سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): پایداری و مقاومت، مفهومِ مطلقی است که به پدیدههای مختلف تعلّق میگیرد. گاه مقاومت و پایداری در زمینهی سیاست جلوهگر میشود و گاه در بسترِ اجتماعی و فرهنگی نمایان میشود. درهرحال پایداری دارای دو مفهومِ اصلی است: یک مفهوم نوعی ایستادگی و پایداری در برابرِ همهی آن چیزهایی است که آدمی آنها را ناپسند میشمارد و در مفهومِ دوم، دفاع نمودن از تمامِ چیزهایی است که انسان آنها را مفید میشمارد، این دو مفهوم در طولِ تاریخِ ادبیّاتِ فارسی، به گونههای مختلف، خود را نشان دادهاند و تحتِ تأثیرِ شرایطِ سیاسی و اجتماعی و اقتصادیِ روزگاران با چهرهای، خودنمایی کردهاند، بنابراین ادبیّاتِ پایداری گسترهای به وسعتِ تاریخ دارد و هر ملّتی که آزادی را در هر شکلِ آن از دست دادهاند، صاحب قلمانِ آن ملّت، قلمهایشان را بر صفحاتِ کاغذها دواندهاند تا به مفهومِ آزادی برسند.
پایداری، واکنش طبیعی انسان در برابرِ نیروهایی است که انسان را به چالش میکشند و منافع و ارزشهای او را به خطر میاندازند، طبیعتاً مفهومِ پایداری به دورانِ جنگ محدود نمیشود و بیدادِ داخلی و خارجی را با هم شامل میشود.
ادبیات پایداری در شرایط و جوامعِ گوناگون تعاریفِ متعددی دارد در اینجا یکی از آن تعاریف را میآوریم: ادبیّاتِ پایداری به مجموعه آثاری گفته میشود که با زبانِ هنری از زشتیها و پلشتیهای بیدادِ داخلی یا تجاوزگرِ بیرونی در همهی زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی سخن بگوید.
ریشههای ادبیّاتِ پایداری در ایران به پیش از اسلام بازمیگردد امّا تولیدِ آثار و استقبال مخاطبان در دوره معاصر نسبت به گذشته بیشتر بوده است.
ادبیّات پایداری در جامعهای شکل میگیرد که در آن جامعه حاکمانی حکم کنند که بیاخلاقیها و بیعدالتیها و نابرابریها، پایههای مستحکمِ حاکمیّتشان باشد. در این بین است که پا به پای مردم، شاعران و نویسندگانی، همصدا با همان مردم، ندای بیعدالتی را در پوششی از هنر به نمایش میگذارند. شاعران، با بهرهگیری از قالبها و آرایهها، اَشعارِ خود را پُر از مضامینِ عدالت میکنند.
شاعرِ پایداری شاعری است که تحتِ تأثیرِ دردی مشترک تلاش میکند تا مهمترین مضامینِ پایداری را در شعرِ خود انعکاس دهد. مهمترین مضامینِ پایداری در اَشعارِ شاعرانِ پایداری، شاملِ دفاع از عدالت، ستایشِ آزادی، به تصویر کشیدنِ نابرابری و ظلم و ستم، ترسیمِ چهرهی بیدادگر، دفاع از سرزمین و اُمید به آینده میشود. جنبهای از شعرِ پایداری هم اعتراض به بیاعتنایی حاکمانِ جامعه نسبت به محرومانِ جامعه است.
رخشنده اعتصامی، معروف به پروین، در سالِ ۱۲۸۵ خورشیدی، در شهرِ تبریز که از دیرباز در خروشها و مبارزات پیشگام بوده است، به دنیا آمد و هم از ناحیهی پدر و هم از ناحیهی مادر با حماسه پیوند خورده است. او مصادیقِ بیاخلاقی و بیعدالتی را در دورهی خود که مقارن با دورهی مشروطیّت است در شعرش بیان میکند و نمایندهی نسلِ مظلوم و بیپناه عصرِ خویش است که ندای انقلابِ به خون نشستهی مشروطیّت و مشروطهخواهان را در نوکِ گلوله تیزِ شعرش قرار میدهد و با شلّیکهایی پی در پِی، قلبِ مزدورانِ استعمار را نشانه میرود:
حقیقت گوی شو پروین چه ترسی / نشاید بهر باطل حق نهفتن
پروینِ اعتصامی از شاعرانی است که در اَشعارش به بیانِ نابرابریها پرداخته و بیعدالتیها را در پوششی از شعر و آرایههای ادبی و مناظره، بیان کرده است، از اَشیاء و حیوانات و غذاها به گونهای ماهرانه برای بیانِ بیاخلاقیها بهره برده است، تا جایی که ظلمستیزی و فقیر نوازی خشتِ استوارِ دیوانش را میسازند. اَشعاری چون «دزد و قاضی»، «دزدِ خانه»، «مست و هوشیار»، «اِی رنجبر»، «ناآزموده»، «دو قطره خون»، «صاعقه ما ستمِ اَغنیاست»، «اَندوهِ فقر»، «شکایتِ پیرزن»، «گوهرِاَشک»، «اَشکِ یتیم»، «دیوانه و زنجیر»، «آسایشِ بزرگان»، «بیپدر»، «تیرهبخت»، «گنجِ ایمن»، «نشانِ آزادگی»، «نامه به نوشیروان»، «ناتوان»، «سر و سنگ» و بسیاری اَشعارِ دیگر، در مضامینِ عدالت خواهند.
شاعرانِ پایداری، به دلیلِ نابرابریهای اجتماعی، همواره از روزگار و جامعه گلایه کردهاند و حاکمانِ وقتِ ستمگر را نااَهلانی ریاکار میدانند که در پِیِ فریبِ عوام هستند و خفقانِ شدیدی در جامعه ایجاد کردهاند که ارزشهای انسانی در شبِ ظلمانیِ جامعه، رو به اُفول رفته است و قشرِ فرهیخته جامعه، قتلِ عام شدهاند. در چنین جامعهای، شاعر مأمنی به جز شعر نمییابد تا اصلیترین مفاهیمِ ادبیّاتِ پایداری یعنی دفاع از آزادگی و ترسیمِ چهرهی بیدادگر را با اِشارت یا با کنایت بیان کند:
دزد اگر شب گرمِ یغما کردن است دزدیِ حُکّام روزِ روشن است
شهان اگر که به تعمیرِ مملکت کوشند
چه حاجت است که تعمیرِ بارگاه کنند
***
حرفِ ظالم هر چه گوید می پذیر
هر چه از مظلوم میخواهی بگیر
***
رشوه نه ما را که به قاضی دهیم
خدمتِ این قوم به روی و ریاست
مردمِ این محکمه اهریمنند
دولتِ حُکّام ز غصب و ریاست
از مفاهیم دیگرِ ادبیّاتِ پایداری، پایداری در مقابلِ نفسِ درون، دنیای دون و آز و حرص و طمع نیز هست که پروینِ اعتصامی، در جایگاهِ یک شاعرِ اَخلاق، هر ورق از دیوانش پُر از این مضامینِ اخلاقی است؛ چراکه ریشه همه بیعدالتیها، همین بیاخلاقیها از سوی انسانهاست:
چنین است مزدوریِ نفسِ دون
بریزند خونت، بریزی چو خون
***
کجا با دزدِ بیرونی در اُفتیم
چو دزدِ خانه را بالا نشاندیم
از این دشمن دراَفکندن چه حاصل
چو عمری با عدوی نفس ماندیم
حتماً نباید شاعری به میدانِ جنگ رفته باشد، شهید شده باشد، حبس کشیده باشد و یا از مضامینِ جنگ در شعرش بگوید تا شاعرِ پایداری خوانده شود، همینکه شاعر یا نویسندهای در محیطی پُر از خفقان و ظلم زندگی کند و زبانش با پوششی از آرایهها و قالبها و مناظرهها، به اعتراض گشوده شود کافی است تا او را در جرگهی شاعرانِ مقاومت بدانیم، شاعری که از دردِ اجتماع سخن بگوید، شاعرِ پایداری است زیرا آنچه را که در ذهن و زمانش میگذرد بر زبانش میراند.
این دیوانِ فاخر، بارها و بارها توسّطِ اَساتیدِ بزرگی از جنبههای مختلفِ اجتماعی، اخلاقی، عرفانی، سیاسی، عاطفی، انسانی و غیره مرور و بررسی شده است و به نظر میرسد یافتنِ مؤلّفههای پایداری در اَشعارِ پروینِ اعتصامی، زاویه دیدِ جدیدی به اندیشههای پروین باشد که با زبانی طنز و گاه لحنی خشک و بیپروا به نقدِ جامعهی عصرِ خویش پرداخته است.
کتاب «مبانی ادبیات پایداری در دیوان اشعار پروین اعتصامی» نوشته نگین خانمحمدی که اخیراً از سوی انتشارات استاد شهریار روانه بازار شده از پنج فصل تشکیل شده است.
فصل اول این کتاب شامل کلیّات تحقیق، پیشینه، روش و اهدافِ تحقیق است فصل دوم، مبانیِ نظریِ تحقیق، شاملِ تعاریف، پیشینه، انواع، مبانی و مؤلّفههای ادبیّات پایداری است.
فصل سوم درباره پروینِ اعتصامی است که شاملِ زندگی و تأثیرپذیریِ او از ادیبانِ پیش از خود است. همچنین از قالبها، سبک و اندیشههای سیاسی و اجتماعی شاعر سخن رفته است. در این فصل به ارتباطِ زندگیِ پروین با مفهومِ پایداری نیز پرداخته شده است؛ پروین اعتصامی بالیده سرزمینی است که بیش از هر مظهری با حَماسه و قیام آشناست.
فصل چهارم اصلیترین فصلِ این کتاب است. در این فصل مبانی و مؤلّفههای ادبیّاتِ پایداری در اشعارِ پروین بررسی شده است.
فصل پنجم شاملِ نتیجهگیری است که نویسنده تاکید کرده، پروینِ اعتصامی نخستین زنی است که سرودنِ شعر را به انتقادِ اجتماعی بدل کرد و به زبانِ تمثیل و شیوه مناظره، اندیشههای اعتراضآمیز خود را سرود. او در مناظرهها، دیدگاههای خود و تعارض با نظامِ حاکمِ بیدادگر را آشکارا بیان کرد. او به جای رویارو کردن و گفتوگوی انسانها با همدیگر، به اشیا جان داد، به موجودات و حیوانات شخصیّت داد، در قالبِ آنها رفت و انتقاد صریح خود را با زبانِ آنها ممکن کرد. او نقاد هوشیار زمانه خود بود.
نظرات