پیمان فلاحی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: کتاب «درآمدی بر بازآفرینی واقعیت» را از سال ۱۴۰۰ شروع کردم و حدود ۴سال نوشتن و آمادهسازی این کتاب طول کشید. مسئله اصلی کتاب، فیلمهایی است که به شکلی از واقعیت استفاده میکنند، یعنی از یک رخداد واقعی یا یک سوژه واقعی برای خلق یک فیلم داستانی استفاده میکنند. این یک مسئله گسترده است، چون فیلمها معمولاً مستقیم یا غیرمستقیم از واقعیت الهام میگیرند. اما با این حال، کتابهای زیادی در این رابطه نوشته نشده است. عموماً فیلمها یا از کتابها اقتباس میکنند، یا اگر به واقعیت پرداختهاند سراغ یک مقولهای به نام فیلم مستند رفتهاند اما موضوع این کتاب متفاوت است، در اینجا برای خلق یک اثر داستانی از واقعیت استفاده میشود. این فیلمها معمولاً چالشهای زیادی دارند، تقریباً هر فیلمی که ارجاعی به یک شخصیت واقعی یا رخداد واقعی دارد، بلافاصله نقدهای زیادی به دنبال دارد. پرسشهایی نظیر چرا فیلم اینگونه ساخته شده است؟ چرا به واقعیت وفادار نبوده یا اصلاً چرا انقدر وفادار مانده؟ پس داستان فیلم کجاست؟ در ادامه مطرح میشود.
او ادامه داد: این کتاب را با نگاه به اینکه چه چالشها و مسائلی پیشروی این فیلمها وجود دارد، نوشتم و هدف اصلی کتاب همین است. کتاب در مورد استراتژیهای مختلفی که فیلمسازها برای حل مشکلات پیشرو اتخاذ کردهاند، بحث میکند. فیلمی که یک واقعیت را تنها به عنوان یک الهام در نظر گرفته است و آزادانه با آن برخورد کرده است یا فیلمسازی که بیشترین وفاداری را به واقعیت داشته؛ در این کتاب مورد بررسی قرار میگیرد. البته هرکدام روشهای اقتباس، امکاناتی را در اختیار فیلمساز قرار میدهد و از طرفی محدودیتهای را به همراه دارد. مثلاً وقتی بیشترین وفاداری به واقعیت انتخاب میکنید، از نظر وفاداری کار ارتقا پیدا میکند اما از لحاظ درامپردازی و داستانپردازی اثر با ضعف روبرو میشود. هنرمندانی نیز آزادانه برخورد میکنند و بار داستانی را ارتقا میدهند اما از طرفی متهم به تغییر واقعیت میشوند. یکی از بخشهای کتاب در این مورد است که فیلمها با چه میزان تفاوت، با واقعیت ارتباط دارند.
فلاحی گفت: واقعهای در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده است و فیلمسازی آن را دستمایه قرار میدهد. گاهی هنرمندان از داستان الهام میگیرند و گاهی آن را تقطیع میکنند. فیلمی مثل «سکوت برهها» یک فیلم اقتباسی است، اما کاراکتری که در فیلم استفاده شده از یک شخصیت حقیقی الهام گرفته شده است. یعنی داستان ۲ بار خلق شدهاست. یکبار تبدیل به یک رمان شده و بار دیگر در سینما ظاهر شده است. واقعیتهایی داریم که با چندبار بازآفرینی به سینما میرسند، گاهی نیز مستقیم وارد میشوند که در تاریخ سینما نمونههای زیادی وجود دارد.
وی افزود: نوشتن در مورد این مسئله پیچیده بود و وقتی وارد این موضوع شدم متوجه پیچیدگیهای بیشتری شدم. پیدا کردن یک نقطه درست برای اینکه من بتوانم به این مسئله نگاه کنم، کار دشواری بود.
نظر شما