی ویژه اختصاص داد: سال ۸۵ دورانشناسی سعدی، سال ۸۶ زندگی، اندیشه، زبان و شخصیت سعدی، سال ۸۷ گلستان، سال ۸۸ بوستان، سال ۸۹ غزلیات، سال ۹۰ قصاید، مجالس، قطعات، هزلیات…، سال ۹۱ نسخهشناسی آثار سعدی و انتشار کلیات سعدی به عنوان نسخه مرکز سعدیشناسی همراه با بزرگداشت مصححان برجسته کلیات سعدی، سال ۹۲ سعدی و معارف اسلامی و فرهنگ ایرانی، سال ۹۳ سعدی و مسایل اجتماعی، فرهنگی اخلاقی، سیاسی و ادبیات عصر ما، سال ۹۴ هنر سعدی، سنت و نوآوری و فرهنگ مردم، سال ۹۵ سعدی در حدیث دیگران و دیگران در حدیث سعدی همراه با برگزاری کنگره بینالمللی سعدیشناسی با حضور سعدیپژوهان و مترجمان آثار سعدی در سراسر جهان و تهیه و انتشار گزیده کلیات سعدی به ده زبان زنده دنیا.
افزون بر این با همکاری معاون فرهنگی شهر کتاب تهران همایشهای بینالمللی سعدی و پوشکین، سعدی و سروانتس، سعدی و ویکتور هوگو، سعدی و متنبی، سعدی و کنفوسیوس، سعدی و شیلر، سعدی و پترارک، سعدی و یونس امره و… در شیراز، تهران، مسکو، مادرید، پاریس، پکن، وایمار، بولونیا و آنکارا در دهه ۹۰ برگزار گردید.
-آثار سعدی چه ویژگی داشت که مورد اقبال مردم قرار گرفت؟
سعدی سلطان مسلّم ملک سخن است؛ سخنش بیحشو و سرمشق سخنگویی شاعران و نویسندگان پس از او است. شیوه سخنسرایی را در شعر و موجزگویی را در نثر به غایت زیبایی رسانیده است؛ چنانکه نثرش طراوت و نغزی شعر را داراست و شعرش روانی نثر را. گلستانش را نثری آمیخته به شعر میدانند که بیهیچ تکلّف و تصنّعی از فصاحت، بلاغت، سلامت، ایجاز، متانت، استحکام و ظرافت کلام بهرهمند است. در بهرهگیری از سجع، قافیه، تشبیه، کنایه، استعاره، جناس، مراعاتالنظیر و…، راه افراط نپیموده به گونهای که لفظ را زینت افزوده و معنی را بیاراسته و سخن را پرمغز و دلانگیز ساخته و کوتاهی لفظ را خوش داشته است؛ بوستانش گنجینه معرفت است و غزلهایش، خاستگاه لطیفترین باورداشتهای عاطفی او؛ از اینروست که لطف معانیاش بسیار است و ذکر جمیلش در افواه عوام افتاده و آثار دلانگیزش را چون کاغذ زر میبرند.
سعدی اگرچه بر مبنای آمال و مطلوبهای زمان خویش، آثارش را خلق میکند، اما به سنّتهای ادبی پایبند است و تأثیر آثار گذشتگان را در آثار او به روشنی میتوان یافت.
او اصل سادهنویسی را که یکی از ارکان زبان عصر تجدد بود، در نثر خویش بهکار گرفت و ایجاز را که یکی دیگر از این ارکان بود، به یکی از بارزترین ویژگیهای سبک روایی خویش بدل کرد. این سبک روایی به ویژه در گلستان سعدی چنان مورد توجه قرار گرفت که آن را به نوعی همان قصارگویی در غرب میدانند؛ چنانکه بعدها آثار پاسکال و نیچه در این امر سرآمد شدند. اینها بخشی از ویژگیهای آثار سعدی که آن را با اقبال عمومی روبرو کرده است.
-اینکه گفته میشود زبان سعدی سهل و ممتنع است در همه آثار او مصداق دارد؟
برخی سهل و ممتنع را ساده ناممکن توصیف کردهاند. کاری که ابتدا ساده و سهل بهنظر میرسد اما در زمان انجام موانع زیادی در پیشروی دارد. در ادبیات کلاسیک ایران بهدلیل روانی و سادگی و زیبایی کلام سعدی را خداوندگار سهل و ممتنع میدانند و در بیشتر آثارش این ویژگی دیده میشود. با خواندن اشعار سعدی خواننده احساس همدلی، صمیمیت و سادگی میکند و هنر سعدی آن بوده است که پیچیدگیهای زبانی و بلاغی را به آسانی و روانی در آثارش ماندگار کرده است.
-روایتهای سعدی بیشتر در میان مردم رواج دارد یا غزلیات او؟
شاید باکمی تسامح بتوان گلستان را مهمترین و تأثیرگذارترین اثر سعدی در میان ایرانیان و جهانیان دانست. حضور نزدیک به ۴۰۰ ضربالمثل رایج در فرهنگ شفاهی و زندگی ایرانی تنها نمونهای از این تأثیر است. گلستان کتاب زندگی است. اهمیت گلستان در زبان و ادب فارسی بهگونهای است که سالها در کنار قرآنکریم در مکتبخانهها خوانده میشد. گلستان کتاب آموزش زبان فارسی شد و در شبهقاره و آسیای میانه و هرجا که سخنی از زبان فارسی بود، گلستان خوش درخشید و بدینترتیب گلستان سفیر زبان فارسی شد. زبان محسورکننده، شخصیتهای آشنا، دغدغههای مشترک، فضیلتها و رذیلتها، فرم و درونمایهای بود که این روایتها را دلنشین و ماندگار در ذهن و زبان فارسیزبانان کرده است و به همین دلیل و از این منظر گلستان و بوستان جایگاه ویژهای در میان آثار سعدی دارند اگرچه در روزگار ما اقبال بیشتر به غزلهای سعدی نیز دیده میشود. اگرچه شاعران بسیاری پیرو غزلهای آن بودهاند و خوانندگان بزرگی به خنیاگری آن پرداختهاند.
-سالها پیش زندهیاد عباس کیارستمی دست به گزینش اشعار سعدی زد و آنها را در کتابی بهنام «سعدی از خویشتن فریاد» به چاپ رساند که واکنشهای متفاوتی در پی داشت. بهنظر شما کاری که این سینماگر بنام کرد مهم بود یا برداشتی آزاد مانند سینمای اقتباسی است؟
یکی از ویژگیهای آثار کلاسیک ادبی این است که خواندنشان برای هر فرد و هر نسلی یافتههای تازه دارد. کلاسیکها در هزار توی یاد، در ناخودآگاه جمعی یا فردی پنهان میشوند. رودخانهای جاری که هر کس به میزان درک و وسعش از آن آب بر میگیرد. هر بازخوانی اثر کلاسیک، کشفی است، همانند نخستینبار و وقتی آثار شاعر بزرگی چون سعدی مورد خوانش کارگردان مولف و نامبرداری چون کیارستمی قرار میگیرد از آن «سعدی از دست خویشتن فریاد» زاده میشود.
همانگونه که هنرمندی چون بهروز غریبپور از آن اپرای سعدی میآفریند و استاد خوشنویسی چون یدالله کابلی سماع قلم در آن میبیند. به همین دلیل باید از رویکرد بزرگان هنر و تاریخ و جامعهشناسی به آثار کلاسیک چون سعدی استقبال کرد چرا که آنان بهگونهای دیگر مخاطبان خود را به سمت خوانش کلاسیکها تشویق میکنند.
نظر شما