جمعه ۲۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۹
پرسش از اخلاق‌گرایی در سیاست خارجی دونالد ترامپ

کتاب «آیا اخلاق مهم است؟» جوزف نای، اثری مهم و تأثیرگذار در رشته روابط بین‌الملل است که به بررسی نقش اخلاق در سیاست خارجی ایالات متحده از روزولت تا ترامپ می‌پردازد.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -طیبه محمدی کیا، مترجم کتاب و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: جوزف نای یکی از برجسته‌ترین اندیشمندان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل معاصر است. او نقش بسیار مهمی در شکل‌دهی به نظریه‌ها و رویکردهای این حوزه داشته است. انتخاب کارهای جوزف نای برای من به علت نگرش متفاوت او در روابط بین‌الملل است. این نگرش متفاوت موجب شده است که او به عنوان یک چهره اندیشمند برجسته در حوزه روابط بین‌الملل شناخته شود. نه تنها به خاطر ابداع مفاهیم پرکاربرد، بلکه به خاطر رویکرد ویژه‌اش در تحلیل مسائل سیاسی و بین‌المللی. نای استادی است که بینش‌های مبتنی بر پژوهش ارائه می‌کند. او را می‌توان یک چهره تاثیرگذار هم در محافل دانشگاهی و هم در سیاستگذاری دانست.

جوزف نای با نظریه قدرت نرم شناخته می‌شود. این نظریه در تضاد با قدرت سخت قرار دارد و بر انگاره نفوذ و تاثیرگذاری نرم در حوزه سیاست خارجی و بین‌المللی استوار است. قدرت هوشمند، دیگر انگاره نای است. او مفهوم قدرت هوشمند را مطرح کرد که ترکیبی از قدرت نرم و سخت است. این مفاهیم کمک کرده‌اند تا بتوانیم پویایی قدرت را در عصر جهانی شدن بهتر درک کنیم. اگرچه به باور برخی منتقدان انگاره قدرت نرم بیش از اندازه بسیط است و امکان سنجش آن بسیار دشوار می‌کند.

گروهی دیگر از منتقدان نای را بسیار خوش‌بین می‌بینند، درحالی که تحلیل‌های جهان بین‌الملل نیاز به بدبینی بیشتری دارد. هم از این روی برخی می‌گویند جوزف نای یک اندیشمند عمومی است تا یک چهره دانشگاهی، چرا که در تبدیل دانش به کنش کوشیده و مرز آگاهی و سیاست خارجی را به هم نزدیک کرده است. نظریه قدرت نرم امروزه به طور گسترده در سیاست خارجی ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفته و دستگاه سیاست خارجی این کشور توانسته است از طریق دیپلماسی عمومی، تبادلات فرهنگی، کمک‌های توسعه‌ای و ترویج ارزش‌های دموکراتیک، نفوذ و اعتبار خود را در جهان افزایش دهد. نظریه قدرت هوشمند به شکل ویژه در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما مورد توجه قرار گرفت.

در عمل سیاسی نیز نای به عنوان مشاور با سیاست‌گذاران ارشد در دولت‌های مختلف همکاری کرده و در تدوین استراتژی‌های سیاست خارجی نقش داشته است. او در دولت بیل کلینتون به عنوان معاون وزیر دفاع در امور امنیت بین‌الملل کار کرد، در دولت اوباما به عنوان مشاور غیررسمی در مسائل سیاست خارجی و امنیت ملی و در دوره بایدن نیز به عنوان یک تحلیلگر و مشاور سیاست‌گذاران حضور داشت.


در بازگشت به آثار نای باید او را یک نظریه‌پرداز لیبرال بنامیم. او بر اهمیت همکاری‌های بین‌المللی، نهادهای بین‌المللی و دموکراسی در حفظ صلح و امنیت جهانی تاکید دارد. جوزف نای کتاب‌های مهمی در مطالعات روابط بین‌الملل نگاشته است. از جمله این کتاب‌ها می‌توان به «قدرت نرم: ابزارهای موفقیت در سیاست جهانی» و «آینده قدرت» و «آیا اخلاق مهم است؟» اشاره کرد. کتاب‌ها و مقاله‌های وی در رشته‌های علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، به عنوان منابع اصلی درسی مورد استفاده قرار می‌گیرند. نای سال‌ها در دانشگاه هاروارد تدریس کرده و کلاس‌های او در زمینه سیاست خارجی آمریکا، روابط بین‌الملل و قدرت نرم بسیار پرطرفدار بودند.


تاثیر جوزف نای بر رشته روابط بین‌الملل را می‌توان چنین توضیح داد؛ او با توسعه نظریه‌های قدرت با تمرکز بر مفاهیم قدرت نرم و قدرت هوشمند، درک ما از قدرت در روابط بین‌الملل را گسترش داد و نشان داد که قدرت تنها به ابعاد نظامی و اقتصادی محدود نمی‌شود. نای با تاکید بر اهمیت فرهنگ و ارزش‌ها در سیاست خارجی، توجه پژوهشگران و سیاست‌گذاران را به این عوامل مهم جلب کرد و با ترویج انگاره‌های لیبرال در روابط بین‌الملل، به تقویت این رویکرد در برابر رویکردهای رئالیستی و نئورئالیستی کمک کرد. رویکرد لیبرال جوزف نای به تعدیل دیدگاه‌های سخت‌گیرانه رئالیستی یاری رساند و همچنین منجر به تقویت نهادگرایی لیبرال شد. همچنین رویکرد وی در روابط بین‌الملل در سطحی دیگر به توسعه مطالعات صلح نیز کمک کرد. او چارچوب‌های تحلیل در روابط بین‌الملل را گسترش داد.


در این میان کتاب «آیا اخلاق مهم است؟» جوزف نای اثری مهم و تأثیرگذار در رشته روابط بین‌الملل است که به بررسی نقش اخلاق در سیاست خارجی ایالات متحده از روزولت تا ترامپ می‌پردازد. این کتاب دستاوردهای قابل‌توجهی برای شناخت سیاست در آمریکا و تعاملات بین‌المللی دارد. نای در این کتاب چارچوبی برای ارزیابی ابعاد اخلاقی سیاست خارجی ارائه می‌دهد. این چارچوب شامل سه مولفه اصلی است. این مولفه‌ها از این قرارند: نیت، ابزار و پیامد.

نای می‌کوشد توضیح دهد نیت رئیس جمهورها در کنش‌های مرتبط با سیاست خارجی چه بوده، آنها از چه ابزارها و روش‌هایی برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی استفاده می کرده اند و این مهم که پیامدهای سیاست خارجی هر رییس جمهور ایالات متحده چه بوده است؟ وی همچنین به بررسی موردی سیاست خارجی آمریکا می‌پردازد و نشان می‌دهد که کجا، کی و چگونه ارزش‌های اخلاقی در تصمیم‌گیری‌های سیاست خارجی آمریکا تأثیرگذار بوده‌اند یا نبوده اند.

او به بررسی رخدادهای تاریخی در سیاست خارجی آمریکا مانند جنگ ویتنام، مداخله در آمریکای لاتین، کوتای ۲۸ مرداد ایران و جنگ عراق می‌پردازد. اما شخصیتی که در بیشتر فصل‌ها نامش به میان می‌آید دونالد ترامپ است. بی گمان پرسش از نسبت اخلاق و سیاست در دولت او برای جوزف نای نیز مانند بسیاران پرسشی جدی است و این مهم موجب تکرار نام او و بحث پیرامون رتبه اخلاقی وی در جمع رئیس جمهورهای ایالات متحده از روزولت تا دولت خود ترامپ شده است.

به گفته نای، ظهور دولت ترامپ علاقه به آنچه سیاست خارجی اخلاقی است را احیا کرد و آن را از یک پرسش تئوریک به اولویتی برای تامل تبدیل کرد. کنشگری‌های او در سیاست خارجی پرسش‌های اخلاقی فراوانی را برانگیخته است، برای نمونه پس از کشتن جمال خاشقچی، روزنامه‌نگار سعودی در سال ۲۰۱۸ در استانبول، ترامپ شواهد آشکار جنایت را نادیده گرفت و ترجیح داد روابط آمریکا با سعودی را حفظ کند. این واکنش انتقادهایی را در پی داشت؛ نای اظهار می‌دارد لیبرال‌ها در قبال نوع واکنش ترامپ گفتند او یک «اهل معامله بی¬رحم، بدون توجه به واقعیت ها» است.


نکته دیگر اینکه در داوری در مورد اخلاق و سیاست، بحث ها بیشتر بر شخصیت دونالد ترامپ متمرکز است. ترامپ در سخنرانی آغازین خود در سال ۲۰۱۷ اعلام کرد که این حق همه ملت‌ها است که منافع خودشان را در اولویت قرار دهند. این اظهارات ترامپ درباره پیگیری منافع طبیعی به نظر می‌رسد اما در این میان پرسش این است که آنها چگونه باید منافع ما را تعریف و نمایندگی نمایند؟ ترامپ در دسامبر ۲۰۱۷ استراتژی امنیت ملی را صادر کرد و آن را بازگشت به رئالیسم اصولی نامید و اظهار نمود که درپی تحمیل روش زندگی بر کسی نیست. این اظهار نظرها به رغم اینکه در فضای داخلی ایالات متحده با استقبال روبه‌رو شد، اما در سیاست خارجی مداخله‌گرانه این کشور ناهمساز می‌نمود چرا که ترامپ تجربه اندکی در امور خارجه نسبت به معاملات تجاری داشت. درواقع، به رغم ادعای هوادانش، دیدگاه‌های سیاسی او جمهوری¬‌واهی سنتی نبود، بلکه نو و ترکیبی بود. نکته افزوده اینکه دیدگاه‌های ایدئولوژیک او نیز ثابت نبودند و او بیشتر دیدگاه‌های تجارت‌پایه و همچنین حس ملی‌گرایانه داشت.


به گفته جوزف نای، در سیاست خارجی ترامپ شیوه انتخاب ابزار توسط او پرهزینه بود. سیاست خارجی ترامپ از لحاظ دغدغه‌های جهانی و از لحاظ گفتمان اخلاقی در مقایسه با دیگر رئیس جمهورهای ایالات متحده کم‌بهره می‌نمود؛ از جمله عدم احترام او به نهادها و قواعد را باید درشمار کم‌رنگ بودن اخلاق‌گرایی او در سیاست خارجی دانست. اطرافیان وی رویکردهای ترامپ را نسبت به چین و خاورمیانه واقع بینانه می‌دانستند و قایل به این بودند که او دستاوردهایی بزرگ برای سیاست خارجی آمریکا داشته است. جوزف نای در فصل مربوط به تحلیل سیاست خارجی دولت ترامپ به اخلاق گرایی در سیاست خارجی دونالد ترامپ نمره ضعیف D+ را اختصاص داده است.


سرانجام و در بازگشت به تجربه دولت ترامپ باید گفت وی در دوره دولت نخستش نظم بین المللی لیبرال را به چالش کشید، پیمان‌ها را شکست و به نهادهای چند جانبه حمله برد و از توافق آب و هوایی کنار کشید و همچنین درگیر جنگ تجاری با چین شد و دوباره بر سیاست مداخله جویانه آمریکا در خاورمیانه و عربستان سعودی و ایران متمرکز شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین