جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۴
دوباره جمعه شد و یک خبر ز یار نیامد

هرمزگان- صفحه ادبی آدینه‌های انتظار در شعر شاعران مهدوی هرمزگان، در جستجوی یار به جمعه دیگر رسید.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): از عجین شدن انتظار و آدینه، عشقی ایجاد می‌شود که همواره معطر است. عشقی که وعده داده شده و واحدش آدینه است. شاید هر روز را منتظران، آدینه می‌پندارند و همیشه شاعرانه به مهر و شیفتگی در کوچه باغ شعر به انتظار می‌نشینند. بنابراین در این صفحه، شعر شاعران مهدوی از همسایگی خلیج‌فارس در جنوبی‌ترین استان ایران، از هرمزگان زیبا به شما مخاطبان جان، پیشکش می‌شود.

محمود زندیار - شاعر مهدوی:

نگاه من به افق خیره مانده و افسوس

دوباره جمعه شد و یک خبر ز یار نیامد
دو چشم من به رهش خیره و سوار نیامد

نگاه من به افق خیره مانده و افسوس
ز دور دست دلهره هایم ولی غبار نیامد

دلم گرفته و سرد است از همیشه و اکنون
کجاست جان و دل من؟ چرا بهار نیامد

پرا از تلاطم و درد است این دل غمبار
کجاست آیت باران؟ چرا قرار نیامد

به یک نگاه پر از مهر تو دلم بسته ست
بمیرم از وفای تو، عین وقار نیامد

به چشم دلبر و ناز و کرشمه ای دریاب
زنم به کوی و برزن و هرجا هوار نیامد

بیا که خسته وبی جان شده تن محمود
به باغ خاطر جانش رخ عذار نیامد.

مهدی رستگاری- شاعر آئینی:

به ظلمت شب ما قحط نور می‌آید

به ظلمت شب ما قحط نور می‌آید
صدای مردم زنده به گور می‌آید

نشسته‌ام به تماشای خلق و در این حال
فشار و درد به قلب صبور می‌آید

ز پای مردم دنیای ما که گم شده‌اند
صدای سلسله‌های قطور می‌آید

جهنمی شده دنیا که از افق هایش
غریو ناخوشی از ظلم و زور می‌آید

نوشته‌اند که شب می‌رسد به پایان و
دوباره صبح به مهر و سرور می‌آید

توکلی کن و نزدیک ما بمان مهدی
ببین که قاصدک از راه دور می‌آید

امیدوار به حق باش و غم مخور بی شک
زمان معجزه های ظهور می‌آید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها