پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۰
حکایت «علت گِله غافل از ابلیس » در اراک روایت شد

مرکزی– شصت و دومین هفته دورهمی خوانش و تفسیر اشعار منطق الطیر عطار نیشابوری از مقاله بیست و یکم این کتاب ارزشمند با حضور جمعی از علاقمندان در خانه فرهنگ اراک برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، دوستداران عطار نیشابوری و اهل ادبیات و علاقمندان به حوزه ادبیات کلاسیک همراه با سید مهدی کتانفروش در شصت و دومین دورهمی خوانش و تفسیر اشعار منطق الطیر یا مقامات طیور اثر شیخ عطار نیشابوری و گردشگر هفت شهر عشق در خانه فرهنگ اراک برگزار شد.

در این دورهمی موضوع «حکایت غافلی از ابلیس گله داشت» و بخشی از «حکایت احوال مالک دنیار» توسط سید مهدی کتانفروش مدرس این دورهمی خوانش و تفسیر و تعبیر شد.

ابیات حکایت «غافلی که از ابلیس گله داشت» را در زیر می‌خوانید:

حکایت «غافلی که از ابلیس گله» داشت

غافلی شد پیش آن صاحب چله

کرد از ابلیس بسیاری گله

گفت ابلیسم زد از تلبیس راه

کرد دین بر من به طرّاری تباه

مرد گفتش ای جوانمرد عزیز

آمده بُد پیش ازین ابلیس نیز

مُشتکی بود از تو و آزرده بود

خاک از ظلم تو بر سر کرده بود

حکایت «علت گِله غافل از ابلیس » در اراک روایت شد

گفت دنیا جمله اِقطاع منست

مرد من نیست آنک دنیا دشمنست

تو بگو او را که عزمِ راه کن

دست از دنیای من کوتاه کن

من بدینش می‌کنم آهنگ سخت

زانک در دنیای من زد چنگ سخت

هرکه بیرون شد ز اقطاعم تمام

نیست با او هیچ کارم و السلام

«در این شعر، شخصی به ابلیس شکایت می‌کند و می‌گوید که او موجب فساد دینش شده است. مردی دیگر به او می‌گوید که ابلیس همیشه بوده و به خاطر ظلم‌های او ناراحت است. او دلایلی می‌آورد که دنیا تماماً به او تعلق دارد و باید از وابستگی به دنیا دست بکشد تا بتواند به دینش بپردازد. او بیان می‌کند که هرکس از دنیا دور شود، دیگر ارتباطی با او ندارد و این مسئله را پایان می‌دهد.»

حکایت «علت گِله غافل از ابلیس » در اراک روایت شد

بخشی از ابیات حکایت «احوال مالک دینار» منطق الطیر در زیر می‌خوانید:

مالک دینار را گفت آن عزیز

من ندانم حال خود، چونی تو نیز

مالک دینار به آن شخص گران‌قدر گفت: من حال خود را نمی‌دانم، تو هم چگونه‌ای؟

گفت برخوان خدا نان می‌خورم

پس همه فرمان شیطان می‌برم

گفتند که برای تأمین معیشت خود از نعمت خدا استفاده می‌کند، اما در واقع تمام کارهایش تحت تأثیر وسوسه‌های شیطانی است.

دیوت از ره برد و لاحولیت نیست

از مسلمانی به جز قولیت نیست

حکایت «علت گِله غافل از ابلیس » در اراک روایت شد

شخصی که از راه انحرافی دوری کرده است، دیگر نمی‌تواند به بهانه مسلمان بودن، خود را موجه جلوه دهد، زیرا تنها چاره‌اش در گفتار اوست.

در غم دنیا گرفتارآمدی

خاک بر فرقت که مردار آمدی

در غم و اندوه این دنیا گرفتار شدی و به خاطر فاصله‌ای که با محبوب خود داری، مانند کسی هستی که مرده است.

گر ترا گفتم که کن دنیا نثار

این زمان می‌گویمت محکم بدار

اگر به تو گفتم که دنیا را در این زمان فدای خودت کن، می‌گویم این حرف را محکم نگه‌دار.

چون بدو دادی تو هر دولت که هست

کی توانی دادن آسانش ز دست

هر زمانی که به او هر نوع قدرت و امتیازی می‌دهی، دیگر نمی‌توانی به سادگی آن را از او بگیری.

ای ز غفلت غرقهٔ دریای آز

می‌ندانی کز چه می‌مانی تو باز

حکایت «علت گِله غافل از ابلیس » در اراک روایت شد ای کسی که به خاطر غفلت در عمق خواسته‌ها و آرزوها غرق شده‌ای، نمی‌دانی که برای چه چیزی همچنان در انتظار نشسته‌ای.

هر دو عالم در لباس تعزیت

اشک می‌بارند و تو در معصیت

هر دو جهان به خاطر غم و اندوه اشک می‌ریزند، در حالی که تو به گناه مشغولی.

حبّ دنیا ذوق ایمانت ببرد

آرزو و آز تو جانت ببرد

عشق به دنیا باعث می‌شود شوق و ایمان تو را از دست بدهی و آرزوها و امیدهای تو را به تاریکی بکشد.

چیست دنیا آشیان حرص و آز

مانده از فرعون وز نمرود باز

دنیا جایی است که در آن طمع و خواسته‌های بی‌پایان حاکم است، و یادآور افرادی همچون فرعون و نمرود است که بر آن سلطه داشتند.

گاه قارون کرده قی بگذاشته

گاه شدادش به شدت داشته

گاهی طغیانگران مانند قارون که ثروت زیادی داشتند، بر شدت ظلم و جور خود می‌افزایند و مانند شداد بر روی زمین حکومت می‌کنند.

حق تعالی کرده لاشی نام او

تو به جان آویخته در دام او

خداوند متعال او را به نام لاشی معرفی کرده و شما با جان خود در دام او گرفتار شده‌اید.

رنج این دنیای دون تا کی ترا

لاشه نابوده زین لاشی ترا

رنج و دردهای زندگی بی‌ارزش تا چه زمانی تو را از پا درآورد و تو را به انسانی بی‌روح و بی‌هدف تبدیل کند؟

حکایت «علت گِله غافل از ابلیس » در اراک روایت شد

«این متن شعری است که به مسایل دنیا، دنیاپرستی و غفلت انسان‌ها از حقیقت زندگی می‌پردازد. شاعر با زبانی تند و انتقادی، به مالک دینار می‌گوید که زندگی دنیوی پر از فریب و آز است و انسان‌ها را به خسران می‌کشاند. او به بی‌فکری انسان‌ها اشاره می‌کند که به جای توجه به ارزش‌های واقعی و معنوی، در پی دنیا و لذت‌های آن هستند و در نتیجه در دام شیطان و غفلت گرفتار آمده‌اند.شاعر دنیا را به آتش تشبیه می‌کند که همواره در حال سوزاندن انسان‌هاست و هشدار می‌دهد که انسان باید از این آتش دوری کند و به ارزش‌های واقعی زندگی بیندیشد. او به مالک دینار یادآوری می‌کند که زندگی دنیوی گذراست و در انتها، بهجت و سعادت واقعی در توجه به خدا و دوری از دنیاپرستی نهفته است.»

به گزارش ایبنا، در پایان این دورهمی سه شاعر به نام های، پروین دوخت امینی، علی تاجدوست و نصرالله نصرتی (طوفان) آخرین سروده های خود را خواندند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها