سرویس دانش و سلامت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه نعمتی: توجه به روانشناسی کودکان حوزهای مهم در روند تربیتی آنها است. امروزه همه افراد و نهادهایی که در روند تربیت کودکان نقش دارند از خانواده تا دولتها باید بیشتر از گذشته به مسئله روان کودکان اهمیت دهند؛ زیرا رسانههای اجتماعی و سینما و تلویزیون و حتی کتابهای متنوع و متعدد که به راحتی در دسترس بیشتر کودکان قرار دارند، دنیای کودکانه آنها را در بر گرفتهاند. توجه به بحث روانشناسی کودکان و مراقبت از سلامت روان آنها ما را بر آن داشت تا در این مطلب با یکی از مربیان کتابخوانی کودکان گفتوگو کنیم. فهیمه ایمانی یکی از راههای حفظ سلامت روان کودکان را کتاب و کتابخوانی میداند و در اینباره به فعالیت میپردازد. با او درباره اثرات کتابخوانی بر سلامت روان کودکان، بایدها و نبایدهای کتابخوانی کودکان و تجربهها و خاطراتی که در این زمینه دارد، صحبت کردهایم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- ابتداییترین اثر کتابخواندن بر ذهن کودکان چیست؟
شاید بتوان گفت ابتداییترین اثر کتابخواندن بر ذهن کودکان، پرورش قوه تخیل است. گویی هر کتاب، آزادی عمل بیشتری در زمینه سِیر در دنیای خیال فراهم میکند. تخیل قوهای است که طی رشد کودک و انتقال به دنیای نوجوانی و در خلال زندگی روزمره کمرنگ و کمرنگتر میشود و کتاب دقیقاً به این منظور ایجاد شده است که به «تخیل» اهمیت دهد و در خِلال قصه، کودک را با مفاهیم اخلاقی آشنا کند.
- کتابخوانی هم مانند هر عمل دیگری میتواند اثر منفی داشته باشد. به نظر شما و با توجه به تجربهتان، در چه صورت کتابخواندن میتواند نتیجه عکس بدهد؟
بله دقیقاً؛ از حُسن توجه شما به این مسئله قدردانی میکنم. عموماً از آثار مخربی که ممکن است کتاب و کتابخوانی برای کودکان به همراه داشته باشد، غفلت شده است. بسیاری از والدینی که در زمینه ترویج کتاب دغدغه دارند، تصور میکنند کتابخوانی بهذات عمل مطلوبی است و شاید محوریترین تأثیرشان هم در این زمینه، بُردن کودک به کتابفروشی کودک و نوجوان است. من بارها در برخورد با والدین تأکید کردهام که لطفاً با کتاب مأنوس باشید؛ اما نه فقط کتاب بزرگسال. با کتابهای مخصوص گروه سنی کودکتان آشنایی داشته باشید، نویسندگان و ناشران قوی را بشناسید، از تازههای نشر اطلاع پیدا کنید و از سفر به دنیای کتاب قصهها لذت ببرید! یکی از مشکلات اصلی کودکان کتابخوان، درگیرشدن با کتابهای نامناسب است؛ کتابهای نامناسب اعم از کتابهای نامتناسب با گروه سنی، میزان مطالعه، ژانر مورد علاقه، جنسیت، ارزشهای اخلاقی و فرهنگی کودک. لزوماً هر کتابی که به بازار نشر عرضه شده است مناسب کودکان و هر کودکی نیست. این والدین هستند که میتوانند از آثار مخرب خواندن هر کتابی، جلوگیری کنند.
- کودکی که کتاب میخواند با کودکی که کتاب نمیخواند از نظر روانی چه تفاوتی خواهد داشت؟
کتابخوانی و شرکت در جلسات کتابخوانی برای کودکان آوردههای فراوانی به همراه خواهد داشت. اساساً در دنیای کتابها، کودک و تخیل دو عنصری هستند که به رسمیت شناخته میشوند و کودکان عموماً از این طریق به اعتمادبهنفس و عزت نفس بیشتر دست پیدا میکنند. یکی دیگر از این آوردهها، تقویت فن بیان است. از این طریق، کودکان درونگرا نیز در مباحث شرکت میکنند و دیدگاه خود را ارائه میدهند. علاوه بر این، کودکان از رویکرد نقادانه برخوردار خواهند شد و میتوان گفت هر مسئله را به راحتی نمیپذیرند و زود فریب نمیخورند. کودکان کتابخوان از صبر و آرامش بیشتری برخوردارند؛ زیرا معمولاً چالشهای داستان، پایانبندی را به تعویق میندازد.
- از تجربههایتان بگویید. در کار با کودک و ترویج کتابخوانی چه نتایجی به دست آوردهاید؟ چه تغییراتی در کودکان دیدهاید؟ والدین آنها چطور برخورد کردهاند؟
یادم میآید اولین سال کاریام در دبستان دوره اول بود. مسئول امور تربیتی بودم؛ اما دانشآموزان من را «خانم کتابخانه» صدا میزدند. درواقع در هر بحث تربیتی که قصد داشتم ورود کنم، کتاب و کتابخوانی را ابزار مناسبتری مییافتم. به جای اینکه به طور مستقیم از مفاهیم اخلاقی به کودک درس بدهیم، بهتر است بهترین کتاب در آن زمینه را در اختیارش بگذاریم تا مطالعه کند. نتیجه فراتر از تصور است. کودک نهتنها به اهمیت آن ارزش اخلاقی پی میبرد؛ حتی در صدد اصلاح رفتار خود بر میآید. کودکان بسیاری را دیدهام که اهل مطالعه نبودند؛ اما مواجهه با یک کتاب خوب سبب علاقهمندی آنها به کتاب و کتابخوانی شد. والدین هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند. به طور مکرر شنیدهام که کل هفته کودکم درگیر مطالعه است تا کتاب خوبی را برای معرفی و ارائه در جلسه کتابخوانی پیدا کند. یکی از نتایج بسیار مهم این است که عموماً دانشآموزانی که ممکن است در دروس مدرسه جزو شاگردان برتر نباشند، از بهترینهای کارگاههای کتابخوانی هستند. بارها با والدینی مواجه شدهام که از شنیدن تعاریف من از کودکش شگفتزده شدهاند و باور نمیکردند چطور میشود کودکی که حتی در مهارت خواندن ضعیف است، بتواند اهل مطالعه باشد.
- کتابخوانی باعث رشد شناختی کودکان هم میشود. تجربهای دارید که درک کودکان از اطرافشان با کتابخواندن متفاوت شده باشد؟
شاید عجیب به نظر برسد؛ اما دانشآموز هفتسالهای داشتم که مشکل جدی در قوه شنوایی و توانایی تکلم داشت، درک خوبی از تدریس معلم نداشت و به سختی با همسالان ارتباط برقرار میکرد. بعد از چندین جلسه کارگاه کتابخوانی، این کودک به حدی رسید که در کلاس کتاب معرفی میکرد و به ارائه مطلب میپرداخت. کودک دیگری داشتم که چهارساله بود؛ بهشدت وابستگی عاطفی به مادر داشت و حتی جز در کنار مادرش نمینشست و با دیگران به سختی ارتباط برقرار میکرد. مادرش ادعا میکرد بعد از شرکت در جلسات کتابخوانی به راحتی با دیگران ارتباط برقرار میکند و وابستگی عاطفی کمتری دارد. عجیب است؛ او یکی از بهترین کودکان کلاس کتابخوانی ماست! حتی پسر من که سهساله است با مطالعه کتابهایی پیرامون غذاها و قصههایشان، برخورد متفاوتتری با غذا دارد. به طور ناخودآگاه از شباهت غذاها صحبت میکند و قصه میسازد. تأثیر کتابها بر کودکان به گونهای است که حتی بلافاصله بعد از مطالعه کتاب نیز میتوانید نتیجه را ملاحظه کنید؛ چرا که کودکان در تلاشاند رفتار قهرمانهای داستانها را تقلید کنند.
- برایمان از مراحل اولیه مواجهه خودتان با کودکی بگویید که میخواهید کتابخوانش کنید. کنش شما چیست؟ واکنش او چیست؟
ابتدا به معرفی خودم به عنوان یک مروج کتاب میپردازم؛ کسی که عاشق کتابهای کودک است و قصد دارد از کتاب بگوید. از کودک هم پیرامون این مسئله میپرسم که اهل کتابخوانی است یا خیر و اگر جواب او بله است، چه کتابهایی میخواند. یک کتاب جذاب را برای بلندخوانی انتخاب میکنم و با بازی مرتبط، به تسهیلگری میپردازم. درواقع کودک به گونه تعاملی درگیر محتوای کتاب میشود.
- در زمینه تربیت کودک کتابخوان، مطالعاتی داشتهاید؟ به مخاطبان پیشنهاد دهید.
بله؛ رشته دانشگاهی من در مقطع ارشد، ادبیات کودک و نوجوان است و در کنار کار عملی در کارگاههای کتاببازی، ترویج کتاب و ادبیات کودک و نوجوان را از بستر آکادمیک نیز دنبال میکنم. کتاب «خانه کتاببازها» را کتابی میدانم که بتوان به خانوادههای مختلف با سطوح تحصلات و فرهنگی متفاوت پیشنهاد داد. در این کتاب، معصومه امیرزاده از نقش محوری والدین و زیستشان در تربیت کودک کتابخوان غافل نشده و به جای اینکه تنها به تربیت کودک کتابخوان اکتفا کند، گویی تربیت خانواده کتابخوان را مدنظر دارد. درواقع مباحث آکادمیک در این اثر با زبانی ساده و جذاب برای همه خانوادهها بیان شده است.
نظر شما