سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): غزل تاجبخش شهریور ۱۳۱۲ در بروجرد به دنیا آمد، دوران کودکی را در روستای مأمون از توابع جاپلق الیگودرز گذراند و تحصیلات ابتدایی خود را تا کلاس چهارم در همان روستا سپری کرد. پس از آن در قم سکنی گزید و دوره متوسطه را تا کلاس نهم ادامه داد و سپس ازدواج کرد.
او همراه با زندگی مشترک، تحصیلات خود را ادامه داد و دیپلم گرفت. وی در سال ۱۳۴۶ به دنبال سکونت در تهران، به دانشکده مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۵۰، مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی خود را گرفت. سپس دورههای کوتاهمدت روزنامهنگاری، جلب سیاحان و روابط عمومی مطبوعات را گذراند و مجدداً به دانشگاه رفت.
تاجبخش سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس دروس ادبیات در دبیرستانها مشغول شد. وی از مهر ۱۳۶۰ انجمن ادبی «غزل» را تاسیس و در حال حاضر نیز مسئولیت آن انجمن را به عهده دارد.
تاجبخش درباره این انجمن چنین میگوید: آن زمان کشور در بحران جنگ قرار داشت و این باعث میشد مردم که عزیزانشان به جبهه میرفتند، دلتنگ باشند. خدا رحمت کند دکتر سیدضیاءالدین سجادی را که استاد ادبیات ما بودند و به خانهمان میآمدند، آن زمان هر وقت موشک میزدند، ما در حیاط جلسه انجمن را برگزار میکردیم و دلتنگیهای ما به این تبدیل شده بود که معنویتی ببخشیم و دور هم جمع شویم. دور هم نشستنها و به شعر اندیشیدنها و احساس لذت بیشتر بردن برای داناتر شدن باعث شده بود که جلسات شعر ما رونق بیشتری داشته باشد. زندهیاد حمید عاملی از گویندگان صدا و سیما که از دوستان خانوادگی ما بود در برگزاری انجمن تشویق میکردند و محبت داشتند.
تاجبخش در همه قالبهای شعری، اعم از کلاسیک، نیمایی و سپید طبعآزمایی کرده و به غیر از شعر به نوشتن خاطره و رمان و زندگینامه نیز علاقهمند است و آثار خواندنی را نیز منتشر کرده است.
از جمله آثار منتشر شده تاجبخش عبارتند از:
مجموعه اشعار:
باغ هزار پرچین، ۱۳۹۴
بچههایم گل سرخ، ۱۳۹۴
بیبی شهربانو، ۱۳۹۴
دلخواستهها و دلخاستهها، ۱۳۵۹
زن ای همچون من: سنگ و شقایق، ۱۳۸۵
شبدرهای چهار پر، ۱۳۷۸
مامون؛ غزلبارانهای سنگ، ۱۳۷۸
من گلاب آوردهام، ۱۳۸۹
کتابها:
خانهٔ امابیها، یادنامه و سفرنامهٔ حج ،۱۳۵۸
آدمکها، (رمان)، ۱۳۶۹
دوست نادیده، (داستان بلند)، ۱۴۰۱
بر بالهای پرواز، (رمان)، ۱۴۰۰
قلمها و سایهها، زندگی فاطمه زهرا (س)، ۱۳۷۱
زن، شعر و اندیشه (تحقیق ادبی)، ۱۳۷۱
آزادی در قلمرو سبز فنچهای سپید، (داستان بلند)، ۱۳۷۹
لحظههای قالیچه، (مجموعه داستان)، ۱۳۹۴
چلچلهها بالزنان میرسند؛ خاطرات انجمن غزل؛ ۱۳۹۹
بهاران میزند در، اما نه امسال
زائران دشت شقایق
در ادامه شعری از غزل تاجبخش میخوانید:
یا علی بگشای در را من گلاب آوردهام
از دل آتشفشان دریای آب آوردهام
یا علی مولای من، بگشای در را سوختم
در کف دست آتشی را با شتاب آوردهام
یا علی تو، این دل دیوانه را آتش زدی
دل که نه دیوانهای پر اضطراب آوردهام
یا علی خون میرود از دیدگان خستهام
گوهر از دریای چشم آفتاب آوردهام
یا علی دیده گشودم خار روئید از نگاه
چشم خار افتاده را با التهاب آوردهام
یا علی اوراق گل شرح تب و تاب من است
نکته نکته، مو به مو را در کتاب آوردهام
یا علی ای بوی خوب رحمت ربالعلی
من به بویت نافههای مشک ناب آوردهام
یا علی در استخوانم آتشی افتاده است
نی نوایی در نوای بوتراب آوردهام
یا علی این سینه ریگستان داغی چون کویر
پایها پر آبله، حالی خراب آوردهام
یا علی بر دردهای عالمی تو پاسخی
جان سرشار از سؤال بیجواب آوردهام
یا علی در رهگذارت غنچههای گل شکفت
من شقایقهای چشمم را حساب آوردهام
یا علی لبریز دردم سینه مالامال عشق
قصهی دل مینویسم، من گلاب آوردهام
نظر شما