جمعه ۲۲ تیر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۱
نوشتن داستان دنباله‌دار یک پله از رمان دشوارتر است

لیلا رعیت، نویسنده و مترجم گفت: نوشتن داستان دنباله‌‏دار یک پله از رمان یا داستان دشوارتر است.

لیلا رعیت، نویسنده، مترجم و روزنامه‌نگار در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا داستان‌های دنباله‌دار را بر دو نوع کلی رده‌‏بندی و ‬ بیان‬ کرد: نوع اول داستان‌های سریالی را شامل می‌شود که در حقیقت یک داستان با طرح و مقصدی کلی است، اما در داستان‌‏های کوتاه‌‏تر با مقدمه و پایان ارائه می‌‏شود‬ و‬ نوع دوم نیز مجموعه داستان است که در آن شخصیت‏‌های اصلی و فضای بنیادین یکی هستند اما هر قسمت موضوعی متفاوت از داستان قبلی را دنبال می‏‌کند. داستان دنباله‌‏دار در ویژگی‌‏های اصلی با داستان کوتاه یا رمان مشترک است؛ داشتن موضوع، شخصیت‎‌های اصلی و فرعی، عناصر جذاب، کشمکش، هدف، معماهای جذاب پنهان و دیگر اصول رمان‌‏نویسی و داستان کوتاه‌نویسی در داستان دنباله‌‏دار نیز رعایت می‌‏شود. با‬ این‌‏‬ حال، نوشتن داستان دنباله‌‏دار مانند داستان کوتاه و رمان نیست و نگارش آن از برخی لحاظ‏ دشوارتر و از جنبه‌‏های دیگر شیرین‌‏تر است.

این نویسنده درباره سختی‬‬ ها‬ و شیرینی‌های نگارش داستان‌های دنباله‌دار گفت: همان‬ طور که از اسمش برمی‏‌آید داستان دنباله‌‏دار در آخرین صفحه کتاب خود به انتها نمی‌‏رسد و همچنان ادامه پیدامی‌‏کند. در این نوع داستان هم یک نفر شخصیت اصلی است که خواننده با او آشنا می‌‏شود و انس می‌‏گیرد و شخصیت‏‌های فرعی که به وجودشان عادت می‏‌کند. محیطی که ماجرا در آن می‏‌گذرد در ابتدا برای خواننده ناشناس است‬ و به تدریج شناخته می‌‏شود و لحن گویش نویسنده که او به تدریج با آن الفت می‌‏یابد. شاید در وهله اول به نظر بیاید که کار این نویسنده آسان‌تر از نویسنده داستان کوتاه و رمان است اما درواقع این‬ گونه نیست. خوانندگان حرفه‌‏ای کتاب به این مسئله عادت کرده‌‎اند که برخی داستان‌‏ها و رمان‌‏ها برایشان جذابیت چندانی نداشته باشد اما آن را به انتها برسانند. داستان کوتاه کمتر از ۱۰۰ صفحه و رمان که معمولاً نهایتاً ۵۰۰ صفحه است چندروزی از خواننده زمان می‌‏برد و به اتمام می‌‏رسد. اگر خواننده از داستان خوشش بیاید به احتمال زیاد سراغ دیگر آثار همان نویسنده می‏‌رود یا کتاب‌‏های دیگری در همان سبک و مختصات خواهد خواند، اما آیا دقیقاً همین وضعیت در‬ مورد داستان‏‌های دنباله‏‌دار هم صدق می‏‌کند؟ در پاسخ باید بگویم، خیر.

نویسنده کتاب‌های «آله و آلاله» و «پاندورا» توضیح‬ داد: در قسمت اول این نوع داستان‌ها، فضا، افراد و موضوع معرفی می‌‏شوند‬ و‬ چون داستان چندقسمتی است کشش داستان باید به اندازه‌‏ای باشد که خواننده را به ادامه مطالعه ترغیب کند. در همان یک قسمت که معمولاً چندان طولانی نیست خواننده باید با شخصیت اصلی به حس همذات‏‌پنداری مقبولی برسد و شخصیت‏‌های فرعی تا حدی برایش جذابیت داشته باشند که او مایل به ادامه مسیر با آنها باشد. بخشی از معمای داستان باید در قسمت اول مطرح شود، پاسخ این معما تا حدودی در هر قسمت داده می‌‏شود اما گاهی جنبه جدیدی از معما مطرح می‌‏شود تا ذهن خواننده‏ درگیرتر از گذشته شود. اگر نویسنده بتواند شخصیت اصلی را بسیار جذاب خلق کند و شخصیت‌‏های فرعی و محیط اطراف هم به اندازه کافی دلنشین و پرکشش باشند، نیمی از مسیر برای خلق شاهکاری فراموش‌‏نشدنی را طی کرده و در قسمت‌‏های میانی باید موضوعاتی نو و معماها و درگیری‏‌هایی جدید بیاورد که خود به داستان جذابیتی مضاعف می‏‌بخشد و این نوع داستان را به مسیر موفقیت سوق می‏‌دهد. در داستان دنباله‌‏دار، جذابیت و کشش عناصر داستان، حرف اول را می‏‌زند و نویسنده‏‌ای می‏‌تواند این نوع نوشتن را برای خود انتخاب کند که از قلم پرمخاطب خود اطمینانی نسبی داشته باشد. یکی از شناخته‌‏شده‌‏ترین داستان‌های دنباله‌دار «هزارویک‌شب» یا همان «شب‏‌های عربی» است؛ موضوع کلی راجع به ملکه‌‏ای جوان و خوش‏‌بیان به نام شهرزاد است که به همسری پادشاهی بیمار درآمده. شاهی که هر شب همسری نو اختیار‬ می‌‏کند و نزدیک طلوع صبح فرمان کشتنش را می‌‏دهد. شهرزاد باید با فعال کردن نیروی‬ نهفته وجودش در زمینه داستان‌‏سرایی، این مرد را تا اندازه‌‏ای مفتون کلام سحرانگیز خود کند که ترجیح دهد تا هنگام اتمام این داستان کشتن او را به تاخیر بیندازد. او وقتی داستان در نقطه اوج است لب از ادامه داستان می‏‌بندد و وعده ادامه داستان در شب بعدی را می‌‏دهد؛ کار که به هزار‬ و‬ یک‌‬ شب می‏‌رسد، پادشاه به او دل می‏‌بندد و برای همیشه فکر اعدام ملکه را از سر بیرون می‌‏کند. اگر هزار‬ و‬ یک‌‬ شب را مطالعه کنید می‏‌بینید که تمامی اصول داستان‏‌نویسی به طور بنادین در آن رعایت شده، و مهم‏تر از همه، جذابیت و کشش داستان در اوج است. این‬ اثر‬ در طول قرن‌‏های متمادی در بسیاری از کشورها طرفداران فراوان داشته و در میان خوانندگان از سلیقه‌‏های مختلف به جایگاهی خاص رسیده است. ویژگی اصلی این داستان دنباله‌‏دار، جذابیت فوق‏‌العاده آن است‬ و هدف اصلی شخصیت اول داستان یا همان شهرزاد، تسلط پیداکردن بر پادشاه، در حدی است که بر بیماری روحی خطرناکش فائق آید.

این مترجم همچنین‬ گفت: گذشته از هزار‬ و‬ یک‌‬ شب، همچنان داستان‌‏های دنباله‌‏دار فراوانی بوده‏‌اند که راه خود را به رسانه‌‏های مختلف گشوده‏‌اند. هرژه، نویسنده بلژیکی، شخصیت «تن‏‌تن» را خلق کرد و میلیون‌‏ها کودک و نوجوان و بزرگسال را شیفته این شخصیت کرد. تن‌‏تن مرد جوان مجردی است که به همراه سگش میلو زندگی می‎‌کند؛ به شغل خبرنگاری مشغول است و زندگی‏‌اش سراسر ماجراهای پرهیجان است. اوایل تن‏‌تن تنهاست و دیگر افرادی که در داستانش حضور دارند دورادور ایفای‬ نقش می‌‏کنند؛ اما به‬ ‏تدریج دوستانی جدید می‏‌یابد که برای او مقام خانواده را پیدا می‌‏کنند. کاپیتان هادوک، پروفسور تورنسل، دوقلوهای پلیس دوپوند و دوپونت به نزدیکان تن‌‏تن تبدیل می‌‏شوند و هستند شخصیت‌‏هایی سرشناس که نقش‏‌هایی فرعی‏‌تر دارند. تقریباً هرکسی که از این داستان خوشش آمده، به دنبال خواندن تمامی ماجراهای تن‏‌تن بوده؛ بچه‏‌هایی که تعدادی از آنها را خوانده‌‏اند در حسرت خواندن دیگر ماجراهای تن‌‏تن به دنبال جلدهای دیگر این شخصیتند‬ و‬ هرژه نهایت توان خود را برای خلق شخصیت‏‌هایی جذاب، معماهایی خاص و محیط‏‌هایی پرکشش به کاربرده و در جذب مخاطب به نهایت موفقیت رسیده است. هریک از ماجراهای این شخصیت در یک سرزمین می‏‌گذرد‬ و‬ هرژه به تک‎‌تک این سرزمین‌‏ها تسلط کافی دارد و مردمان هر کشور را به دقیق‏‌ترین شکل ممکن تصویرسازی کرده است. همچنین‬ لحن طنز این ماجراها، دلیل دیگری برای پرکشش بودن آن است.

رعیت همچنین‬ عنوان‬ کرد: نویسنده دیگری که مجموعه‌‏هایی دنباله‌‏دار نوشته و در این زمینه بسیار موفق عمل کرده آگاتا کریستی است‬ و‬ پوارو که تقریباً محبوب‏‬‬‬‬‬ ترین مخلوق اوست شخصیتی بدیع و متفاوت دارد که خود را در دل مخاطب این داستان به خوبی جا می‏‌کند. او مردی میانسال، مجرد‬ و‬ ناتوان از برقراری ارتباط عادی اما نابغه‌‏ای تکرارناشدنی در حل عجیب‌‏ترین و لاینحل‌‏ترین معماهاست. داستان‌‏های این مجموعه استقلالی نسبی از یکدیگر دارند اما شخصیت‏‌های اصلی مشترکند و هدف غایی همه، پیداکردن گناهکار و خدمت به عدالت است.

این نویسنده درباره ظرفیت‌های ادبیات داستانی ایران با توجه به پیشینه قصه‌ها و افسانه‌های‌ سرزمین‌مان، توضیح‬ داد: داستان دنباله‌‏دار در ایران کمتر کار شده و علت اصلی، مشکلاتی است که همواره در حوزه نویسندگی مانع رشد و پویایی نویسندگان بوده است. در دوره‌‏ای به سر می‌‏بریم که نویسندگان رمان بعد از نوشتن یک یا دو اثر میدان را خالی می‏‌کنند و تصمیم به رهاکردن این مسیر می‌‏گیرند. نداشتن حمایت جدی، باعث شده تعداد فراوانی از نویسندگان خوش‌‏آتیه در همین ابتدای مسیر با سرخوردگی مواجه شوند و از نوشتن کناره بگیرند؛ گرانی کاغذ، کم‬ بودن‬ حمایت مادی و معنوی، سرانه مطالعه پایین و عواملی مانند آن به توقف بسیاری از استعدادهای درخشان می‏‌انجامد. نوشتن داستان دنباله‌‏دار یک پله از رمان یا داستان دشوارتر است‬ و‬ در فضایی که رمان و داستان کوتاه حتی باکیفیت مقبول از استقبالی قابل قبول برخوردار نیست نمی‌‏شود توقع رشد داستان دنباله‌‏دار را داشت.

وی درباره چالش‌های مطرح در حوزه نگارش داستان‌های دنباله‌دار ادامه داد: اصلی‌‏ترین چالش این نوع داستان برای نویسنده، جذابیت و پرکشش بودن داستان است‬ و‬ اگر یک رمان برای موفقیت باید جذابیتی ۶۰ درصدی داشته باشد، این موضوع در داستان دنباله‌‏دار به ۹۰ درصد می‏‌رسد. نویسنده باید شخصیت‌‏ها را تا حد‬ امکان ملموس و دلپذیر عنوان کند و فضایی جذاب و خاطره‏‌انگیز بسازد تا خواننده به راحتی با آن انس بگیرد. گذشته از این، او باید مراقب باشد مبادا هیچ نقطه‏‌ای از داستان رنگ و بوی تکراری بیابد و هیجان کافی در آن موج نزند. در داستان دنباله‌‏دار، کشش و جذابیت حرف اول را می‏‌زند و نویسنده باید در تک‌‏تک سطرهای داستان خود به این نکته بسیار‬ مهم بیشترین توجه را داشته باشد. به امید روزی که داستان دنباله‌‏دارنویسی در ایران هم‏رده رقبای خارجی‏‌‬ قراربگیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها