به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در یاسوج، حیدر جهان کهن از شاعران آیینی و شناخته شده استان شعر لری با عنوان «آوار» به مناسبت میلاد با سعادت حضرت مهدی (عج) سرود.
آوار
دلُم خرابته یَه تَل، دَ ورگرد!
رمهسه من سرُم غزل! دَ ورگرد!
«دلم خراب و داغدار توست، دیگر برگرد
غزل بر سرم آوار شده، دیگر برگرد»
و یایِتُم، یه بند شعر ایگم...
تِپ ایکنه و لوم عسل: «دَ ورگرد»!
«به یاد توام، یک ریز شعر میگویم
از لبم عسل چکه میکند: «دیگر برگرد»
چه باسِمه دَقِی که خارِ دیریت
اِیا نِزِنگ گورَووَل!؟ دَ ورگرد!
«چه چارهای دارم زمانی که خار دوری تو به تاولهایم نزدیک میشود!؟ دیگر برگرد!»
ته که هزار ساله ای زمینَ
گِرُهتیه وَ مِن بِغَل، دَ ورگرد!
«تو که هزار سال است این زمین را در بغل گرفتهای، برگرد!»
اگر نبو حِضورِ خُت، ایابو
صراط مستقیمْ خَل! دَ ورگرد!
«اگر حضور تو نباشد، حتی صراط مستقیم هم کج میشود! برگرد!»
زمونه گیجه، چول و چاربرده
دِباره رهته از اول… دَ ورگرد!
«زمانه خراب و ویران شده، دوباره به اول مسیر خود برگشته است، برگرد!»
سِتینِ خیمهی بشر چِتِهسه
وِ شایدابُوه دِکَل، دَ ورگرد!
«ستون خیمهی بشر خم شده و شاید هم بشکند، برگرد!»
تموم دشته گرگْ خهکبا که
شِنُفته بوی میش رَل، دَ ورگرد
«تمام دشت را گرگ زیر و رو کرده، بوی میش ضعیف به دماغش خورده، برگرد!»
به او دووَر دوساله که یه ساله
کسی نکرده میشَ پَل! دَ ورگرد!
«قسم به آن دختر دوساله که یک سال است کسی موهایش را شانه نکرده برگرد!»
از او شَبَق که پَر کشی شهیدت
رفیقِمابیه اجل، دَ ورگرد
«از آن زمانی که شهید راه تو پر کشید، مرگ با من رفیق شده است، برگرد!»
دلُم خرابته شبیه غزّه
رمهسه من سرم غزل، دَ ورگرد
نظر شما