به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اردبیل، نویسنده در این کتاب ۱۶ داستان با موضوع های اجتماعی به زبانهای ترکی و فارسی نوشته است و سعی دارد موضوع های روز از زندگی مردم اطراف خود را به زبان داستانی بیان کند.
این کتاب توسط انتشارات «مهر نوشت» به چاپ رسیده و ویراستاری بخش ترکی را شبنم توحیدی و ویراستاری زبان فارسی را توران قربانی صادق انجام داده اند.
در بخشی از داستان های این کتاب چنین نوشته شده است؛ بلند می شود، چادر را محکم می تکاند، صدایی مثل زمان هایی که علی اکبرخوان می شد توی تعزیه خوانی به اسب شلاق می زند، بلند می شود. نور لامپ چهره اش را روشن کرده مثل وقت هایی که پشت اسب دراز کش می افتاد و از پشت بتادین و زنگی سرخی که به صورتش مالیده بودند، پیشانی اش می درخشید.
چشم هایش بزرگ نبودند اما گیرایی عجیبی داشتند تا به حال ندیده بودم به کسی زل بزند. نگاه که می کرد زود نگاهش را می گرفت. چند قدم بر می دارد، دسته موهایم را بیشتر کنار لب هایم می برم. صورتم را به سمت شانه ام کج می کنم، نگاهم به چشم هایش نیفتد، سیب سرخ را با شکلات ها و یک دسته اسکناس ۱۰ هزار تومنی به طرفش دراز می کنم. نگاهش روی مژههای بلندم می ماند، سیب قرمز را برمی دارد. بالای دیوار می رود و توی کوچه می پرد.
نظر شما