به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب صوتی «من مترسکم ولی میترسم» نوشته احمد اکبرپور با تصویرگری مریم طهماسبی از کتابهای طوطی (واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) یک کتاب تصویری است که گروه «جیکو»، وابسته به کمیته خدمات کتابداری برای کودکان با نیازهای ویژه، آن را به یک اثر صوتی تبدیل کرده است.
کتابهای تصویری بخش بزرگی از منابع مطالعاتی کودکان و نوجوانان هستند. در این بین، نوعی از کتابهای تصویری هستند که رابطه متن و تصویر در آنها فراتر از صرفاً به تصویر کشیدن متن و تقارن با آن است؛ حتی گاهی روایت متن و تصویر در تقابل و تناقض با یکدیگر قرار میگیرند. گویاکردن متن چنین کتابهایی بدون توضیح تصاویر، برای شنوندگان امکانپذیر نیست و مخاطب نمیتواند تنها با شنیدن متن روایت، داستان را کامل و به درستی دریافت کند؛ در نتیجه بدون پیداکردن راه حلی برای این مشکل، بخش بزرگی از منابع ارزشمند ادبیات کودکان و نوجوانان قابلیت گویاشدن نداشت.
گروه جیکو برای گویاکردن کتابهای تصویری کودکان، به خواندن متن به همراه شرح تصاویر میپردازد. تولیدات گروه جیکو برای کودکان نابینا و بینا به یک اندازه جذاب و کاربردی است و همچنین مناسب برای والدینی است که نمیتوانند برای فرزندان خود کتاب تصویری بخوانند. گروه جیکو در حال حاضر این طرح و پژوهش را زیر نظر شورای کتاب کودک انجام میدهد. همچنین جیکو از موسیقی و افکتهای صوتی برای انتقال بهتر مفاهیم استفاده میکند و در کل فضایی را میسازد تا شنونده بتواند صرفاً با کمک صدا فضای داستان و تصاویر کتاب را تجسم نماید و برای انجام این کار از متخصصان حوزه تصویرگری، نویسندگی، صداپیشگی، آهنگسازی و روانشناسی افراد با نیازهای ویژه کمک میگیرد.
این کتاب صوتی، یکی از ۸ اثری است که از ایران به عنوان نامزد فهرست کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه (IBBY) ۲۰۲۵ معرفی شده است.
علاقهمندان میتوانند این کتاب صوتی ۲۴ دقیقهای را به صورت رایگان از اپلیکیشن فیدیبو دریافت و از شنیدن آن لذت ببرند.
داستان کتاب «من مترسکم ولی میترسم» درباره مترسکی است که دوست ندارد بچهها را بترساند یا حیوانات را فراری بدهد. او مترسکی عمیقاً مهربان است که تمام مدتی که توی مزرعه کاشته شده است، قصد دارد با همه دوست شود؛ از آسمان گرفته تا دختر کوچولوی دوستداشتنیِ صاحب مزرعه اما او ناخواسته باعث ترس بقیه میشود و همین او را غمگین میکند. در آخر پاهایش را از خاک بیرون میکشد و برای همیشه، مزرعه را بهقصد پیداکردن دوست واقعی ترک میکند.
نکته جالب در مورد این کتاب، پایان آن است. در پایان این داستان (البته این داستان پایانی ندارد) شما نیز جزئی از داستان میشوید؛ زیرا نویسنده از شما میخواهد اگر مترسک را دیدید، با او دوست شوید. این کتاب قصد دارد به کودکان بیاموزد اصل هر چیزی ورای ظاهر اوست. زیباییها را باید عمیقتر و جزئیتر جستوجو کرد. اگرچه ظاهر مترسک آنقدر زیبا و جذاب نیست؛ اما زیر پیراهن کثیفش، قلبی مهربان دارد که با دیدن باران سرِ شوق میآید و وقتی دوستی پیدا نمیکند، اشک میریزد.
نظر شما