مریم برادران که اخیراً با مشاوره وی کتاب «ده روایت از یک واقعه» از سوی انتشارات خانه کتاب و ادبیات ایران منتشر شده، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره این کتاب توضیح داد: سالهاست مشاوره متن نمیپذیرم؛ با مشغلههایی که دارم این یکی را از اولویت کارهایم کنار گذاشتهام اما این بار فرق داشت. وقتی گفتند «ده روایت از آیین عاشورایی است» نتوانستم بگویم نمیتوانم. با اینکه وقتی کار را دیدم، فاصلهاش از استانداردهای اولیه یک مجموعه زیاد بود اما به حرف دلم که عاقلانه بود، گوش دادم و پذیرفتم. متنها را میخواندم و حیرت میکردم. هر کدامشان گنجی در دل داشتند؛ ده گنج در ده منطقه ایران عزیز؛ ده آیین برای یک واقعه که روزگار بیش از هزار سال از آن عبور کرده است.
وی گفت: همه جان داشتند. با زندگی مردم گره خورده بودند. آیین دههمحرمِ روایت شده در این صفحات، در عین شباهت، تفاوتها و خلاقیتهای شگفت برخاسته از بوم داشتند. میخواندم و به مرور برایم تصویری روشن و رمزی گشوده میشد.
برادران در توصیف تصاویر خلق شده توضیح داد: پرچمهای مشکی و خانههایی که به هر دلیل وقف شدهاند و سالهاست، نسل اندر نسل، روضههای خانگی در آنها به راه است. از خانههای اعیانی امینیها و خانه سیّد اسیران، حاجاقا ابوترابی در قزوین که آرام در خود گریه و سوز همنوا با نوحهخوان را دارند تا خانه قدیمی دی احمد در بوشهر که مختک علیاصغر، بابالحوائج در میانه همان خانه کوچک جایی برای همدلی و همنوایی زنان بوشهری و لیک کشیدن جگرخراش آنها را با بانویِ حسین مهیا کرده است. آیین علمکشی که در اغلب شهرها هست. علم به نشان علمدار کربلا برافراشته میشود و قرار است نشان دهد هرگز بر زمین نمانده و نخواهد ماند. علم بر شال کمر جوانی پیشاپیش دسته حرکت میکند. مسیر همه علمها (و به تبع آن، دستهها) به امامزاده یا مسجدی خاص میرسد. علمها به ملاقات یکدیگر میروند و به هم تعظیم میکنند و تعزیت میگویند. آیین روشن کردن شمع که شمعهایی روشن میشوند تا شام عزای اهل بیت تاریک نماند. شمعها اغلب در مسجدها روشن میشوند. اگر حسین و اهل بیتش برای دین خدا حرکت کردند، مسجد که نمادی از یاد خداست نباید چراغش خاموش باشد.
او ادامه داد: در تبریز رسمی است که پیری جلو میافتد و به ۴۱ مسجد سرمیزند و دیگران به دنبالش میروند که این آیین را به جای آورند. مردم به پای هر شمع دعا میخوانند و با خداوند مناجات میکنند. جایی مثل خراسان رضوی برهم خوردن سنگها و چوبهاست که غوغا میکند. سنگها را به هم میکوبند تا آتش دل کربلاییان را در دل عاشقان شعلهور کند. و چوبهای خراطی شده به دو ضرب و سه ضرب برهم فرود میآیند و مرثیههاست که همزمان خوانده میشود و سینهزنان آرام حسینحسین گویان دورشان حلقه میزنند. سینهزنی متفاوتِ عزادارن بوشهری که چونان حرکت کشتی نمادی از تلاطم دریا را به نمایش میگذارند؛ همانها که به محرم میگویند ماهِ حسین، دلشان در این ایام بهسان دریا تلاطم دارد و در موج سینهزنیشان هویدا میشود.
این نویسنده افزود: نخلکشی یزد که سروی مشبک و ضریح وار، سازهای چوبی که نماد آزادگی است. در اصل نخل، تابوتی است که نشان میدهد بزرگی از بین قوم رفته است. سنگین است و بر دوش مردم حرکت میکند؛ نمادی از بار امانتی که آسمان نتوانست بکشد. مردم خوسف سالهاست دل گرم کردهاند به محرم و آیین بیلبرداری. آنها در روز عاشورا بیلها را برمیدارند که بدنی بر زمین نماند. بدنها محترماند و باید زودتر به خاک برسند تا آرام گیرند و کسی و چیزی به آنها جسارت نکند و این بیلها که بر شانه کشاورزان برافراشته میشوند سلامت محصول سال بعد را تضمین میکنند..
وی تاکید کرد: در همه اینها، یک چیز عجیب خودنمایی میکند. احترام هسته مرکزی همه آیینهای عاشورایی است. احترام به امام، احترام به اهل بیت امام، احترام به شیعیان امام، احترام به هر کسی که دلبسته امام است و نشانی از او دارد، احترام به هرکسی که وارد عزای حسین میشود، احترام به زندگی… احترامی که بار غم این ایام را به آرامشی درونی گره میزند.
نظر شما