سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ بهزاد دانشگر، محقق و پژوهشگر در بیست و یکمین عصرانه کتاب مرکز مطالعات راهبردی ژرفا گفت: کتاب «به توان هایتک» درباره مردانی است که فکر ساختن هستند و از زندگی خودشان، امکانات و لذتهایی که برای ما خیلی جذاب است آنها از آن میگذرند تا چیزی را بسازند تا مشکلات و مسائل مردم را کمتر بکند. از این رو شغل برای آنها فقط یک منبع درآمد و گذران زندگی نیست. در شبانه روز مشغول کارند تا کارشان را جلو ببرند.
او افزود: در این کتاب مشاهده میکنید چطور کاری که دو دانشجو در دوران دانشگاه شروع کردند که در نظر بقیه علافاند و توان خاصی ندارند، اما در مجموعههای صنعتی میروند و تلاش میکنند که یک ایده رو به پیش ببرند و بعد شرکتی تاسیس میکنندکه یکی از بینظیرترین شرکتهایی است که در جهان وجود دارد که از مسیر حل مسائل انرژی در کشور کار میکنند.
این محقق روایت پیشرفت اظهار کرد: در زمینه ابزاری که تولید برق را در نیروگاهها کنترل میکنند و سایر ابزار از همین دست توانستند کشور را به خودکفایی برسانند.
بهزاد دانشگر گفت: چون کتاب «تندتر از عقربهها حرکت کن» را نوشته بودم درباره شرکت بهیار صنعت سپاهان بود که تلقی برخی بر این بود که فردی مانند نوید نجاتبخش و طرز تفکرش، جهان گفتمانی خاصی است که پول حرف اول را نمیزند و برای همین استثنا است و برای من این سوال پیش آمد که وافعا این افراد استثنا هستند. شروع کردم به تحقیق و پژوهش درباره افراد دیگر که با چند گروه و مجموعه بزرگ و صنعتی آشنا شدم که با همین طرز تفکر کار میکنند. دو تا از این گروهها را تالیف کردم، یکی شرکت آهار، مجموعه آقای جهانی و … ساعت ۶:۰۰
به توان هایتک؛ بذر امید مینشاند
علیالله سلیمی در ادامه این برنامه گفت: در حوزه نشر کارهایی از این نوع کم داشتیم و همانطور که اشاره شد معمولاً افرادی کمی پیدا میشود که با عشق کار کنند و سراغ ایدهای بروند که بخشی از آرمان آنهاست و برای آن تلاش کنند. آن هم در شرایطی که خیلیها حرف از «نمیشود و نمیتوانیم» میزنند. اما در میان یک عده با قبول همه محدودیتها و مشکلاتی که هست سراغ تحقق ایدهای رفتند تا گرهای از کار کشور را بگشایند.
او ادامه داد: در نگاه نخست «به توان هایتک: روایت یک اتفاق بزرگ در خودکفایی صنعت برق کشور» تاریخ شفاهی روایت پیشرفت است که در حالت عادی به چشم نمیآیند. یک محقق تلاش کرده با جستوجو در سراسر کشور آنها را پیدا کند و روایت آنها را ثبت کند. چون کسانی که در عرصه پیشرفت دست به کار میزنند خیلی تمایلی به بیان آن ندارند، چون معتقدند که خدمتی برای کشور انجام دادند و قصد منت گذاشتن ندارند.
این منتقد بیان کرد: وظیفه محققان و پژوهشگران است که چنین افرادی را که در زمینه پیشرفت کشور کار میکنند، بیابند و روایت آنها را ثبت و ضبط کنند. همین کشف چنین پروژههایی و ثبت روایت آنها میتواند امیدبخش باشد. به عبارتی خوانندگان این کتاب کسانی هستند که حسی از ناامیدی دارند و به آنها القا میشود که چون جهان سوم هستید نمیتوانیم به بسیاری از پیشرفتها دست پیدا کنیم، چاپ چنین کتابهایی میتواند امید را در جامعه تسری دهد.
علیالله سلیمی عنوان کرد: وقتی کتاب را میخوانید دو آدم معمولی را مشاهده میکنید که برای کاری پشتکار خاصی به خرج میدهند و در میان سختی فراوان با ایمانی که به ایده و آرمان خود دارند، اتفاقی را شکل میدهند که خروجی آنها بذر امید را در دل جامعه مینشاند. بنابراین روایت کتاب تلاش افرادی است که به آینده امیدوارند و به تواناییهای فردی و ملی ایمان دارند و میخواهند ثابت کنند که «میشود» در جهان سوم موفق بود و پیشرفت کرد.
او افزود: داستان دو فرد معمولی که گوشه یک گاراژ دفتری برپا میکنند و با تلاش و سماجت کارهایی را صورت میدهند که عجیب و غریب است و برای پروژههای بینالمللی زیاد دعوت و به حدی سرشان شلوغ میشود که دیگر هر پروژهای را نمیتوانند قبول کنند! مهمتر از اینکه نام ایران را بر سر زبانها میاندازند و فعالیت آنها در زمینه صنعت برق به شکلی است که فراتر از آنچه است که در صنعت برق رسمی کشور در جریان است.
نظر شما