به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، جشنواره خودنویس یکی از جشنوارههای ادبی کشور است. همه جوایز و جشنوارههای ادبی در نهایت با هدف توجه، رشد و اعتلای ادبیات برگزار میشوند و از آنجا که ممکن است در بین نویسندگان جوان استعدادهایی باشد که فرصت کمتری برای دیدهشدن پیدا کردهاند، در جشنواره خودنویس، این هدف با حمایت از داستاننویسان جوان تحقق مییابد و فرصت رشد و دیدهشدن را در اختیار نویسندگان جوان قرار میدهد. این جشنواره یا به نوعی مسابقه با هدف حمایت از داستاننویسان جوان برگزار میشود. به همین بهانه در نمایشگاه کتاب تهران با چند نفر از نویسندگانی که در جشنواره خودنویس شرکت داشتند گفتوگویی داشتیم.
مجتبی بنیاسدی، دبیر زیستشناسی و کارمند آموزش و پرورش است. اهل و ساکن استان فارس، جنوب فارس، شهر گراش. سال دوم دانشجویی بود که با رمان «نامیرا» وارد دنیای داستان و رمان شد. تقریباً از ۲۱ سالگی نوشتن را کمکم شروع کرد.
این نویسنده در حاشیه بازدید خود از غرفه نشر صاد گفت: پایگاه نقد داستان خانه ادبیات هم نقش مهمی در خوشقیافه شدن داستانهایم داشت. اولین اثرم در مجموعه داستانک عاشورایی «ده» چاپ شد. سه داستان کوتاه از من در صفحه فرهنگی روزنامه ایران منتشر شد. روایت «قانونش همین است» در مجموعه روایت «از طرف فرزند کوچک شما» به کوشش مکرمه شوشتری و روایت اربعین بنده هم در کتاب «مرغان ابراهیم» در کنار روایت بزرگان ادبیات داستانی به منتشر شد. اما نقطه عطف داستاننویسی من جشنواره خودنویس بود. طرح رمانی که به جشنواره خودنویس ارسال کردم برگزیده شد و زیرنظر استاد محمدمهدی رسولی از طرح اولیه، رمان را نوشتم و شد «از این شهر میروم…» اولین رمان بنده بود.
وی افزود: با توجه به شناختی که از زادگاهم یعنی گراش داشتم، سعی کردم در اولین اثرم، صحنهها و اتفاقها را در گراش بیافرینم تا بهتر بتوانم داستان را روایت کنم. پس طبیعی است که اولین مخاطبان داستانم همشهریانم خواهم بود. حتی در پرداخت شخصیت اصلی و بعضاً فرعی داستان از آدمهای گراشی که میشناختم الگوهایی گرفتهام. به طور مثال ما مردی در گراش داریم به نام عبداللهاحمد، که هواشناس تجربی است. بنای اصلی داستان و اتفاقها همه بر تخیل استوار است ولی من در داستانم از برخی رفتارهای واقعی او استفادههایی کردهام. و این داستان را میتواند برای همشهریان قابل پذیرشتر کند. در لایههای بعدی داستان رگههای اعتقادی شکل میگیرد. مباحثی همچون عدالت، تقدیر و سرنوشت از جمله مواردی است که میتواند برای خیلیها جذاب باشد. در ضمن داستان در یک فضای بومی جنوبی شکل میگیرد. به همه مردم عزیز ایران بزرگ که به بومِ جنوب ایران علاقه دارند، این داستان را پیشنهاد میکنم.
سعید تواضع، نویسنده کتاب «پایتون» نیز در بازدید خود از غرفه نشر صاد گفت: معتقدم حمایت نشر صاد از نوقلمان و چاپ آثارشون تاثیر شگرفی در آینده ادبیات فارسی خواهد داشت و خودنویس قطعاً اتفاقات بزرگتری رو رقم میزند. کتاب «پایتون» در دسته ادبیات ژانری قرار میگیرد و برداشتی از شاهنامه فردوسی است. پس طبیعتاً اولین پیشنهادم به عاشقان ادبیات ژانری و البته شاهنامه این کتاب است. همچنین با اینکه آثار علمی تخیلی در دسته ادبیات نوجوان قرار میگیرند ولی پایتون را به سنین بالاتر هم پیشنهاد میدهم.
مجید دهقان نصیری، نویسنده «چاه ششم» نیز عنوان کرد: از کودکی به کتاب خواندن و نوشتن علاقهمند بودم و یکی از شغلهای که آرزویش را داشتم نویسندگی بود. اما وقتی بعد از دانشگاه به عنوان یک کارآفرین و مدرس رشته کامپیوتر مشغول شدم بین من و این آرزو سالها فاصله افتاد. با این وجود در کنار کارم بعنوان یک علاقه شخصی به نویسندگی ادامه دادم و حتی از سال ۸۰ وبلاگی برای خودم داشتم. بالاخره در سال ۹۰ برای اولینبار توانستم نظر هیئت داوران چهارمین جشنواره قصهنویسی، تصویرگری و وبلاگنویسی نشر علمی را جلب کنم و از آن به بعد تصمیم گرفتم وقت و انرژی بیشتری روی نوشتن بگذارم. نتیجه این کار را چهار سال بعد در سال ۹۴ گرفتم و توانستم داستان «یک عیار و چهل طرار» را به صورت پاورقی در روزنامه رسانه برتر به چاپ برسانم و در سال ۹۵ هم توانستم در چهارمین دوره مسابقه داستاننویسی افسانهها برای داستان بلند «دو بیهمتا» جایزه بهترین داستان بلند علمی-تخیلی و برای داستان «آزادی دیو در بند» جایزه بهترین داستان کوتاه وحشت را کسب کنم و همچنین هیئت داوران لوح تقدیری بابت داستان «چهارشنبه متفاوت» را به من اعطا کردند. اما وقتی طرحم در سال ۱۴۰۰ در سومین دوره مسابقه خودنویس جزو طرحهای منتخب شد، فرصتی فراهم شد که زیر نظر استاد مقانلو نگارش اولین رمانم را شروع بکنم و به همت نشر صاد آن را چاپ کنم.
وی افزود: اولین کتابم «چاه ششم» نام دارد که داستان گذر قهرمان از وضعیت بد روحی به شادی را روایت میکند. در این داستان نگاهی به سختیهای زندگی در روستاهای کویری کشورمان هم دارم. به طور خاص به موضوع قنات این شاهرگ حیاتی میپردازم و بخشی از قصهها و افسانهها و مشاغل مرتبط با آن را در دل داستان روایت میکنم. همچنین به رقابت صنعت و کشاورزی بر سر منابع کم آبی که یکی از مشکلات کنونی کشور است هم نیم نگاهی دارم. دومین کتابم «مرگ جاوید» که آن را هم به همت نشر صاد به چاپ رساندم یک داستان فانتزی تاریخی است. داستان قهرمانی که در عصر شاه اسماعیل بعنوان جاسوس راهی ماموریتی سخت میشود و پس از عبور از عثمانی به سرزمین معروفترین شخصیت وحشتناک تاریخ یعنی کنت دراکولا میرود. این کتاب پیوندی بین فرهنگ عیاری ایران و ادبیات ترسناک اروپایی است.
نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ در محل مصلای امام خمینی (ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار میشود.
نظر شما