سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه نعمتی: سالی دیگر و اربعینی دیگر رسید. تقویم ورق خورد و امسال چهارمین روز شهریورماهِ تابستان مصادف شد با اربعین حسینی. این مناسبت و رویداد سوژهای است بزرگ، فضایی دارد متنوع و شخصیتهایی که هر کدام از آنها میتواند قهرمان یک داستان باشد. همین سوژه و فضا و شخصیتها، اثر جدید کبری التج و علیرضا نورمحمدی را شکل دادهاند. کتاب «تنها به بهشت نمیروم» به قلم این دو نویسنده کاری جدید برای مناسبت اربعین حسینی است که با تصویرگری سمیه صالح شوشتری و به کوشش مؤسسه فرهنگی منادی تربیت منتشر شده است. در ادامه گفتوگوی ما را با دو نویسنده این اثر میخوانید:
- «تنها به بهشت نمیروم» چه سوژه و موضوعی دارد؟ نگارش آن چقدر زمان برد؟
کبری التج: این کتاب، یک رمان کوتاه نوجوان است درباره سفر اربعین. کتاب را به همراه همکارم نوشتیم و چون قرار بود برای اربعین به چاپ برسد، با سرعت کار کردیم و در کمتر از یک ماه الحمدلله به نتیجه رسید.
- چندمین اثر مذهبی یا اربعینی شماست؟
کبری التج: اولین کتاب اربعینی است که به لطف خدا توفیق نگارشش را داشتم. دو کتاب اولم داستانهای کوتاه بودند که بر اساس روایات نوشته شده و میشود گفت فضای مذهبی داشتند؛ اما دو رمان بعدیام که رمانهای نوجوان هستند مستقیماً مذهبی نیستند ولی به سبک زندگی اسلامی توجه دارند: کتابهایی مانند «مرگ بر مدرسه» و «دختری به کره و پسری به جهنم».
علیرضا نورمحمدی: اولین اثری بود که از من چاپ میشد. الحمدلله با کمک نویسنده دیگر کتاب، تونستیم کار را در زمان محدودی که داشتیم به پایان برسانیم.
- یک کتاب اربعینی که سوژه خاصی دارد، به نظر میرسد کتابی محدود به زمان باشد و مخاطب بخواهد نزدیک به فضای اربعین آن را بخواند. با این گزاره موافقاید؟ آیا داستان نوجوان شما ظرفیت این را دارد که در ایام دیگری هم خوانده شود؟
کبری التج: بله، این کتاب وابسته به سوژه اربعین است؛ اما سعی شده شخصیتها و اتفاقات و روابط، کاملاً متناسب با حالوهوای نوجوان و آمیخته با طنز باشد. خواندن این حسوحال نوجوانانه، در هر زمانی میتواند لذتبخش باشد.
علیرضا نورمحمدی: ما به اربعین صرفاً به چشم یک مراسم نگاه نکردیم. تلاش کردیم اربعین را به چشم یک فرهنگ و سبک زندگی ببینیم که در تمام طول سال و تمام لحظات زندگی میتواند تأثیرگذار باشد.
- این اثر نگارش مشترک دارد. تجربه آن برای شما چگونه بود؟ آیا درنهایت با توجه به خروجی داستان، حکایت دو آشپز و اینها شده است یا دوست دارید باز هم از این تجربهها داشته باشید؟
کبری التج: اولینبار بود چنین تجربهای داشتم و خداراشکر جذاب و خوب بود. شخصیتپردازیها و طرح داستان را مشترک پیش بردیم؛ اما ماهیت داستان به شکلی است که هر کدام کاملاً مستقل داستان را نوشتیم. داستان از زبان یک خواهر و برادر دوقلوست که راهی سفر اربعین شدهاند و اتفاقات از نگاه هر کدام از آنها، به صورت جداگانه روایت میشود؛ یعنی همزمان هم نگاه دخترانه را داریم و هم پسرانه. این تجربه که مثبت و خوب بود و اگر شرایط اینچنینی باز هم مهیا باشد، از آن استقبال میکنم؛ هرچند خیلی بستگی دارد به داستانی که قرار است روایت شود.
علیرضا نورمحمدی: خیلی تجربه خوب و ارزشمندی بود. امیدوارم دوباره بتوانم همنویسی با کبری التج را تجربه کنم. به نظر من در نوشتن کار مشترک، نیاز است که یک نفر در نهایت، نظم و تعادل کار را برقرار کند که او لطف کرده و این زحمت را کشید.
- «اربعین»؛ این کلمه برای شما یادآور چیست؟ دوست دارید نوجوانان و مخاطبان کتاب پس از خواندن اثرتان، پس از شنیدن کلمه «اربعین» چه تصویر و نگاهی داشته باشند؟
کبری التج: اولین چیزی که به یادم میآید تکمصرعی است که سالها قبل شنیدهام؛ «که تاریخِ پر از خون و شهادت، سراسر اربعین در اربعین است». راستش در این کتاب سعی شده علاوه بر پرداختن به سختیها و شیرینیهای سفر اربعین، به جنبه مهم و اصلی این سفر پرداخته شود: یعنی مقاومت و ظهور. دوست دارم نوجوانان نیز، همراه با شیرینی خاطرات راحیل و رهاد، به این معنا برسند.
علیرضا نورمحمدی: ظهور. دوست دارم این اثر بتواند برای مخاطبش سوال طرح کند؛ این سوال بسته به دیدگاه و ذهنیت خودِ مخاطب، متفاوت است.
نظر شما