پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
۳۰ سال تلاش عاشقانه برای کتاب/ از فروش قسطی کتاب تا راه‌اندازی کتابخانه سیار

یک مروج کتابخوانی گفت: اگر می‌خواستم می‌توانستم تاجر شوم و در زمینه‌ای تجارت کنم. مطمئن هستم که موفق هم می‌شدم؛ ولی به‌شدت به توسعه کتابخوانی علاقه‌مند بودم. وقتی دیدم همه‌چیز را در کشور قسطی می‌فروشند به جز کتاب، این طرح به ذهنم رسید که چرا کتاب را قسطی نفروشیم؛ پس آن را اجرا کردم.

فرین الماسی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره سابقه فعالیت خود در زمینه ترویج کتابخوانی گفت: از سال ۱۳۷۵ به طور آزمایشی فروش اقساطی کتاب را در یکی از مدارس غیرانتفاعی پسرانه شروع کردم و وقتی دیدم از آن استقبال شد، آن طرح را ادامه دادم. طرح فروش اقساطی کتاب را در سال ۱۳۷۴ در مقاله‌ای به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه کردم. من این طرح را در سه دبیرستان در قزوین شروع کردم و همچنین به صورت نمایشگاه دائمی در محل هلال احمر قزوین ادامه دادم. این طرح را از سال ۷۶ تا ۷۹ اجرا کردم؛ اما دیگر توانم تمام شد و به دلیل کسالت نتوانستم ادامه دهم.

وی ادامه داد: طرح فروش اقساطی کتاب هم به عنوان طرح برگزیده برای توسعه کتابخوانی از سوی وزارت فرهنگ برگزیده شد. از آن‌موقع تا الان، من همچنان توسعه کتابخوانی را از طریق تجهیز کتابخانه‌های مدارس و دو دانشگاه ادامه می‌دهم. روش کار من به این صورت است که به مدارس سر می‌زنم و وقتی تشخیص دادم کدام مدارس کتابخانه‌هایشان مجهز نیست و مشکل دارند، از مدرسه یا اداره کل می‌خواهم نامه بنویسند و یک نامه هم خودم می‌نویسم و سپس نامه‌ها را به وزارت فرهنگ م‌یبرم. وزارت فرهنگ هم از انبار کتاب به ما کتاب می‌دهد یا کتاب‌ها را به مرکز استان می‌فرستد. از سال ۷۶ تا الان فکر می‌کنم دست‌کم کتابخانه ۴۰ مدرسه و دو دانشگاه را تجهیز کرده‌ام.

الماسی درباره آخرین اقدام خود در زمینه ترویج کتابخوانی بیان کرد: آخرین کاری که در حال انجام آن هستم این است که به استان بوشهر رفته و در آنجا ساکن شده‌ام. در این استان، روستایی است به نام روستای «چاهه» که مردم کتابخوانی دارد؛ به همین دلیل من تصمیم گرفتم یک کتابخانه سیار راه‌اندازی کنم. نزدیک ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان کتاب دارم که می‌خواهم با این کتاب‌ها، کتابخانه را تجهیز کنم و به حالت سیار این کتاب‌ها بین مردم روستا دست به دست شوند. فعلاً از روستای چاهه شروع کرده‌ام؛ اما دوست دارم این کتابخانه روستا به روستا بچرخد. در ایام نمایشگاه کتاب هم برای ناشران نامه نوشتم و فعالیت‌های این دو دهه خود را در حوزه کتابخوانی شرح دادم و از آن‌ها خواستم اگر دوست دارند چند جلد کتاب را به کتابخانه سیار اهدا کنند.

این مروج کتابخوانی افزود: اگر می‌خواستم می‌توانستم تاجر شوم و در زمینه‌ای تجارت کنم. مطمئن هستم که موفق هم می‌شدم؛ ولی به‌شدت به توسعه کتابخوانی علاقه‌مند بودم. وقتی دیدم همه‌چیز را در کشور قسطی می‌فروشند به جز کتاب، این طرح به ذهنم رسید که چرا کتاب را قسطی نفروشیم؛ پس آن را اجرا کردم. علاوه بر این، دلم می‌سوزد وقتی می‌بینم خیلی از نقاط کشور واقعاً محروم هستند؛ به‌خصوص این روستای چاهه که رفتم. در شهرستان جم واقع در استان بوشهر هم به ۲۵ مدرسه سر زدم و برای این مدارس هم درخواست کتاب دادم و وزارتخانه هم با ما همکاری کرد.

او در ادامه درباره علاقه خود به کتاب و کتابخوانی عنوان کرد: من عاشق کتاب هستم. تمام زندگی ما - خودم، پسرم و همسرم- کتاب است. دوست دارم در حدی که صدمه نبینم کتابخوانی را توسعه دهم؛ چون جسمم واقعاً خیلی تحلیل رفته است. من دیگر الماسیِ ۳۰ سال پیش نیستم که بتوانم بدو بدو کنم.

فرین الماسی در پایان خطاب به ناشران گفت: درخواستم از ناشران این است تا جایی که می‌توانند با ما همکاری کنند. اگر اسم من را جست‌وجو کنند شماره‌ام را می‌توانند پیدا کنند و برای اهدای کتاب اقدام کنند. روستاهای زیادی هست که می‌توانند خیلی راحت تحت پوشش قرار دهند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • علی دولتیان IR ۱۰:۳۲ - ۱۴۰۳/۰۶/۰۴
    کار خانم فرین الماسی بسیار ارزشمند است برای انگیزه بیشتر و بهتر به حمایت مسئولانی که درک کافی از ارزشمندی کار داشته باشند دارد مخصوصا وزارت ارشاد این بانو فعال کتابخوانی را نخستین بار در کنگره زن و دفاع مقدس در خوزستان دیده بودم که با همکاری وزارت کشور و کمیسیون بانوان استانداری اهواز برگزار شده بود که مقاله ارسالی بانو الماسی هم از مقاله های برگزیده کنگره بود

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها