سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مهرداد خوشکار مقدم: سید متین هاشمی، این عکاس جوان که به خاطر حضور شجاعانه میدانی در ایام کرونا و ثبت تصاویر خاص از آن پاندمی، مدال نقره جشنواره cpoy آمریکا را با مجموعه عکس «مستطیل مرگ» از آن خود کرده است در خصوص این کتاب با خبرگزاری ایبنا به گفتوگو نشسته است.
- در ایام پاندمی کرونا ۲۱ ساله بودید. چگونه به فکر مستندنگاری از رویدادهای آن ایام افتادید؟
روزی در کنار دوستان عکاس نشسته بودیم. ترم آخر دوره کارشناسی ام در تبریز بود و در خانه دانشجویی زندگی میکردم. همهمهای بر پا بود؛ همه از چین حرف میزدند از ویروسی که همه شهر و زندگیشان را تعطیل کرده بود. یکی از دوستانم که خوب میدانست من عاشق عکاسی از بحران و جنگ هستم با کنایه گفت: «متین الآن از کل دنیا عکاسها دارن میرن چین تا این آشوب کرونا رو کار کنن». هرچند ته قلب من هم ترس و نگرانی از این ویروس کوچک وجود داشت اما خیلی دوست داشتم فرصتی پیش بیاید و به سراغ چین زادگاه ویروس جهانکش بروم و عکاسی کنم. اما طولی نکشید که به جای اینکه ما به چین برویم توفیق اجباری پیش آمد و خودش در ایران بر سرمان آوار شد. موضوع پایاننامهام ساخت یک فیلم کوتاه اقتباسی بود و من به دنبال موضوع برای شروع کار بودم آن موقع کار خبری انجام میدادم.
- در ایام کرونا حضور میدانی در سطح جامعه و مناطق آلوده بیدردسر نبود. چگونه با خانواده و دوستان کنار آمدید؟
از پنجم اسفند ۹۸، بیخبر از خانواده و هم اتاقیهایم شروع به عکاسی از موضوع کووید ۱۹، از ضد عفونی شبانه شهر و ناوگان عمومی کردم. با خود میپنداشتم در این واپسین سال هزاره رؤیا چگونه ویروسی کوچک جهان را به تسخیر خود درآورده است که این میتواند ندایی از یک بحران یا بهتر بگویم جنگی جهانی باشد.
۱۰ روز بعد از سختی فراوان برای اخذ مجوز عکاسی از بیمارستان و اورژانس، بالأخره موفق به ورود به بیمارستان امام رضا (ع) تبریز شدم. گویی قیامت شده بود و هر کس به دنبال حفظ جان خودش بود. پرستاران و کادر درمان انصافاً شجاعانه و با مشقت فراوان در تلاش بودند اما جنگ شمار کشتگان بسیاری داشت و در این آشوب عده زیادی از مبتلایان هم ناجوانمردانه و در غریبگی تمام، رخت از این جهان برمیبستند.
- اغلب تصاویر خاص شما از ایام کرونا مربوط به تدفین متوفیان کویید ۱۹ بود. از حس و حال آرامستان تبریز به ویژه غسالخانهها بگویید؟
از ۱۱ فروردین ۹۹ عکاسی از آرامستان وادی رحمت تبریز را آغاز کردم. سؤال مهمی که آن روزها ذهن مردم را مشغول کرده بود من را به غسالخانه ها کشاند؛ کرونا حتی گریبان مردگان را هم رها نمیکرد و کسی هم اطلاعی از نحوه تغسیل و تدفین متوفیان نداشت. وادی رحمت تبریز اولین آرامستانی بود که اقدام به تغسیل متوفیان کرونا کرده بود. مردان و زنان غسال هر روز حداقل ۲۰ نفر را شستوشو میدادند. در این بین خود من هم چند باری درگیر این ویروس شدم و روزهای سخت و تنهایی را گذراندم. غربت قربانیان و خانواده عزادارشان من را ترغیب کرد تا برای ثبت این روزگاران در تاریخ، رسالت خود را به جا بیاورم و به عکاسی و مستند کردن این وقایع دهشتناک بپردازم. تعطیلی بازار، مدارس، ورزشگاهها، پارکها، سینما، خانه نشینیها و قرنطینه، حس مردگی را در شهر میپراکند. البته بعد از مدتی شهر دوباره به حالت قبل بازگشت، اما خستهتر و محتاط تر شده بود به خاطر واگیری ویروس، آدمها مجبور بودند از هم فاصله بگیرند.
- هدفتان از ثبت تصاویر آن ایام چه بود؟
جان آدمی شیرینترین نعمت اوست؛ من در مدت سه سال اول شیوع ویروس کرونا که سفر کردن به دیگر شهرها میسر نبود در شهرم تبریز بارها جانم را به خطر انداختم و چندین بار به کرونا مبتلا شدم تا بتوانم عکسهایی را از آن روزگاران سخت ثبت کنم. دوست دارم عکسهایم یادآور ترس، وسواس و دلهره آن روزگاران باشد.
هدفم، فکرم تنها نشان دادن بود و بس تلاش کردم بیطرفانه و به دور از هر نوع سوگیری به آنچه رخ میدهد نگاه کنم و به جاهایی بروم که مردم نمیتوانستند و اتفاقاتی را نشان دهم که تا پیش از این رخ نداده بود. کار من در برابر زحمات شبانهروزی مدافعان سلامت ناچیز است. کاری که از دستم برمیآمد به تصویر کشیدن رشادت، از خودگذشتگی و تلاشهای همه مردم بود. این کتاب روایتی است تصویری با نگاه ژورنالیستی از روزگاران سخت و ماندگار کرونایی در شهرم تبریز.
گفتنی است؛ متین هاشمی با وجود سن کم خود، به خاطر ثبت عکسهای خاص اجتماعی، علاوه بر جشنواره کوپی آمریکا، برنده جایزه ویژه هشتاد و سومین مسابقه بینالمللی عکاسی ژاپن (آساهی شیمبون) و آندری آستین روسیه شده است.
نظر شما