سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهام عبادتی: رنه دکارت (زاده ۳۱ مارس ۱۵۹۶، لاهای، تورن، فرانسه - درگذشته ۱۱ فوریه ۱۶۵۰، استکهلم، سوئد) ریاضیدان، دانشمند و فیلسوف فرانسوی بود. از آنجا که او یکی از اولین کسانی بود که اسکولاستیک را کنار گذاشت و توسعه علم جدیدی را که مبتنی بر مشاهده و آزمایش بود ترویج کرد، به عنوان بنیانگذار فلسفه مدرن شناخته میشود.
دکارت با به کارگیری یک سیستم شک روشمند، دانش ظاهری را که از اختیار، حواس و عقل به دست میآمد کنار گذاشت و مبانی معرفتی جدیدی را بر اساس این شهود بنا کرد که وقتی او در حال تفکر است، وجود دارد. او این مبانی را در جمله «میاندیشم، پس هستم» بیان کرد.
کودکی دکارت چگونه گذشت؟
اگرچه زادگاه دکارت، لاهای فرانسه، در تورن است، اما روابط خانوادگی او در جنوب، آن سوی رودخانه کروس در پوآتو، جایی که پدرش، یواخیم، مالک مزارع و خانههایی در شاتلرو و پواتیه بود، جریان داشت. از آنجایی که یواخیم در پارلمان بریتانی در رن عضو شورا بود، دکارت رتبه متوسطی از اشراف را به ارث برد.
مادر دکارت در یک سالگی درگذشت. پدرش دوباره در رن ازدواج کرد و او را در لاهای رها کرد تا ابتدا توسط مادربزرگ مادریاش و سپس توسط عموی بزرگش در شاتلرو بزرگ شود. در سال ۱۶۰۶ دکارت به کالج یسوعی در لا فلش فرستاده شد که در سال ۱۶۰۴ توسط هنری چهارم تأسیس شد.
در سال ۱۶۱۴ دکارت به پواتیه رفت و در سال ۱۶۱۶ در آنجا مدرک حقوق گرفت. در این زمان، هوگونو پواتیه در شورش مجازی علیه پادشاه جوان لوئیس سیزدهم بود. احتمالاً پدر دکارت انتظار داشت که او وارد پارلمان شود، اما حداقل سن برای این کار ۲۷ سال بود، و دکارت فقط ۲۰ سال داشت. بنابراین در سال ۱۶۱۸ او به بردا در هلند رفت، جایی که ۱۵ ماه را به عنوان دانشجوی غیررسمی ریاضیات و معماری نظامی در ارتش پروتستان در زمان صلح گذراند. در بردا، دکارت در مطالعات علوم و ریاضیات توسط فیزیکدان ایزاک بیکمن (۱۵۸۸-۱۶۳۷) تشویق شد.
دکارت دوره ۱۶۱۹ تا ۱۶۲۸ را در سفر به شمال و جنوب اروپا گذراند. هنگامی که در سال ۱۶۱۹ در بوهمیا بود، هندسه تحلیلی را اختراع کرد، روشی برای حل مسائل هندسی به صورت جبری و مسائل جبری از نظر هندسی. او همچنین یک روش جهانی برای استدلال قیاسی مبتنی بر ریاضیات ابداع کرد که برای همه علوم قابل استفاده است.
دکارت عادات خاصی در زندگی داشت؛ تنها و در انزوا زندگی میکرد و اغلب محل سکونت خود را تغییر میداد به گونهای که طی ۲۲ سال اقامت خود در هلند، در ۱۸ مکان مختلف زندگی میکرد. او بدون پرداخت هزینه به طبابت میپرداخت و دیدگاهی خوش بینانه نسبت به ظرفیت علم برای بهبود وضعیت انسان داشت.
در سال ۱۶۲۲ دکارت به پاریس نقل مکان کرد. در میان دوستان او شاعران ژان لوئیس دو بالزاک (۱۵۹۷-۱۶۵۴) بودند که کتاب Le Socrate chrétien (1652؛ سقراط مسیحی) خود را به دکارت تقدیم کرد، و تئوفیل دو ویا (۱۵۹۰-۱۶۲۶) که به خاطر نگارش و نقش و نگارش در قالبهای مذهبی سوزانده شد. دکارت همچنین با ریاضیدان کلود میدورج و پدر مارین مرسن دوست شد، فردی با دانش جهانی که با صدها دانشمند، نویسنده، ریاضیدان و دانشمند مکاتبه داشت. در این مدت دکارت مرتباً از دوستان خود مخفی می شد و رسالههایی مینوشت که اکنون گم شدهاند.
نگارش اولین پیش نویس مراقبههای دکارت
در سال ۱۶۲۹ دکارت به دانشگاه فرانکر رفت و در آنجا نزد خانوادهای کاتولیک ماند و اولین پیشنویس مراقبههای خود را نوشت. او در سال ۱۶۳۰ در دانشگاه لیدن فارغ التحصیل شد. در سال ۱۶۳۵، دختر دکارت، فرانسین، از هلنا جانس به دنیا آمد و در کلیسای اصلاحشده در دونتر غسل تعمید یافت. مرگ او بر اثر مخملک در سن پنج سالگی بزرگترین اندوه زندگی دکارت بود. دکارت با اشاره به مرگ او گفت که معتقد نیست برای اثبات مرد بودن باید از اشک ریختن خودداری کرد.
در سال ۱۶۳۳، دکارت متوجه شد که ستارهشناس ایتالیایی گالیله در رم به دلیل انتشار این دیدگاه که زمین به دور خورشید میگردد محکوم شده است. از آنجایی که موضع کوپرنیکی در کیهان شناسی و فیزیک او مرکزی است، دکارت جهان را سرزنش کرد، به این امید که در نهایت کلیسا محکومیت خود را پس بگیرد. اگرچه دکارت از کلیسا میترسید، اما امیدوار بود که روزی فیزیک او جایگزین فیزیک ارسطو در آموزههای کلیسا شود و در مدارس کاتولیک تدریس شود.
گفتار در روش
«گفتار در روش راه بردن عقل »(۱۶۳۷) یکی از اولین آثار مهم فلسفی مدرن است که به لاتین نوشته نشده است. دکارت میگفت که او به زبان فرانسه مینویسد تا همه از جمله زنان، بتوانند آثار او را بخوانند و یاد بگیرند که خودشان فکر کنند. او معتقد بود که همه میتوانند با نور طبیعی عقل، درست را از نادرست تشخیص دهند. او در سه مقاله همراه با گفتمان، روش خود را برای استفاده از عقل در جستجوی حقیقت در علوم نشان داد: در دیوپتریک قانون شکست را استخراج کرد، در هواشناسی رنگین کمان را توضیح داد، و در هندسه توضیحی از هندسه تحلیلی خود ارائه داد.
مراقبههای رنه دکارت
در سال ۱۶۴۱ دکارت تأملاتی در مورد فلسفه اولی را منتشر کرد که در آن وجود خدا و جاودانگی روح اثبات شده است. این اثر که به زبان لاتین نوشته شده و به استادان یسوعی در دانشگاه سوربن در پاریس تقدیم شده است، شامل پاسخهای انتقادی به چندین متفکر برجسته است. نسخه دوم (۱۶۴۲) شامل پاسخی از کشیش یسوعی پیر بوردین (۱۵۹۵-۱۶۵۳) است که دکارت گفته بود یک احمق است. این ایرادات و پاسخها نقطه عطفی از بحث مشارکتی در فلسفه و علم در زمانی است که جزمگرایی حاکم بود.
هدف کلی دکارت کمک به انسان در تسلط و تملک طبیعت بود. او درک درستی از تنه درخت دانش را در جهان، دیوپتریک، هواشناسی و هندسه ارائه کرد و ریشههای متافیزیکی آن را در مراقبهها بنیان نهاد. سپس بقیه عمر خود را صرف کار در شاخههای مکانیک، پزشکی و اخلاق کرد. مکانیک اساس فیزیولوژی و پزشکی اوست که به نوبه خود اساس روانشناسی اخلاقیاش به شمار میرود. دکارت معتقد بود که تمام اجسام مادی، از جمله بدن انسان، ماشینهایی هستند که بر اساس اصول مکانیکی عمل میکنند. او در مطالعات فیزیولوژیکی خود، بدن حیوانات را تشریح کرد تا نشان دهد اجزای آنها چگونه حرکت میکنند. او استدلال میکرد که چون حیوانات روح ندارند، فکر نمیکنند یا احساس نمیکنند. او در سال ۱۶۶۴ کتاب «انسان و رسالهای در مورد تشکیل جنین» را منتشر کرد.
دکارت در سال ۱۶۴۴ اصول فلسفه را منتشر کرد که مجموعهای از فیزیک و متافیزیک او بود. او این اثر را به پرنسس الیزابت (۷۹-۱۶۱۸)، دختر الیزابت استوارت، ملکه بوهمیا تقدیم کرد و در مکاتبه با او فلسفه اخلاقی خود را توسعه داد.
اخلاق دکارت؛ ضد یانسنیست و ضد کالوینیست
اخلاق دکارت ضد یانسنیست و ضد کالوینیست است، زیرا او معتقد است که فیض لازم برای رستگاری را میتوان به دست آورد و اینکه انسانها زمانی نیکوکار هستند و قادر به رستگاری هستند که تمام تلاش خود را برای یافتن حقیقت و عمل به آن انجام دهند. دکارت همچنین معتقد بود که اگر مردم به خدا و جاودانگی اعتقاد نداشته باشند، دلیلی برای اخلاقی بودن نخواهند دید.
اختیار از نظر دکارت نشانه خداوند در فطرت انسان است و انسانها را میتوان با توجه به استفاده از آن ستایش یا سرزنش کرد. او معتقد بود که مردم فقط در حدی خوب هستند که برای خیر دیگران آزادانه عمل کنند. چنین سخاوتی بالاترین فضیلت است. او یک خوشبین اخلاقی افراطی بود و معتقد بود که درک خوب به طور خودکار با میل به عمل خوب دنبال میشود.
اگرچه دکارت هیچ فلسفه سیاسی ننوشت، اما توصیه سنکا (حدود ۴ پیش از میلاد تا ۶۵ ق.م) را برای تن دادن به نظم عمومی اشیاء تأیید کرد. او توصیه نیکولو ماکیاولی (۱۴۶۹-۱۵۲۷) برای دروغ گفتن به دوستان خود را رد کرد چون معتقد بود دوستی مقدس است و بزرگترین لذت زندگی است. انسان به تنهایی نمیتواند وجود داشته باشد، بلکه باید جزء گروههای اجتماعی مانند ملتها و خانوادهها باشد.
عشق به زندگی و نه ترس از مرگ!
دکارت از کودکی ریههای ضعیفی داشت و انتظار نمیرفت که زنده بماند. بنابراین به دقت مراقب سلامتی خود بود و به یک گیاهخوار تبدیل شد. در سال ۱۶۳۹ او به خود میبالید که ۱۹ سال بیمار نبوده و انتظار داشت تا ۱۰۰ سال زندگی کند. او به پرنسس الیزابت گفت که زندگی را به عنوان یک کمدی در نظر بگیرد. افکار بد باعث خوابهای بد و اختلالات بدنی میشود. او گفت: از آنجایی که همیشه در زندگی خیر بیشتر از شر وجود دارد، هر چقدر هم که اوضاع بد به نظر برسد، همیشه میتوان راضی بود.
دکارت در سالهای آخر عمرش گفت که امیدوار است صد سال زندگی کند، اما بعد دید که رسیدن به این هدف دشوار است پس گفت به جای اینکه به زندگی طولانی امیدوار باشد، راه آسانتری پیدا کرده است، یعنی عشق به زندگی و نه ترس از مرگ. او ادعا کرد که برای یک فیلسوف واقعی آسان است که در آرامش بمیرد.
سالهای پایانی و میراث رنه دکارت
در سالهای ۱۶۴۴، ۱۶۴۷ و ۱۶۴۸، پس از ۱۶ سال اقامت در هلند، دکارت برای بازدیدهای کوتاه درباره تجارت مالی و نظارت بر ترجمه آثارش به فرانسه بازگشت. در سال ۱۶۴۷ او همچنین با گاسندی و هابز ملاقات کرد و آزمایش معروفی را به پاسکال پیشنهاد کرد.
در طول آخرین اقامت دکارت در پاریس در سال ۱۶۴۸، اشراف فرانسوی در یک سری از جنگها به نام فروند علیه تاج قیام کردند. دکارت در ۱۷ اوت ۱۶۴۸، تنها چند روز قبل از مرگ دوست قدیمی خود مرسن، به سرعت از آنجا رفت.
برادر شوهر کلرسلیه، هکتور پیر شانوت، که مقیم فرانسه در سوئد و بعداً سفیر بود، در تهیه مستمری برای دکارت از لویی چهاردهم کمک کرد، اگرچه هرگز پرداخت نشد. بعدها، شانوت دعوتنامهای برای دکارت به دربار ملکه کریستینا تنظیم کرد که در پایان جنگ سی ساله (۴۸-۱۶۱۸) به یکی از مهمترین و قدرتمندترین پادشاهان اروپا تبدیل شد.
در سوئد - جایی که دکارت گفت، در زمستان افکار مردان مانند آب یخ میزند - کریستینا ۲۲ ساله به طرز عجیبی باعث شد دکارت ۵۳ ساله قبل از ساعت ۵ صبح بیدار شود تا به او درسهای فلسفه بدهد، با اینکه از عادت او به دراز کشیدن تا ساعت ۱۱ صبح در رختخواب آگاه بود. بنابراین در ساعت ۵ صبح روز ۱ فوریه ۱۶۵۰، او سرما خورد و به ذات الریه مبتلا شد و در ۱۱ فوریه در استکهلم درگذشت. خدمتکار آلمانی دکارت گفت که او در کما بود و بدون اینکه چیزی بگوید درگذشت.
منبع: دانشنامه بریتانیکا
نظر شما