یکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۵
نیازمند بازخوانی انقلاب مشروطه هستیم/ روزنامه‌هایی که نشان‌دهنده عطش مردم برای بیداری بود

محمدرضا جوادی یگانه، دانشیار جامعه‌شناسی گفت: باید به عنوان خاطره به انقلاب مشروطه توجه کنیم و باید ببینیم که کدام بخش از گذشته را باید به زمان حال بیاوریم. امروز نیازمند بازخوانی انقلاب مشروطه هستیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا محمدرضا جوادی یگانه، دانشیار جامعه‌شناسی و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در مراسم بزرگداشت روز مشروطه که به همت گروه تاریخ و باستانشناسی، گروه علوم اجتماعی و گروه علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی و با همکاری انجمن ایرانی تاریخ، شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ برگزار شد، به موضوع «مردم مالکین دوباره انقلاب مشروطه» پرداخت و گفت: از مشروطه توصیف گوناگونی ذکر شده است. بالفور می‌گوید: علت اینکه انگلستان همراه شد به این دلیل بود که سفیر انگلیس به باغ احتیاج داشت، این تعبیر به عنوان مشروطه فانتزی پذیرفته می‌شود.

وی افزود: در تعابیر دیگر به انقلاب مشروطه، مشروطه خیالی، مشروطه نارس، مشروطه بی نقاب، مشروطه پیچیده، مشروطه مشروعه، مشروطه دزدیده شده، مشروطه وارونه و مشروطه اغراق شده نیز گفته شده است که همه این تعابیر نشان می‌دهد که در تعریف مشروطه به یک وفاق نرسیده‌ایم. تعبیر من میراث است، آن بخش از تاریخ که برای اکنون به جا گذاشتیم. مشروطه امروز تقریباً یکی از محدود نقاط وفاق است.

جوادی یگانه بیان کرد: امروز جامعه بر روی مشروطه وفاق دارد. مشروطه از ابتدا در انقلاب پذیرفته شده است. تعبیر این است که کسی میراث مشروطه را انکار نمی‌کند. اما مشروطه از چه زمانی مورد وفاق واقع شد؟ نگاه نسبت به مشروطه جدید نیست. در فیلم مشروطه علی حاتمی، تبریز دوره مشروطه و ستارخان تلخ و کثیف و سیاه نشان داده شده است. حاتمی می‌گوید نگاه تاریخی در مورد ستارخان روشن نیست و بسیار متناقض است. این نگاه، نگاهی است که در مورد مشروطه در سال ۵۱ می‌بینیم.

وی در ادامه گفت: مشروطه به عنوان بخشی از تاریخ ما به عنوان دهه اول قرن گذشته دیده نمی‌شود. عوض اینکه مشروطه اتحاد ملی ایجاد کند، انکار نمی‌شود ولی تجربه موفق هم نیست. گفت‌وگوی میان مشروطه و انقلاب اگر قرار است در ذهن ما وجود داشته باشد باید در بزنگاه‌ها به کمک ما بیاید. مسئله این است که در سال ۵۷ چنین چیزی نبوده است. انقلاب ۵۷ که بزرگترین و مهم‌ترین کنش جمعی ایرانیان بوده است، از انقلاب مشروطه موفق‌تر بود.

جوادی یگانه افزود: آیا واقعاً آرمان‌های مشروطه و خاطره‌های مشروطه در انقلاب اسلامی موجود بود یا نه؟ انقلاب اسلامی به تدریج از مشروطه تهی شد و در انتها دیگر اثری از مشروطه نبود. محدود زمانی را می‌بینیم که به خاطره‌های مشروطه ارجاع داده می‌شود. مشروطه انقلاب خوبی بود اما شکست خورد و دیگر به کار نمی‌آید تا امروز که همه به آن افتخار می‌کنند. انقلاب مشروطه راهی طولانی را طی کرده است تا به اینجا برسد. کمتر کسی به قانون اساسی مشروطه ارجاع می‌دهد. حتی کسانی که قانون اساسی را می‌نوشتند به قانون اساسی مشروطه به عنوان متنی در کنار متن‌های دیگر توجه کردند نه بیشتر.

وی بیان کرد: تقریباً چیزی به عنوان ارجاع وجود ندارد. مشروطه به عنوان یک آرمان مورد توجه قرار نگرفته است. به جز مواردی اندک ارجاع به قانون اساسی مشروطه را نمی‌بینیم. انقلاب مشروطه تنها عبرت است. از سال ۵۷ تا ۶۲ فراوان به کار می‌رود. ایده اصلی مشروطه خوب بود، نهضتی که در صف اول آن علما قرار داشتند، علما متمم قانون اساسی را نوشتند اما به آن عمل نشد. رهبری مشروطه با روحانیت بود اما با ورود روشنفکران روحانیت کنار رفت. از بین رفتن رهبری مشروطه و تفرقه سبب شد انقلاب مشروطه منحرف شود.

جوادی یگانه گفت: مشروطه به عنوان یک آرمان و رویا وجود نداشته است، این نگاه، نگاه تازه‌ای است، اما اینکه چگونه این نگاه ایجاد شده است، مسئله بعدی است. بخشی از این نگاه به تکاپو و تقلای ما برمی‌گردد، ما همه راه‌ها را رفتیم و هنوز هم در مورد مشروطه اما و اگر فراوانی وجود دارد. باید به عنوان خاطره به انقلاب مشروطه توجه کنیم و باید ببینیم که کدام بخش از گذشته را باید به زمان حال بیاوریم. امروز نیازمند بازخوانی انقلاب مشروطه هستیم. بعد از ۱۲۰ سال زمانی که می‌خواهیم در مورد مشروطه پژوهش کنیم هنوز کتابی که انقلاب مشروطه را با جزئیات بیان کند، نداریم. تاریخ مشروطه هنوز هم ایدئولوژیک است. اگر قرار است به عنوان میراثی خاص مورد توجه قرار بگیرد و مبنای دائمی باشد، نیاز به بازخوانی و توجه دارد.

وی افزود: از آن خود کردن میراث مشروطه مسئله مهم‌تر از بازخوانی است. باید بدانیم کدام مسئله را امروز می‌خواهیم با بازخوانی انقلاب مشروطه حل کنیم. مشروطه‌خواهان نمی‌دانستند، مشروطه چیست، اما یک حسی داشتند که آن حس مثبت بود. مشروطه‌خواهان نمی‌توانستند این حس را بیان کنند، قاعدتاً جامعه ایران به جایی رسیده بود که اگر مشروطه هم شکل نمی‌گرفت، موقعیتی مشابه آن شکل می‌گرفت.

قانون اساسی مشروطه تاثیری بر قانون اساسی ایران نداشته است

در این نشست همچنین محمد ایمانی، دانش‌آموخته حقوق عمومی به موضوع «قانون اساسی مشروطه منتظم و نامنتظم» پرداخت و گفت: به زعم بنده اینکه تلقی پادشاهی پارلمانی قرن بیستمی را به مشروطه می‌چسبانند، درست نیست. این نامنتظم بودن به قانون اساسی مشروطه برمی‌گردد. تامل من در مورد قانون اساسی است. آیا در کنار قانون اساسی می‌توانیم عرف قرار بدهیم؟ وقتی به حقوق اساسی نگاه می‌کنیم، نهادگرا، هنجارگرا و آزادی‌گرا است. حقوق اساسی نهادگرا حتی در مواجهه با دیگر کشورها ضعیف بوده است.

وی افزود: نگاه می‌کنیم که قانون وجود دارد یا ندارد، اگر به تعبیر موفق قانون اساسی نگاه کنیم، عموم نگاه‌ها به نهادها و ساختارهاست. اگر درست تعریف شوند، این نظام حقوق اساسی خودش به جلو می‌رود و اگر درست تعریف نشوند، به مثابه شعار می‌مانند. نگاه من فرمالیته است. اما دولت انتظامی دقیقاً چیست؟ اگر تاریخ حقوق سیاسی جهان را مطالعه کنیم، عموم نظام‌های دنیا از دولت ملت وارد دولت انتظامی می‌شود. یعنی دولت در وهله اول نظم و بعد ساختار را ایجاد می‌کند. یعنی ابتدا قانون به معنای ظاهری به وجود بیاید و در ادامه قانون محقق شود.

ایمانی بیان کرد: زمانی که انقلاب می‌شود و یک شبه می‌خواهند دولت انتظامی را به دموکراتیک تبدیل کنند، با شکست روبه‌رو می‌شوند. تجربه شرقی این است، پیش از اینکه دولت ملت را داشته باشیم، یکسری حکومت خودکامه داشتیم و با یک حکومت قانون‌مند طرف نبودیم. تلقی من از دولت انتظامی این است که می‌آید تا یکسری نهادها را برای آغاز دوره گذار ایجاد کند. قانون اساسی مشروطه دولت انتظامی را چگونه تصویر کرده بود؟ قانون اساسی مشروطه شامل یکسری قواعد اولیه است که باید یک مجلس نمایندگان شکل بگیرد و بخشی از قدرت را به دست بگیرد.

وی در ادامه گفت: نویسندگان اولیه نمی‌خواستند یکدفعه به منتخبین مردم قدرت تام بدهند. مجلس اصناف بیشتر به اتاق بازرگانی شباهت داشت. فی‌الواقع در قانون اساسی مشروطه شاه مسئول انحلال پارلمان است و بعد قانون اساسی نوشته می‌شود، متمم قانون اساسی نهایی می‌شود و به بذل مرحمت شاهنشاه در اصل دوم متمم اشاره می‌شود. قوه اجرائیه مخصوص پادشاه است. قانون اساسی مشروطه صلاحیتی را به شاه می‌دهد. قانون اساسی چند بار دوگانه اصلاح می‌شود، یا متمم زده می‌شود و یا متن مورد اصلاح واقع می‌شود. مجلس موسسان مظهر اراده ملت قانون اساسی را مورد تایید قرار می‌دهد و هر چه جلوتر می‌رویم به منتظم بودن خود وفادارتر است.

ایمانی افزود: بخش نامنتظم بودن کجاست؟ بیش از هر چیز باید در خودش سازگار باشد و مغایرت نداشته باشد. اصل ۳۷ متمم اگر شاه ولیعهد نداشته باشد با پیشنهاد شاه و تصمیم مجلس ولیعهد تعیین می‌شود. اصل ۴۵ بیان می‌کند کلیه قواعد باید به امضای شاه باشد و بعد به امضای وزیر برسد، یعنی عزل و نصب وزرا از شاه است ولی فرمان بعد از شاه به امضای وزیر می‌رسد، گویی همه اینها تشریفاتی است.

وی بیان کرد: قانون اساسی مشروطه چه بر حسب تجربه تاریخی و چه بر حسب ضرورت تاریخی و چه بر اساس متن و اصلاحات یک قانون اساسی است که تنها کارکرد آن دموکراتیزاسیون نیست. وظیفه‌اش این است که یک دولت انتظامی را در ایران سامان بدهد. این قانون اساسی مشروطه چه تاثیری بر روی قانون اساسی ایران داشته است؟ واقعیت این است که تاثیر زیادی نداشته است.

روزنامه‌های عصر مشروطه نشان‌دهنده عطش مردم برای بیداری

محمد بی‌طرفان، دبیر نشست نیز گفت: در مورد مشروطیت حرف بسیار است و واقعیت این است که شاید در حوزه مشروطه پژوهش‌هایی که از یکصد سال گذشته تا امروز انجام گرفت، درصد بسیار کوچکی از حجم داده‌های زمان مشروطیت است. بعد از صدور فرمان مشروطیت روزنامه‌های بسیاری منتشر شد، برخی از این روزنامه‌ها به صورت تک شماره باقی مانده است.

وی افزود: صد روزنامه برای یک کشور خیلی زیاد است، آن هم برای کشوری که نود درصد مردم در آن بی‌سواد بودند. این نشان‌دهنده عطش مردم برای بیداری است. عمده روزنامه‌ها مانند روح‌القدس، صوراسرافیل، حبل‌المتین، تمدن و بسیاری دیگر در تهران منتشر می‌شدند. مرکز بعدی تبریز است که روزنامه‌های آزاد، آذربایجان و… را منتشر می‌کند. بعد از آن گیلان و سپس اصفهان و در نهایت خورشید در مشهد و ندای اسلام در شیراز منتشر می‌شود. این روزنامه‌ها داده‌های زیادی را در خود دارند که متاسفانه هنوز بر روی آنها پژوهشی انجام نشده است.

بی‌طرفان بیان کرد: بعد از مشروطیت بالغ بر ۲۰۰ انجمن در ایران شکل گرفت. مردمی که قبلاً خیلی فعالیت نداشتند به یکباره از طریق روزنامه‌ها که روشنگری می‌کنند، آگاه می‌شوند و از طریق این انجمن‌ها از این آگاهی حفاظت می‌کنند. مشروطه خوب بود چون جایگزینی به جای آن نداشتیم. این حکومت باید در جایی مسیرش عوض می‌شد و انقلاب مشروطه مسیر را عوض کرد. روشنفکران عصر مشروطه دیکتاتورمآبانه اما روشنفکرانه توانستند اصلاحاتی ایجاد کنند، با استبداد منور موافق بودند. حکومت رضاشاه شکل گرفت و مشروطه را از بین برد اما تحولات دیگری را دیدیم. نبود ثبات سبب از بین رفتن مشروطه شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها