به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): مراسم جشن امضای کتابهای علیاکبر زینالعابدین با عناوین «جناب نارنجی وارد میشود» با تصویرگری ثریا مختاری و دو جلد از مجموعه «با مخ توی تاریخ» با تصویرگری بابک قریب در غرفه انتشارات پرتقال برگزار شد.
علیاکبر زینالعابدین، دبیر سابق واحد تألیف انتشارات پرتقال در پاسخ به این سوال که «چقدر شخصیتهای ساختهشده در ادبیات کودک و نوجوان ایران را ایرانی میبینید؟» گفت: در حال حاضر در تألیفات ایرانی، دو نوع شخصیت خلق میشوند. یک سری شخصیتهایی هستند که در هر داستانی میتوانند وجود داشته باشند؛ چه در داستان خردسالان، چه کودکان و چه نوجوانان که اینها به خودی خود شخصیتهای مشهوری نیستند اما در داستانهای موفق و معتبری حضور دارند که در آن داستانها دارند کار خود را خوب انجام میدهند.
او در اینباره افزود: مثلاً در داستانهای خردسال که کتابهای تصویری بیشتر تألیف میشوند، شخصیتها میتوانند لزوماً ویژگیهای ایرانی نداشته باشند. به این دلیل که خردسال امروز ایران همان خردسال جهان اینترنت است و یعنی صرف اینکه چند نشان ایرانی برایش بگذاری تا توجه او جلب شود یا مثلاً با هویت ملیاش آشنا شود، نه کمکی به هویت ملی او میکند و نه او این مسئله را به رسمیت میشناسد. او شخصیتی میخواهد که عناصر سازنده یک شخصیت به معنی واقعی ادبیاتیاش را داشته باشد؛ یعنی باورپذیر باشد، با داستان تطبیق داشته باشد، کنش و واکنشهای قابل پیشبینی از او سر بزند و… و برای خردسال از منظر تصویرگری هم البته ارتباط بصری مؤثر برقرار کند. در دوره کودکی و نوجوانی تصویرگری علیالقاعده کمرنگتر میشود و شخصیت در بطن داستان و متن، خودش را بیشتر نشان میدهد.
زینالعابدین در تکمیل صحبت خود ادامه داد: حالا چه در ادبیات خردسال چه کودک و چه نوجوان بعضی از داستانها و رمانهای ایرانی و بومی نوشته میشوند؛ یعنی در یک اقلیم و جغرافیای مشخص هستند. مثلاً فرض کنید رمانی نوشته شده در زمان جنگ ایران و عراق در جنوب کشور یا رمانی نوشته شده است درباره یک دختر نوجوان در گیلان و اصلاً بر مبنای اتفاقاتی است که واقعیت هم دارند یا مثلاً داستان کودک «محله شکرخانم» ناصر یوسفی که اجزای داستان حالوهوای ایرانی دارد؛ در نتیجه شخصیتهایش نیز به تبع داستان، رنگ ایرانی دارند. در چنین وضعیتی طبیعتاً باید شخصیت رنگ و بوی ملی، قومی و ایرانی داشته باشد؛ طوریکه آن داستان باور شود. یعنی شخصیت خودبهخود ایرانی است نه اینکه به زور، ایرانیبودنش را به خورد مخاطب یا داستان بدهیم.
این نویسنده کودک و نوجوان ضمن اشاره به مبحث دیگری مانند داستانهای سرگرمکننده و طنز که ماهیت متفاوتی دارند و باید استانداردهای دیگری را در نگارش آنها لحاظ کرد، بیان کرد: اما یک وقتی مثلاً ما با داستانی سرگرمکننده یا با رمان طنز سروکار داریم که این داستان لزوماً نه در بوم خاصی روایت می شود و نه اصلاً در جایی به نام ایران اتفاق افتاده است. مثلاً کتاب خود من با عنوان «جناب نارنجی وارد میشود» شخصیتی دارد که هیچ نوع علائم بومی ندارد یا در همین انتشارات پرتقال مجموعهای از شهرام شفیعی کار کردهایم برای نوجوانان به نام «جواب مامان با من»؛ هیچ نوع نشانهای که ربطی به کشور خاصی داشته باشد در این کتاب وجود ندارد و نویسنده با غرایز بشری همراه مخاطب میشود. با اینکه شهرام شفیعی، به عنوان داستاننویسی پرسابقه در آثارش شخصیتهای بومی هم وجود دارد؛ ولی اینجا دارد کار سرگرمکننده غیر بومی مینویسد.
سردبیر گروه ترویجی سنجاق قفلی درباره اهمیت ساختن شخصیتهایی که علت اصلی هواداری از آن کتابها، اهمیت شخصیت اول آنهاست ادامه داد: درواقع کتابهایی داریم که مخاطب در وهله اول، کتاب را بهخاطر شخصیتش میشناسد و بعد متنش. در ادبیات کودک ایران از این شخصیتها کم داریم. پیش از این «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی را به عنوان یک شاهکار جهانی میشناختیم و بعد از آن، مثلاً شخصیت مجید را در «قصههای مجید» مرادی کرمانی یا پس از آن «کوتی کوتی» را از فرهاد حسنزاده میتوانم نام ببرم. آنطور که تاکنون متوجه شدهام «جناب نارنجی» که من خلق کردهام از این دست از شخصیتهاست که خودش محوریت دارد تا متن کتاب.
او افزود: این دسته دوم از شخصیتها هم باز تابع همان آیتمهاییاند که درباره شخصیتپردازی گفتم؛ یعنی لزوماً اینکه رنگ و بوی ایرانی داشته باشند ملاک نیست. به صورت کلی میخواهم بگویم ما نیازمند شخصیتهای خاص در ادبیات کودک ایران هستیم که بر اساس آنها کتابهایی نوشته شوند که خود شخصیتها در ذهن بچهها ماندگار بمانند تا صرف داستانها؛ چون هم نوعی نیازهای روانشناختی کودک را تأمین میکنند هم به رونق بازار کتاب تألیفی میانجامند. چنانچه در ادبیات خارجی که در ایران ترجمه میشوند، میبینیم بخشی از فروش و استقبال خوب مخاطبان در انواع ژانرهای گوناگون بهخاطر شخصیتهای خاص هستند؛ مثل هری پاتر، پیپی جوراببلنده، جودی دمدمی، نیکولا کوچولو و…. منظورم این نیست ادبیات کودک فقط بشود خلق چنین شخصیتهایی، میخواهم بگویم در این بخش کمبود داریم. شاید از دلایل اینکه کتاب «جناب نارنجی وارد میشود» در سه سال به چاپ چهاردهم رسیده است، کمبود شخصیتپردازیهای خاص ایرانی باشد. بسیاری از خانوادهها و کودکان در این سالها به من گفتهاند که بسیاری از بچهها کتاب «جناب نارنجی» را شب موقع خواب در بغل میگیرند و میخوابند یا در مهمانیها همراه خودشان میبرند. انگار بهجای کتاب خودِ جناب نارنجی را همراه میبرند. چندینبار در همین نمایشگاه اتفاق افتاده که کودک با کتاب پارهشده جناب نارنجی آمده و چاپ جدیدش را خریده تا برایش امضا کنم؛ چون در این رفتوآمدها کتاب آسیب دیده است. هر چند این دلیل نمیشود که وقتی شخصیت جناب نارنجی را در بوته نقد نقادان بیازماییم در همه آیتمها نمره خوبی بگیرد و موفق باشد. در این زمینه کار زیادی پیش رو داریم.
به گزارش ایبنا: نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ با شعار «بخوانیم و بسازیم» ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشتماه در مصلای امام خمینی (ره) برگزار میشود. اطلاعات کامل نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران را اینجا بخوانید.
نظر شما