چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۰
بن‌مایه‌ مجموعه شعر «دوئل» عشق است

هرمزگان - شاعر و منتقد ادبی گفت: بن‌مایه‌ مجموعه شعر «دوئل» عشق است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، حسرت محمودآبادی در آیین بزرگداشت حکیم رودکی و گرامی‌داشت زنده‌یاد درویش فاضلی (شاعر و اولین مسئول انجمن شعر رودان) که در شهر رودان برگزار شد، نقدی بر کتاب دوئل اثر ایرج انصاری فرد از شاعران هرمزگانی ارائه داد و گفت: بن‌مایه مجموعه شعر «دوئل» عشق است یکی از کهن الگوها که وجه مشترک ادبیات جهان است.

این منتقد ادبی هرمزگانی بیان کرد: علی رغم اختلاف نظرها بر سر تعریف شعر، ناگزیر به یک تعریف یا شبه تعریف نیاز است که بر اساس این کلیت، بتوان جزئیاتی به آن افزود. (هنر بیان زیبایی از طریق واسطه زبان) فرانسیس. ام. کُنل. اما مگر زیبایی آن چیزی نیست که با چشم قابل دیدن و مشاهده است؟ پس چگونه است که ما به دنبال زیبایی در شعر می‌گردیم؟

وی با بیان اینکه شاید بتوان زیبایی توأم با رضایت، وحدت و تنوع، بیان یک انگاره و فرصت متبادر شدن و تصورسازی در ذهن، ایجاد قوه تخیل و درگیر ساختن احساسات، چینش و معماری بکارگیری واژگان را چند مولفه برای زیبایی در شعر بیان و اضافه کرد: شعر را می‌توان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد اما پیرامون مجموعه شعر دوئل اثر ایرج انصاری‌فرد به بیان چند نکته بسنده خواهم کرد زیرا پیش‌تر نیز موارد دیگری گفته‌ام.

محمودآبادی ادامه داد: زبان اساساً وسیله‌ای برای بیان افکار است و شاعر باید با شناخت و بافت زبانی زمانه خویش به بیان جهان درونی بپردازد تا بتواند مولفه‌های نهفته و پنهان شعر را به دیگری انتقال دهد اما این زبان با تکیه به قابلیت‌های گسترده در جهان کشف و شهود، معنا و خیال واژگان باید وسیله بیان عصر و دوره خود باشد.

این شاعر اهل جزیره قشم یادآور شد: در مجموعه دوئل، شاعر تا حدودی سعی کرده با آوردن برخی کلمات، زبان غزل را امروزی نشان دهد اما در برخی از سروده‌ها چندان موفق نبوده برای ارجاع و رفرنس به شماره غزل‌ها در کتاب اکتفا می‌شود. غزل‌های شماره یک، هفت، ۹، ۱۳، ۲۶، ۳۴ و چند غزل دیگر، ترکیب‌ها بسیار پرتکرار هستند و آشنایی زدایی به‌ویژه در این چند غزل دیده نمی‌شود.‌

این نویسنده حوزه فرهنگ و ادبیات توضیح داد: برای نمونه؛ خیل پیادگان، طعم سیب، شاه دل، یوسف بی‌گناه، باغ پیراهن، مرگ شیرین، چتر دعا … که سال‌هاست در شعر کلاسیک استفاده می‌شود. در صورتی که می‌توان با بردباری، وسواس و خلاقیت بیشتر از کلمات، ترکیبات نو و تازه‌تری ساخت و بُعد و حجم و پرسپکتیو بیشتری به شعر بخشید تا وجهه هرمنوتیک، ایماژ و صور خیال اثر، که پل معنادار بین نویسنده و مخاطب است، موجب برانگیختی احساس، فهم و اندیشه گردد.

وی همچنین با بیان اینکه تی.اس. الیوت شاعر و منتقد مطرح در رابطه با نگاه نو و قابلیت زبان می‌گوید: هر شاعر سنت را تغییر می‌دهد و باید کاملاً به این نکته آگاه باشد و اما خواننده به شعر توجه دارد نه به شاعر زیرا هیجان در شعر یافت می‌شود، گفت: برخی چون کانت در نقد داوری، یکی از ویژگی‌های ادبیات را حکایت رویا می‌دانند و فروید در این مورد می‌گوید: رمان نویسان و شاعران (در میان آسمان و زمین، با چیزهای بسیاری آشنایند که خرد مدرسه‌ای ما هنوز قادر به دیدن آن در رویا نیست) جایی که شاعر فرای اندوخته‌ها، تجربیات و جهان‌بینی خود باید بر رویا و خیال نیز تکیه کند تا بتواند در آن جهان دیگر (رویا و خیال) پیوندی میان خود و مخاطب شعر ایجاد کند.

این بانوی فرهنگی افزود: در مجموعه دوئل تنها در بخش‌هایی می‌توان رد رویا را دید آن هم در جاهایی که شاعر به بیان دوره تاریخی اشاراتی دارد. غزل شماره دو، غزل شماره ۲۰ که البته تک مصرعی با تشبیه تحقیقی دارد (به آن دو پاره شبِ در بلور افتاده) و ۲۵ و ۳۵ که استفاده از کلمات اساطیری چون ققنوس بُعدی شاعرانه و خیال انگیزتر به این سروده ها بخشیده است.

محمودآبادی ادامه داد: یکی دیگر از نکات مجموعه دوئل پرداختن به غزل اجتماعی است، هر چند تعداد سروده‌ها اندک بود و جا داشت به شرایط جامعه و مردم شناسی و نگاه منتقدانه و تاثیرگذاری شعر بر ساختار و تحولات فکری و حتی بنیان‌های فلسفی و اندیشه، بیشتر پرداخت.

وی با اشاره به غزل ۲۹، رعیت به تنگ آمده‌اند از گرسنگی / پس مانده‌های سفره‌ای از خان نمی‌رسد / هم پای روز می‌دود اما به خانه‌اش / شب‌ها پدر بدون غم نان می‌رسد؛ بیان کرد: بوطیقا با برشمردن فن شعر این فرصت را فراهم می‌سازد که منتقد با دید علمی به واکاوی شعر بپردازد اما الیوت و اشپیتسر بر سر این نکته هم نظرند (فهمیدن شعر یعنی لذت بردن از آن به دلایل درست، لذت بردن از شعر بدون فهمیدن آن صرفاً برابر است با دیدن بازتابی از اندیشه خودمان در آن) منتقد برای به انجام رساندن این وظیفه، نباید که صرفاً اهل فن باشد، بلکه باید انسانی کامل باشد و سرانجام، بتواند خواننده را تنها در برابر شعر قرار دهد.

این منتقد ادبی با اشاره به شعر حضرت حافظ، پیرانه سرم، عشق جوانی به سر افتاد / وان راز که در دل بنهفتم به در افتاد، و با این توضیح به سراغ درون مایه دوئل رفت و افزود: بن مایه در این مجموعه، عشق است یکی از کهن الگوها که وجه مشترک ادبیات جهان است. انصاری در این مجموعه عشق را اغلب زمینی می‌پندارد و کمتر عشق عرفانی مد نظر ایشان است.

محمودآبادی بیان داشت: در عشق حالات مختلف، وصال و کامجویی، فراق و هجران، حسادت و فتنه‌گری و فریب دیده می شود. از فضای کلی غزل‌ها این طور بر می‌آید که شاعر برای فرار از منِ (حضور خویش) به عنوان انسان در جهان، عشق را طلب می‌کند.

وی همچنین گفت: در برخی ابیات، شاعر زودگذر بودن جهان را در کوتاه بودن مدت عشق یکی می‌داند. همین مسئله را می‌توان زیر مولفه پدیدار شناسی (هوسرل) مطرح کرد. کنکاش بعد از دیدگاه طبیعی از سوی شاعر، آنکه پشت ظاهر و معنای عینی چه چیزی وجود دارد؟ آیا عشق تنها در معنای همیشگی خود به کار رفته یا سعی در بیان مِتُد یا الگوی ذهنی دیگری دارد؟ که عرض شد، زمان و بی‌وفایی و آشفتگی آن را می‌توان به عشق تشبیه کرد که چون معشوقی هزار رنگ و فتنه گر، سعی در فریب و گرفتن عمر عاشق دارد، عاشقی که دلباخته و دلداده است.

این منتقد ادبی اضافه کرد: قطعاً این نکات همه موارد این مجموعه نخواهد بود زیرا شعر دامنه وسیعی دارد. امید دیگر منتقدان و تحلیل‌گران نیز دست به قلم شوند تا کتاب‌های ماندگار بیشتری در عصر کنون برای آیندگان بر جا بماند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها