دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۱
از افشار تا بوکمال

«مسکوی کوچک افغانستان» بر اساس زندگی «نجیبه اصغری» مادر احمد شکیب احمدی از شهدای لشکر فاطمیون است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سید علی زیدی: مرز؛ خطی مشکی، عموماً کج و معوج که در نگاه اول انگار محصول ترشحات خلاقۀ طفل تازه از آب و گل درآمده‌ایست که هر جور میلش می‌کشد، قلم را به کاغذ پیوند می‌زند. همین خطوط به‌ظاهر بی‌سروته زمین را شقه‌شقه نمودند و آدم نیز هر شقه‌ای که مادرش در آن او را بر زمین گذاشت، وطن می‌گوید. اما سوال اینجاست که چه کسی زحمت ترسیم این خطوط را کشیده است؟! به‌عنوان مشت نمونۀ خروار، اگر چند ورق تاریخ را به عقب ورق بزنیم، در عهد ناصری تماشاگریم که چگونه دسیسه‌های اعوان ملکه و واماندگی بعض از زمامداران، یکی از همین خط‌های دل ناچسب را به میان قلب خراسان بزرگ نشاند و شد آنچه که نباید می‌شد. که اگر این ورق نمی‌بود، مضاف بر خراسان شمالی و رضوی و جنوبی تا چند صد کیلومتر آن‌طرف‌تر تابلوی خراسان شرقی چشم‌ها را به خودش می‌دوخت.

این همه رطب و یابس را به هم بافتیم که عارض شویم امروز مهمان قصه‌ای از خراسان بزرگ هستیم. قصه آدم‌هایی از خراسان بزرگ که فراتر از خطوط فکر کردن، زندگی نمودن و در آخر نیز به لقا پروردگار رسیدند. «مسکوی کوچک افغانستان» نوشتۀ معصومه حلیمی و چاپ شده در چاپخانۀ سوره مهر، راوی پستی بلندی‌های زندگی دختری به نام نجیبه است.

دختری که لحظه به لحظۀ زندگانی‌اش با تلاطم و تکاپو گره خورده. به لطف بینش بلند والدینش به خصوص پدرش، در جامعه بانوان افغانستان نگاه مترقی‌تری به مسائل داشت. اهل درس و تحصیل و مطالعه بود و درکل خیلی آبش با جریان جاری بین مردم در یک جوی نمی‌رفت. اولین نا ملایمتی جدی زندگی‌اش را با نقل‌مکان به غرب کابل و منطقه افشار تجربه کرد. باتجربه فاجعۀ منطقه افشار و از دست دادن عزیزانش روحش تکان محکمی خورد و در چند صباح آن‌طرف‌تر هم چرخش روزگار چکیدۀ زندگی‌اش را در میان بیابان‌های بوکمال سوریه چکاند.

قلم نویسنده بسیار روان است. انتخاب زاویه دید اول‌شخص و روایت از منظر نجیبه، میان مخاطب و راوی ماجرا، همزادپنداری جالبی به وجود آورده. خط روایت بدون پیچ‌وخم‌های اضافی خط تاریخ را مستقیم و متوالی در پیش می‌گیرد و جلو می‌آید. باوجوداینکه ظاهراً کتاب بر اساس استناد به واقعیت نوشته شده اما اثر در حد یک اثر داستانی استاندارد، توانسته به‌خوبی شخصیت‌های اصلی روایتش را در ذهن مخاطب بپروراند. اما ظرفیت خود سوژه برای روایت شدن مهم‌ترین نقطه قوت کتاب به‌حساب می‌آید. گاهی در میان برخی آثار این نکته دیده می‌شود که مؤلف روایتی را در چند صد صفحه مکتوب نموده اما اساساً خود زندگانی سوژه روایت ظرفیت بیش از پنجاه صفحه روایت شدن را ندارد! اما در «مسکوی کوچک افغانستان» تناسب درستی میان حجم صفحات و وقایع و نقاط عطف زندگی راوی برقرار شده.

در کل «مسکوی کوچک افغانستان» از آن دست قصه‌هایی است که دست مخاطبش را می‌گیرد و به یک سفر چندصفحه‌ای می‌برد، سفری در لابه‌لای خطوط زندگانی آدم‌هایش و در انتهای این خطوط به خودت می‌آیی و افسوس‌مند از پایان قصه، در شگفتی از واقعی بودن آنچه که تا به آن لحظه خواندی!

معصومه حلیمی این کتاب را نوشته و در انتشارات سوره مهر با ۲۳۲ صفحه منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها