پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۹
اسطوره‌ها و کهن‌الگوها موجب غنای متن می‌شوند

قم - یک داستان‌نویس با اشاره حضور اسطوره‌ها و کهن‌الگوها در زیرمتن داستان موجب غنای گفت: وقتی اسطوره‌ها و کهن‌الگوها در زیرمتن وجود داشته باشند، موجب غنای متن می‌شوند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، مجید قیصری عصر چهارشنبه در نشست تاریخ شفاهی با موضوع «کارکرد اسناد تاریخ شفاهی در داستان‌نویسی» با محوریت کتاب «زیرخاکی» با اشاره به اینکه یک متن خوب، چه ویژگی‌هایی دارد، گفت: چیزی که در متن برای من مهم است، جذابیت است. البته که جذابیت تعریف‌های مختلفی می‌تواند داشته باشد. اما برای من، بکر بودن سوژه، مساوی است با جذابیت.

وی ادامه داد: این بکر بودن هم، از پرخوانی می‌آید. بکر بودن ماجراها را کسی می‌تواند تشخیص دهد که زیاد خوانده باشد تا بتواند مواردی را که دیگران از کنارشان به راحتی می‌گذرند، ببیند و تشخیص بدهد.

این نویسنده افزود: به عبارت دیگر، بکر بودن متن، یک حادثه درونی است. مثل نانی که ژان‌والژان دزدید و شاید این حادثه جلوی چشم خیلی‌ها بود اما هوگو افق وسیع این ایده سوژه را دید و آن را تبدیل به رمان بینوایان کرد.

قیصری تاکید کرد: نویسنده باید در خشت خام، تصویری را که می خواهد خلق کند، ببیند. بنابراین پاشنه آشیل ما، در خوانش است.

در ادامه، قیصری از اسطوره‌ها و کهن‌الگوها گفت و تصریح کرد: وقتی اسطوره‌ها و کهن‌الگوها در زیرمتن وجود داشته باشند، موجب غنای متن می‌شوند و به خواننده، حس کشف را می‌دهند. کشف، همان لذتی است که از خواندن داستان می‌بریم. بنابراین اگر متنی بتواند ارجاعات قرآنی و اسطوره‌ای را استفاده کند، احتمال ماندگاری آن بیشتر می‌شود.

نویسنده کتاب «زیرخاکی» اضافه کرد: الگوهای اسطوره‌ای مانند لنگرگاه عمل می‌کنند زیرا کهنه نمی‌شوند و ما را به ناخودآگاه‌مان متصل می‌کنند. اسطوره‌ها، الگوهای تکرار شونده‌ای هستند که پشت آنها روایتی وجود دارد. مانند الگوی شیخ صنعان عطار، هابیل و قابیل، یا رستم و سهراب.

قیصری عوامل دیگری که متن خوب را می‌سازند، اشاره کرد و گفت: خلق شخصیت متفاوت و داشتن گره داستانی که شخصیت را به کنش وادار کند از دیگر عوامل خوب برای ساخت متن است. پس از اینکه سوژه، شخصیت و اتفاق را مشخص کردیم، تازه به ایده رسیده‌ایم.

وی ادامه داد: مرحله بعدی باید از خودمان بپرسیم که موضوع چیست؟ تم چیست؟ اینجا شاکله داستان ما مشخص می‌شود.

مجید قیصری در جواب این سوال که تاریخ شفاهی بهتر است که به روایت تبدیل شود یا داستان؟ گفت: هر فرمی، کارکرد خودش را دارد. مخاطبان انواع مختلفی دارند. برخی منطقی‌اند و روایت، منطق است. اما داستان، یک تفکر شهودی است. شبیه وحی می‌ماند. مخاطب شهودی با داستان بیشتر ارتباط می‌گیرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها