چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۱
ارتباط مستقیم تصویرگر با نویسنده از ضروریات کتاب تصویری است/ رویاپردازی بی‌پایان در دنیای تصویرگری

فاطمه زمانه‌رو، تصویرگر کتاب کودک گفت: تعامل با نویسنده بسیار مهم است. این ارتباط به ما کمک می‌کند در تصویر و متن به یک نقطه مشترک برسیم؛ به‌خصوص برای من که علاقه‌ام به کتاب‌های تصویری بیشتر است. ارتباط مستقیم تصویرگر با نویسنده از ضروریات کتاب تصویری محسوب می‌شود.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: تصویرگری کتاب کودک یکی از مهم‌ترین فعالیت‌ها در عرصه تولید و انتشار کتاب است. اگر این بخش به‌خوبی انجام نشود یا به‌طور کل در کتاب کودک وجود نداشته باشد، جذب کودکان به کتاب و کتاب‌خوانی صورت نخواهد گرفت.

فاطمه زمانه‌رو، یکی از تصویرگران حوزه کتاب کودک است که با بیش از یک دهه فعالیت و تصویرگریِ بیش از ۳۰ کتاب، توانسته جایگاه ویژه‌ای در دنیای ادبیات کودک به دست آورد. او تصویرگری را صرفاً بازتاب متن نمی‌داند، بلکه آن را ابزاری می‌بیند برای روایت داستان‌هایی که شاید در میان خطوط کلمات گم شده باشند. گفت‌وگوی ما با این تصویرگر کتاب کودک درباره خاطره اولین تجربه تألیف و تصویرگری‌اش در کتاب «روباه دراز» تا اهمیت تعامل با نویسندگان، پر از نکاتی است که هم برای علاقه‌مندان به هنر تصویرگری جالب توجه است و هم برای کسانی که می‌خواهند نگاهی تازه به پشت صحنه خلق کتاب‌های کودک بیندازند. این گفت‌وگو را در ادامه می‌توانید بخوانید:

- خانم زمانه‌رو، فعالیت تصویرسازی شما از چه زمانی آغاز شد؟ تا به امروز چند کتاب تصویرگری کرده‌اید؟

من از سال ۱۳۹۱ شروع به کار کردم. به یاد دارم که در آن سال‌ها یک اثر را سه بار اصلاح کردم. تاکنون بیش از ۳۰ کتاب تصویرسازی کرده‌ام.

- از میان این آثار، کدام‌یک برای شما خاطره‌انگیزتر بوده است؟

راستش، این سؤال جالبی است؛ من تا کنون به این موضوع به‌طور دقیق فکر نکرده بودم؛ اما خاطره‌انگیزترین کتاب من، کتاب «روباه دراز» است که خودم اولین تجربه تألیف را در آن داشتم. این تجربه برای من متفاوت بود؛ زیرا برای نخستین‌بار به‌طور مستقیم با متن نیز درگیر بودم.

- معمولاً برای تصویرسازی کتاب، از چه تکنیک‌هایی استفاده می‌کنید؟

تکنیک کارهایم دیجیتال است.

- متن داستان تا چه اندازه در انتخاب شما برای تصویرگری آن نقش دارد؟ در فرآیند تصویرگری کتاب، چقدر با مؤلف کتاب تعامل دارید و به‌طور کلی اهمیت تعامل میان نویسنده و تصویرگر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

متن، عنصر اصلی کتاب است و تأثیر زیادی در اثر دارد. آثار من معمولاً حالتی طنزآلود دارند؛ نه به این معنا که به سراغ کارهای کمیک و خنده‌دار بروم، بلکه در تصاویرم نکاتی برای گفتن به مخاطب دارم که در متن به آن‌ها اشاره نشده است. اگر متن خشک باشد، واقعاً نمی‌توانم این تصاویر را خلق کنم. متنی که انعطاف بیشتری به تصویرگر بدهد و فضایی برای بیان حرف‌های تصویرگر فراهم کند، برای من حائز اهمیت است و این‌گونه متون را در نظر می‌گیرم و انتخاب می‌کنم.

تعامل با نویسنده نیز بسیار مهم است. برخی ناشران به ما اجازه می‌دهند که به‌طور مستقیم با نویسنده ارتباط برقرار کنیم؛ درحالی‌که برخی دیگر خودشان به‌عنوان واسطه عمل می‌کنند و پیام‌های ما را به نویسنده منتقل می‌کنند یا برعکس. این ارتباط به ما کمک می‌کند در تصویر و متن به یک نقطه مشترک برسیم؛ به‌خصوص برای من که علاقه‌ام به کتاب‌های تصویری بیشتر است. ارتباط مستقیم تصویرگر با نویسنده از ضروریات کتاب تصویری محسوب می‌شود و این امر بسیار حائز اهمیت است.

- آیا تابه‌حال پیش آمده تصویرگری کتابی به شما سپرده شود که درباره جزئیات آن اطلاع نداشته باشید؟ در این موارد چه رویکردی دارید؟ آیا برای تصویرسازی کتاب‌ها پژوهش و تحقیقاتی انجام می‌دهید؟

قطعاً این کار را انجام می‌دهم. حتی در مورد موضوعاتی که اطلاعاتی دارم، مجدداً جست‌وجو می‌کنم؛ زیرا ذهن انسان محدود است و نمی‌تواند همه جزئیات شخصیت‌ها را به‌خوبی در خاطر زنده کند. برای مثال، ما زنبور را می‌شناسیم؛ اما شاید در هنگام تصویرسازی آن، نتوانیم جزئیات بدنش را به‌خوبی در ذهن خود تجسم کنیم. برای من این‌گونه است و به همین دلیل به جست‌وجو می‌پردازم. حتی انواع مختلف زنبورها را بررسی می‌کنم تا ببینم کدام یک از آن‌ها جذاب‌تر است و به کار من می‌آید و کدام یک برای شخصیت‌پردازی آن کتاب مناسب‌تر است. اگر در مورد موضوعات تصویر، اشراف داشته باشم و واقف باشم که موضوع چیست و شخصیت چه ویژگی‌هایی دارد، باز هم حتماً جست‌وجویی درباره آن انجام می‌دهم.

- چشم‌انداز و رویای شما در دنیای تصویرگری کتاب کودک چیست؟

دنیای تصویرسازی آن‌چنان وسیع و دلنشین است که من همیشه می‌گویم هیچ‌گاه نمی‌توان به نقطه‌ای رسید و گفت: «بالاخره، بله، من به جایی که می‌خواستم، رسیدم.» هرچه بیشتر پیش می‌روی، با چیزهای جدیدتری آشنا می‌شوی. اعتراف می‌کنم که در هر کاری که انجام می‌دهم، پس از این همه سال فعالیت، هنوز هم در هر پروژه‌ای که در دست دارم، یک نکته جدید یاد می‌گیرم و تجربه‌ای تازه کسب می‌کنم.

این مسیر پایانی ندارد که بتوان گفت: «آری، من به این رویا رسیدم و دیگر تمام شد.». به همین دلیل تصویرسازی برای من جذاب است؛ زیرا دنیای آن به‌قدری وسیع است که می‌توان تا ابد خیال‌پردازی یا رویاپردازی کرد.

- چه نکات و توصیه‌هایی برای کودکان و نوجوانانی دارید که علاقه‌مند به آغاز حرفه تصویرسازی و تصویرگری هستند؟

از نظر تکنیکی و فنی که خودشان می‌دانند، باید حتماً خود را ارتقا دهند؛ اما توصیه‌ام این است که اگر می‌خواهند به دنیای تصویرسازی پا بگذارند، باید کفش فولادی بپوشند و آماده باشند. بسیاری از اوقات واقعاً ما در حال جنگیدن هستیم تا بتوانیم یک اثر را به سطح مطلوبی برسانیم. با گرانی کاغذ در حال مبارزه‌ایم و با نوسانات دستمزدها نیز می‌جنگیم. این مسائل بسیار دردناک هستند؛ اما اگر آنان می‌خواهند وارد این عرصه شوند، اگر علاقه‌ای نداشته باشند، واقعاً نمی‌توانند دوام بیاورند؛ به‌ویژه در چند سال اول ورود به این حرفه، اگر علاقه نداشته باشید، به‌زودی خسته خواهید شد. بنابراین، اگر می‌خواهید به دنیای تصویرسازی قدم بگذارید، ابتدا علاقه‌تان را محک بزنید و ببینید چقدر این دنیا را دوست دارید، سپس اقدام کنید.

- مطلبی در فضای مجازی مشاهده کردم مربوط به سال‌های گذشته که در آن از مسئولان فرهنگی گله‌مند بودید و اشاره کرده‌اید که به تصویرگران کتاب‌ها به اندازه نویسندگان و ناشران توجه نمی‌شود. آیا با گذشت زمان هنوز بر سر این گلایه هستید یا شرایط نسبت به گذشته تغییر کرده است؟

می‌توان گفت که نسبت به سال‌های گذشته تغییراتی رخ داده است اما نه‌چندان زیاد. من در حال بیان نکات کلی و عمومی هستم. گاهی پیش آمده که با کودکی صحبت کرده‌ام و از من پرسیده است شغلت چیست و وقتی گفتم تصویرگرم، با تعجب پرسیده: «عجب! پس شما آدمید؟ من فکر می‌کردم شما کامپیوتر هستید!».

در بیشتر مراسم‌هایی که حضور داشته‌ام و با کودکان صحبت کرده‌ام، تقریباً ۸۰ درصد آن‌ها نویسندگان را می‌شناختند؛ درحالی‌که تنها حدود ۱۰ درصد از آن‌ها می‌دانستند تصویرگر کیست و چه نقشی در کتاب ایفا کرده است. این موضوع تقصیر کودکان یا مخاطبان ما نیست؛ بلکه به معرف و معرفی کتاب‌ها برمی‌گردد که بیشتر روی نویسندگان تمرکز می‌کند و تصویرگران را نادیده می‌گیرد. نظر من این است که باید به تصویرگر به اندازه نویسنده در معرفی یک کتاب توجه شود. هرچند بهبودی در این روند حاصل شده است؛ اما هنوز جای کار بسیار دارد.

- جدای از مسئولان، شما سهم پدیدآورندگان و تصویرگران را در ترویج آثارشان چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا تصویرگران کتاب کودک به‌خوبی درباره آثار خود محتوا تولید می‌کنند؟ این امر را برای فعالیت در عرصه بین‌الملل چگونه می‌بینید؟

تصویرگران تمایل دارند فعالیت کنند؛ اما فضایی برای این کار وجود ندارد. هر فردی در پشت صفحه اینستاگرام خود تلاش می‌کند کارها، خود و شغلش را معرفی کند. اگر اینستاگرام یا فضای مجازی وجود نداشت، هیچ فضایی برای تصویرگران فراهم نشده بود که خود را معرفی کنند. تصویرگران به‌طور مداوم تلاش می‌کنند و انواع کارگاه‌ها را برگزار می‌کنند. تولیدات آن‌ها تنها به کتاب محدود نمی‌شود؛ آن‌ها به هر روشی، مثلاً از طریق جواهرات یا پوشش‌ها و لباس‌ها، آثار تصویرسازی خود را معرفی می‌کنند؛ اما غیر از فضای مجازی که عمدتاً در اینستاگرام متمرکز است، فضای دیگری برای تصویرگران وجود ندارد تا خود را معرفی کنند.

نظرم این است که اگر فضای مناسب‌تری ایجاد شود به‌ویژه اگر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که اعتبار زیادی در سطح بین‌المللی دارد، فضایی را فراهم کند که تصویرگران بتوانند با ناشران خارجی ارتباط برقرار کنند و آثار خود را معرفی کنند، ارتباط بهتری شکل خواهد گرفت. این ارتباطِ بهتر از آن است که تصویرگران به‌صورت خودجوش اقدام کنند؛ چراکه تنها چند نفر انگشت‌شمار قادر خواهند بود مسیر را پیدا کنند و پیش بروند. بقیه واقعاً نمی‌توانند این کار را انجام دهند. من خودم با توجه به محتوای تولیدی که در فضای مجازی دارم و فعالیت‌هایی که در صفحه‌ام انجام می‌دهم، توانسته‌ام دو یا سه مورد جذب کنم؛ اما متأسفانه داستان‌های آن‌ها به فضای کاری من نمی‌خورد و به سرانجام نرسید.

- کمی هم درباره مطالعه‌تان برایمان بگویید. چگونه و چه زمانی با کتاب و کتاب‌خوانی آشنا شدید؟ آیا به خاطر دارید اولین کتاب کودکی که خوانده‌اید چه نام داشت؟ هنوز هم خارج از فضای کار در حوزه تصویرسازی، به مطالعه کتاب‌های کودک می‌پردازید؟

من در سنین بسیار پایین، در تابستان‌ها به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان می‌رفتم و کتاب‌های آنجا را می‌خواندم. کانون نزدیک به منزل ما بود و تمام ذوق تابستان من این بود که در این فصل، به‌جز درس، اجازه دارم به کانون بروم و کتاب‌های غیردرسی بخوانم. به یاد دارم که خودم نیز مجموعه‌ای از کتاب‌های قصه داشتم و یکی از آن‌ها «خانه شکلاتی» بود که جلدش پاره شده بود. در آن زمان، با مدادرنگی روی کاغذ، جلدی برای آن طراحی کردم و با چسب آن را به کتاب چسباندم.

بله، من هنوز هم به مطالعه کتاب‌های کودک می‌پردازم و حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد از خریدهای کتابی‌ام مربوط به کتاب‌های کودک است.

- اگر بخواهید پنج کتابی را که خودتان تصویرگری آن‌ها را دوست دارید به کودکان و نوجوانان معرفی کنید، از چه کتاب‌هایی یاد می‌کنید؟

انتخاب اولم جدیدترین کتاب من، «قصه‌ی موش سیاه و موش سفید» است. آثار بعدی «جعبه‌ی قرمز»، «دینو و راز چمی‌دونم چی‌چی»، «مجموعه قصه‌های مورچه‌ای» و «کارآگاه بازی‌های یک سوسک کم‌حافظه» است که اخیراً به چاپ دوم رسیده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها